درد دل های شما

[isayno]

دمه میلاد گرم
کاش میموند این روزهایه کانون رو میدید که لازم نیست کلی صبر کنی یه نفر یه پست بزنه
میدید که چقدر کانون گسترده شده
و حدوده 2000 نفر عضوه اینجا شدند

---

راستی کسی میدونه حدود 100 تا از پستهایه میلاد چی شده؟؟؟!!
چون خودش گفته این 300امین پستش بوده ، ولی نوشته ارسالها 206 و 416 بار تشکر شده در 224 پست !!!
این یعنی دقیقا 94 تا از پستاش پاک شده !!

[آبی]

به یاد میلاد عزیز

:gol

[هورا]

چی شده داداش رضا؟
چرا غمگینی؟
اتفاقی افتاده؟
من برات دعا می کنم

[isayno]

من حرفمو فعلا پس میگیرم

روزی 5-7 تا پست رو میگم

آخه میدونین کانون اگرچه آدمو از کار و زندگی میندازه ولی حداقل از #$% دور میکنه

ظهر داشتم یه انیمیشن معمولی میدیدم

ولی چقدر این ذهنه من بیشعوره (البته تقصیری نداره من اینجوریش کردم) که یه دفعه گازشو گرفته بود رفته بود تو خاکی

خودمم تعجب کردم یه دفعه چقدر وضع عوض شد !!

خلاصه تا اون چراغه قرمز چشمک زن خاموش نشه بیشتر مزاحمتون میشم

[سها]

راستی کسی میدونه حدود 100 تا از پستهایه میلاد چی شده؟؟؟!!
چون خودش گفته این 300امین پستش بوده ، ولی نوشته ارسالها 206 و 416 بار تشکر شده در 224 پست !!!
این یعنی دقیقا 94 تا از پستاش پاک شده !!

سلام
کانون یه بار مطالب دو ماهش رو از دست داده...
احتمالا این مفقود شدن بر میگرده به همون دو ماه..
قدیمی ها خیلی هاشون همین جوری هستن....

حالا که حرفش شد..
منم برای تموم بنیانگذارهای کانون از خدا طلب خیر و شادی میکنم..
موفق باشین..یاعلی.

[رضـا]

سلام
داشتم رو میز درس میخوندم ییباره پام خورد به پاور، سیستم روشن شد گفتم حالاکه سیستم روشن شده بیام یه سری هم به شما بزنم
خداحافظ

[سها]

سلام آقا رضا..
ماها(لااقل من) از اینکه شما درس بخونین و بعدا پشیمونه از دست دادن این روزا نباشین بیشتر خوشحال میشیم..

سر بزنید اما تو اوقات استراحتتنون و با برنامه..
خدای نکرده اعتیاد به کانون عقبتون نندازه..

در پناه امن یاد خدا، ایام به کام..یاعلی.

[isayno]

رضا چطوریییییییی؟

منم با نظره سها خانوم موافقم

شرط بزار ، جایزه خوب درس خوندنت تویه کانون اومدن باشه

کامپیوتر رو هم جمع کنی که خیلی بهتره

خیلی دوستت داریم و برات دعا میکنیم موفق باشی

[سروناز]

دوستام ...
من خیلی اوضام خرابه .
نه انگیزه ای دارم دیگه برا ترک ... نه برای حتی خود ...
حالم خیلی بده . من ... خیلی تنهام .
از این تنهایی و سکوتم خسته شدم .
از ساکن بودن و بی حرفی خسته شدم .
دلم یه دنیا گرفته ... هر شب گریه می کنم . هر شب دلم میخواد شب آخر عمرم باشه .
چند روزه که به همبن خاطر مریض شدم و همش طپش قلب دارم .
نمیخوام دیگه زنده باشم .
دیگه هیچ چیز تو دنیا برام مهم نیست .و
من خسته ام از زندگی
خسسسسسسسسسسته

[hosein]

ما همه اینطوری هستیم

ما همه از خدمون بدمون میاد

ولی نباید خودمون از اینیکه هستیم بدتر بکنیم

به قول یه بنده خدایی دنبا که به آخر نرسیده

شاید چند وقت پیش منم این فکرو داشتم ولی قتی میومدم کانون حالم خوب میشد

نمی خواد خودتو اذیت کنی

زندگی خیلی زود تر از اینها تموم میشه

مرگ خودش سریع میاد سراغت نمی خواد تو بری سراغش

ببین عزیزم ما همه به امید زندگی میکنیم

بدون امید یه جسد هستیم

[شاهد]

سروناز خانم
امیدت رو از دست نده
همیشه یه چیزایی وجود داره که می تونی ازشون لذت ببری و دوستشون داشته باشی
زندگی داشتن دوست داشتنی ها نیست، دوست داشتن داشتنی هاست
همه بچه های کانون شما رو مثل خواهر خودشون دوست دارن
و اگه ناراحت بشی ناراحت می شن
پس خوشحال باش و از زندگیت لذت ببر

[هورا]

بچه ها من به سروناز هرچی پیام میدم جوابمو نمیده
توی گروهم جوابمو نداد
یاهو هم نامرد قطعه ...
خیلی نگرانشم...
فقط می تونم براش دعا کنم ...
خدایا کمکش کن...

---

بچه ها امشب من و دوتا دیگه از بچه ها سعی کردیم برنامه یزی کنیم...
من و یکیشون که بازم وسطای راه گیر کردیم و هنوز نشده برنامه بریزیم!!!
اون یکی دیگه رو نمی دونم؟؟؟
دعا کنین طلسم برنامه ریزی بشکنه و فردا دیگه برنامه بریزیم...خسته شدیم بابا:smiley-yell:
عجب گیری کردیما!

[hosein]

به به

حسین معلوم هست چی میگی


[/b][/color]

من چیزی نگفتم که

سروناز گفت دیگه حال ندارم زندگی کنم

منم بهش گفتم نترس زندگی مثل برق و باد تموم میشه
مرگ خودش به سراغ آدم میاد
نمیخواد ما سراغ اون بریم
همین

[ققنوس]

چیه گریه نکن
خودم اینجام

---

تازه فهمیدم قضیه چیه
:13::13:

[Ethereal]