درد دل های شما

[هورا]

راستی شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها رو هم به همتون تسلیت میگم....

---

گلم چرا به خودت فحش میدی
اشکالی نداره چیزیه که شده
دلت براش نسوزه یعنی اگه دلت می خواد براش بسوزه باید ارتباطتو قطع کنی باهاش
چون به نفع هردوتونه
عجب روزگاریه
براتون دعا می کنم
درست میشه

[Juice]

a.a جان شماره تورو از کجا آورده که میگی تهدید کردی اگه باز "زنگ بزنی" لوت میدم؟

خود احمقم دادم
خودم باعث تحریکش شدم
حالا ول کن نیست
رشوه ام میخواد بده
واقعا دلم براش میسوزه...الان داره زجر میکشه ولی نمیخوام به گناه بیفته
خدا کمکش کنه ایشالا

چه قدر بد. ولی باید این واقعیت رو یادمون باشه که کسایی که تو این سایت هستن لزوما آدم های خوبی نیستن. تنها وجه مشترک اینه که همه گرفتار این اعتیاد هستیم تا حدی . پس هیچ ضرورتی برای فاش کردن هویت واقعی افراد وجود نداره. به فرض این هم که فاش بشه کمکی به هدف کانون نخواهد کرد. پس چه بهتر که همه افراد با هویت مجازی با هم در ارتباط باشن. من که هیچ ایرادی تو این قضیه نمی ببینم. شماره تلفن دادن یا قرار گذاشتن حضوری اون هم تو فضای پر از عقده ایران و آدم های نا شناخته خیلی عاقلانه نیست.

[آبی]

سلام
من دیشب نتونستم خودمو کنترل کنم....

خیلی سخت

خیلی

واقعا این ی جور اعتیاده و منم معتادشم
خیلی می ترسم

یادمه سالهای اول اصلا نمی دونستم این گناه اونم از نوع کبیره
وقتی که فهمیدم این کارم گناه، هر وقت این کارو میکردم منتظر بودم اون روز برام همش روز بد بیاری باشه. واقعا هم همین طور بود اون روزی که این کار رو میکردم بعدش همش بد می اوردم.
بار همین همش از خدا میخواستم ایندفعه رو نادیده بگیره و روزم خراب نشه مثلا اگه امتحانی چیزی داشتم به خدا میگفتم خدا این امتحانم خراب نشه...

ولی اون گوش نمیداد و روزای که این کارو میکردم همیشه بد بود. آخر یکبار ازش شاکی شدم گفتم این چه وضعشه تا ی گناهی میکنم سریع حالمو میگیری ... ایندفعه به حرفم گوش کرد. کاملا حس میکردم وقتی اون کارو میکردم دیگه روزای بد در انتظارم نبود(منو به حاله خودم گذاشته بود). باورتون نمیشه بعد از یک مدت اینقد توو کارم غرق شده بودم که کارم به جایی رسید که از خدا خواستم تو رو خدا هر وقت من اون کارو کردم تنبیه ام کن.
اما حالا بعد از تقریبا ده سال که اون کارو دارم میکنم دیگه روم نمیشه نه از خدا بخوام منو تنبیه نکن یا تنبیه ام بکن. تازگیها هم که دیگه روم نمیشه بگم خدایا کمکم کن اینو بذارم کنار.
یکبار جوری کمکم کرد که وجود دستم رو تووی دستاش احساس کردم. چه جوری بگم، فکر کن بخوای خودتو از پرتگاهی بندازی پائین ولی یکی دستتو گرفته نمیذاره ولی تو اصرار بر پریدن بکنی. حالا من پریدم هنوز به زمین نرسیدم بین زمین و آسمونم که دارم اینا رو می نویسم

هیچی روم نمیشه از خدا بخوام، فقط یک چیز، خدایا نذار ازت دور شم:13:

دلم برا خدا تنگ شده

خیلی تنهام خدا

خدایا همه کسانی که گرفتارن بخصوص بچه هایی که توو کانونن رو کمکشون کن

(معذرت وسط بحثتون اومدم)

[پاییز]

سلام
گاهی ما فکر میکنم که خدا ولمون کرده در صورتی که اینجوری نیست،ته دلمون میدونیم که نیست.مگه نه؟
خدا هیشه مراقب ماست و اگه تو یا من حس کردیم که ما رو به حال خودمون گذاشته اشتباه کردیم...
خدا یه گوشه نشسته و حواسش به ما هست،منتظره...
منتظره من،منتظره تو،منتظره همه اون آدمایی که یه ذره ازش دور افتادن و هنوزم خدا رو میخوان.
فقط یه حرکت از ما کافیه برای این که دوباره اوضاع خوب شه.
خدا حس میشه،حسش کنیم،حس کردن خدا مساویه با خوشبختی..........

[edrissss]

تو می تونی آبی ، با کمک خدا

[هورا]

داداش آبی و دوستای دیگه ... دوست دارم حرفای منو بشنوین چیزاییه که تا الآن بهش رسیدم... شاید مفید باشه
اینکه این قدر این موضوع رو بزرگ می کنیم و روش تمرکز داریم و یا نگرانشیم و یجورایی ازش غول ساختیم درسته که طبیعیه ولی باعث شکستن میشه...
یادمه اون اوایل که نمی تونستم ترک کنم و هی می شکستم فکر بدجوری درگیرش بود همش عذاب وجدان داشتم و واقعا ترکش رو کار خیلی سختی می دونستم
درست مثل تو آبی فکر می کردم خدا دیگه ازم ناامید شده همش از خودم خجالت می کشیدم
بعضی وقتا می گفتم اصلا توبه نمی کنم تا اگه دوباره شکستم مجبور نشم دوباره پیش خدا خجالت بکشم!!!!!!
الآن که فکر می کنم می بینم همش اشتباه بوده
تمام این فکرا می گذره ولی بعدا می فهمی که یه مساله کوچیک رو خیلی بزرگش کرده بودی
به جای اینکه این حسارو تقویت کنی و مدام عذاب وجدان به خودت بدی یا حتی از رحمت خدای به اون مهربونی ناامید بشی
باید منطقی فکر کنی و ببینی چرا وسوسه دست از سرت برنمی داره؟
موضوع اینه که ماها کارایی که می کنیم با قوانین دنیا و خدا جور نمیشه
برای همین هی تو اوج موفقیتمون می خوریم زمین و می گیم کجا اشکال داشت که بازم نشد؟؟؟؟
باید یادبگیریم که
دنیا براساس نظم آفریده شد و خدا مارو منظم آفرید تمام موجودات از یه نظم تبعیت می کنن همه چی برنامه داره ...شما هیچ وقت یه مورچه رو در حل چرت زدن نمی بینین!!!! یا مثلا هیچ وقت پرنده ها رو در حال پوچی و سرگردونی نمی بینین ... درختا و حیوونا هم همینطور... این فقط ما انسان ها هستیم که چون اختیار و عقل داریم و همینطور لذت طلبیم جذب رکود و تنبلی میشیم...و کم کم مثل یه مرداب بدی ها رو به وجودمون راه میدیم....
مهم ترین قانون طبیعت همین نظمشه
باید برای ترک این بیماری روی نظم بیایم تا با جهان هستی هماهنگ بشیم
و وقتی توی جریان یه رودخونه میفتی کم کم به دریا می ریزی و از همه چی رها میشی
اینا قانونای خداست
راهش همینه
امتحان کنید ضرر نمی کنید
برنامه بریزین
منظم باشین
هدفمند باشین
پوچ نباشین
به خودتون ارزش و احترام و اعتماد به نفس بدین
و زیبایی های زندگی رو درک کنین
و لذت های جدید و پاک رو تجربه کنین...

کافیه بخواین و اراده کنین تا وجودتون پاک باشه...اون وقت معنی زندگی رو می فهمین...
ذهنتونو باز بذارین
رها باشین
این قدر فشار نیارین به خودتون
از زندگی به طور واقعی لذت ببرین...لذت هایی که وجود دارن.... لذت ها رو خودتون نسازین ... از لذت های موجود استفاده کنین.....لذت های طبیعی نه مصنوعی....

و اینو درک کنین که خدا اون قدددددر مهربون و بزرگه که به محض اینکه پشیمونی شما توی دلتون شکل می گیره همون لحظه بخشیه و پاک می شین

خدا مهربان ترینه اصلا شایسته ی این حرفا نیست
این ماییم که خودمونو نمی بخشیم
و بعد فکر می کنیم خدا مارو نمی بخشه
اول با خودتون آشتی کنین و به خودتون محبت بدین
و این قدر تنفر و کینه نداشته باشین توی دلتون
تا بعد دررک کنین که خدا چقدر مهربون و بخشنده است...

زیاد حرف زدم ببخشید...

یا ارحم الراحمین

[آبی]

ممنون پاییز،edrissss، هورا

ممنون از شماها

هورا خیلی جالبه تو به نکته هایی اشاره کردی که من ازش رنج میبرم، برنامه-نظم-هدف-پوچی-اعتماد به نفس...

فقط میترسم که همینجوری که این تقریبا ده سالی که این کارو میکنم گذشته، ده سال دیگه هم بگذره و من هنوز ترک نکرده باشم

واقعا فکر میکنم همیناس نمیذاره من این کارمو بذارم کنار، چون تجربه گرفتم این کار زیاد برام لذت گذشته رو نداره این منم که قدرتم برا ایستادگی در مقابلش کم شده. این رو هم از نداشتن هدف توو زندگیم و نداشتن اعتماد بنفس میدونم

یاد اولین شکستم توو کانون افتادم،بعد از بیست روز شکستم، اون موقع همین احساسای منفی باعث شد من بشکنم، ی جورایی با خودم لجبازی کردم.
منم به لطف خدا شکی ندارم، ولی آدم فکر میکنه خدا هم مث ما آدماس که اگه چند بار رفتیم دره خونش ازش چیزی طلب کردیم دیگه در رو برامون باز نمیکنه یا اینکه ما رومون نمیشه بریم دم درش.

ممنون هورا جان، حرفات روم خیلی تاثیر خوبی داشت

[خسسسسته]

هورا جان perfect بود صحبتات دکمه تشکر کم بود واقعا

[هورا]

برای بار هزارم به حرف خودم می رسم که بی برنامگی و بی هدفی موجب این بیماری و شکستنهای ماست
بچه ها انشاالله تاپیک برنامه ریزی رو قراره یه دستی به سر و روش بکشیم
تا اون موقع کسایی که فکر می کنن با حرفای من ارتباط برقرار کنن سعی کن برنامه بریزن برای خودشون و بهش عمل کنن
حتی اگه کامل نمی تونستن عمل کنن اشکال نداره
من توی تاپیک برنامه ریزی به همتون کمک خواهم کرد انشاالله
کاری نداره
از وضعی که الآن توشیم راحت تره
داداش آبی منتظر برنامه ات هستم
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

---

خجالتم ندین دیگه
من وظیفه امو انجام دادم
محبت دارین شماها
خوندن مطالب همیشه لذت بخشه عمل کردن بهشون هنره و وقتی عمل کنی لذت بخش ترم میشه
منتظرم ببینم چند نفر شروع به برنامه ریزی می کنن و توی پیام خصوصی بهم میگن که برنامه ریختیم..
و بعد توی تاپیک برنامه ریزی باهم به جلو پیش بریم
خلاصه منتظرم دیگه
مرسیییییییییییییی
موفق باشین

[tanha187]

سلام. از عضو شدن تو این سایت خوشحالم. من 29سالمه از12 سالگی تا الان خود ارضایی کردم اما کارای دیگه ای هم کردم..... اما خود ارضایی یه حاله دیگه میده.الانم ازش خسته نشدم و دارم ادامه می دم. اما اینجا اومدم که با صدای بلند بگم که من انحراف جنسی دارم. علاقه شدیدی به فیلم ویا عکسای..دارم. یک سالو نیم میشه که متاهل شدم اما فعلا نامزدیم. من شدیدا به س ک س میل دارم اما همسرم نه. بعضی موقع ها فکر میکنم که شاید ایراد از منه. همینجور که گفتم از خود ارضایی لذت میبرم اما فکر کنم داره به عادت تبدیل میشه. خوشحالم که به حرفام گوش میدید راستی خیلی زود هم ارضا میشم.

[شاهد]

سلام
خوش اومدی تنها187
شما به انزال زودرس مبتلا هستین که یکی از عوارض خودارضاییه
باید به دکتر اورولوژی مراجعه کنی

[ققنوس]

....
خود ارضایی باعث میشه که مقدار هوا در ماده مغزی زیاد بشه و باعث بشه که فرد عقلش رو از دست بده.
...
چیزی که مشخص و ملموسه اینه کگه شما قطعا در آینده به مشکلات زیادی (هم جنسی و هم غیر حنسی) بر خواهید خورد.
امیدوارم .... بتونید به خاطر خودتون هم شده از این عمل دست بردارید.

--------------------------------------
ویرایش توسط پوریا

لطفا از کلمات مناسب تری استفاده شود

با تشکر

---

ویرایش توسط خودم

پوریا اگه میخای ویرایش کنی درست حسابی ویرایش کن:smiley-yell:

هر کی باشه میفهمه که من یه چیزی در مورد عقل گفتم و یه جورایی بو میبره و قضیه ضایع میشه

با تشکر از ویرایش با حال پوریا و خودم

[هورا]

بچه ها لطفا کمی ملایم تر برخورد کنین
دکمه ی گزارش برای همین مواقع هست
مدیرا بررسی می کنن

[ققنوس]

خدا آخر و عاقبت همه رو به خیر کنه
التماس میکنم تا دعام کنید
منم دعاتون میکنم
موفق باشید

[خسسسسته]

سلام. از عضو شدن تو این سایت خوشحالم. من 29سالمه از12 سالگی تا الان خود ارضایی کردم اما کارای دیگه ای هم کردم..... اما خود ارضایی یه حاله دیگه میده.الانم ازش خسته نشدم و دارم ادامه می دم. اما اینجا اومدم که با صدای بلند بگم که من انحراف جنسی دارم. علاقه شدیدی به فیلم ویا عکسای..دارم. یک سالو نیم میشه که متاهل شدم اما فعلا نامزدیم. من شدیدا به س ک س میل دارم اما همسرم نه. بعضی موقع ها فکر میکنم که شاید ایراد از منه. همینجور که گفتم از خود ارضایی لذت میبرم اما فکر کنم داره به عادت تبدیل میشه. خوشحالم که به حرفام گوش میدید راستی خیلی زود هم ارضا میشم.

یه مشکلاتی هستن که شما متوجه اونها نیستین ! علاقه به اینجور عکسها و فیلمها شاید تا حدودی طبیعیه اما زیاده روی در دراز مدت آسیب میزنه !

شما میگی فکر کنم داره به عادت تبدیل میشه ! من میگم شما مطمئن باش به عادت تبدیل شده !

اینکه فکر می کنین همسر آینده شما به س. / ک.. س علاقه نداره اشتباهه ! شما نباید از یه بانوی ایرانیه با حیا انتظار داشته باشین واستون نقش بازیگرای فیلمهایی که می بینین رو براتون بازی کنه !

یه بخشهایی تو کانون هست که ضررهای خودار... رو لیست کرده حتما شما اونها رو برو بخون اگه باز هم تمایل به ادامه دادن داشتی بیا اینجا با هم صحبت می کنیم و اگر که نه می خوای ترک کنی این عادت رو باز بیا با هم صحبت کنیم

موفق باشی