درد دل های شما

[هورا]

خبر اصلا خوب نبود.........
خدا.....

[barande]

سلام
هورا جان خودتو ناراحت نکن
مطمئن باش خدا مسیری رو که سره راهه آدما قرار داره رو به بهترین شکلی که اونا راحت تر بتونن راهشون رو به سمته خدا پیدا کنن طراحی میکنه
و تقدیره هر کس بهترین مسیر برای اون فرده!
حتما درش خیری وجود داشته که اونطوری شده
شک نکن
به راهنمایی ها و نشانه های خدا شک نکن
در پناه حق

[هورا]

سلام داداش برنده
مرسی از صحبتت....
خدایا....

[شاهد]

هورا خانم
برنده راست می گه
حتما خیری درش هست که خدا برا شما مقدر کرده
شاید می خواد یه راه بهتر پیش پاتون بذاره



شاهد خسته
شاهد الان اینجوریه
شاهد شرمنده
شاهد شرمگین
شاهد دپرس
شاهد احمق
نمی دونم چی بگم
هر چی به سجاد بنده خدا خندیدم
حالا سرم اومد
نمی دونم چی شد
هیچ فیلمی
هیچ عکسی
هیچ فکری
دیشب از خستگی داشتم می مردم
شاید به خاطر غذاهای گرمی بود که خوردم
نمی دونم چی شد نصف شب یه دفه از خواب پریدم و اون کار لعنتی....
خدایا منو ببخش
بچه ها دعام کنید...
شاهد=
........

[hosein]

سلام

دیگه چرا شما شاهد خان

ولش کن بابا وضع بقیه همچین خوب نیست الان همه به خاطر شرایط خاص بهار یه جورایی زیاد احساساتی میشن

ولی سعی کن این جمله رو زیاد تکرار کنی !

"ما یه روز فرشته بودیم مارو تا کجا کشوندن"

خیلی موثره

[شاهد]

بهار چی شده؟
باز من بیشتر اینجوری شدم
شاهد=

[hosein]

منظورم فصل بهاره

نه بهار خانوم

[شاهد]

ها فصل بهار....
بازم شاهد=

[hosein]

آدما توی فصل بهار خیلی احساساتی میشن

یعنی تو فصل بهار آدما زیاد عاشق میشن

بازم توضیح بدم؟

[ایلیا]

سلام دوستان گلم
شاید الان حرف هایی که میزنم به نظرتون بیاد که ایلیا چقدر ادم لوس مامانی هست
یا شاید بگین چه حرف های دخترونه ای میزنه
اما حرف دلم هست
اما
امروز رفتم در خونه دوستم اما بازم ندیدمش
چون رفته بود بیرون
خوب منم چند ساعتی پیش داداشش بودم
اما اصل مطلب اینا 2 تا داداش یه داداش 6 ساله دارن
که من خودمو براش میکشم
اینقدر این بچه نازه خوشکله با نمک
امروز دقیقا بعد از 2 سال تمام دیدمش
اگه اختیارش دست من بود به جای 10 دقیقه 10 روز پیشش میموندم
اما شیرینی
این دیدار یه لحظه تلخ هم داشت
که تا به حال اینقدر حسودی نکرده بودم
ازش پرسیدم
داداشت کجاست گفت با داداش رضا رفته بیرون
چشمتون روز بد نبینه
ای روزگار چطور ورق بر میگرده
یه روز همین پسر در حالی که 4 سالش بود
به من میگفت داداش ایلیا
من من بهترین دوست داداشش شهاب بودم
اما الان رضا جای منو گرفته

---

راستی این یادم رفت بگم که اسم این داداش کوچک من ایلیا هست
بله اسمش ایلیا هست
براتون عکسشو میزارم تا ببینیدش
شاید جزو قشنگ ترین بچه هایی باشه که دیده باشین
از اون بچه هایی که تو عکس میبینید

[هورا]

دعا کنین

---

دارم دچار افسردگی میشم...

[ایلیا]

ای خدای بزرگ
در این عصر 5 شنبه
از تو که مهربانی
تو که توانایی میخوام مشکل هورا خانوم و بقیه دوستانم تو این انجمن که الان ممکنه مشکلی داشته باشن
یا دلشون شکسته باشه
رو حل کن
یه نگاه هم به ما بنداز
الهی امین

---

هورا خانوم من الان دلم تنگه
اگه دنبال کسی میگردی درد دل کنی من هستم
یا اینجا یا بصورت پیام خصوصی
هستم
بگو

[نیما]

سلام دوستان
امیدوارم که خوب و خوش و رو به راه و جفت و جور و رو فرم و ... باشین
دلم حسابی تنگتان شده بود

حالم گرفتس،
پیش از عید پیشنهاد ازدواج به شخصی که مدت ها منتظر بودم دادم

ولی بر خلاف چیزی که تصور می کردم ...

ای بابا

البته من قبول ندارم که چون قبلا این کار رو انجام می دادم پس خدا هم تلافی کرده و این طوری شده!!! این تصور و برداشت مسخرس

=====

راستی ماهی عید ما هنوز زندست شما چه طور؟
راستی اپرای دریا دادور رو گوش دادین؟ خیلی قشنگ می خونه

[خسسسسته]

حالا چرا یه جورایی حرف میزنین انگار نیما از تو کما درومده همه اومدن بالاسرش یکی یکی ........

بنده خدا که آلزایمر نگرفته کم کمک یادش میاد !!

[نیما]

خیلی خوشحالم که می بینمتون
امیدوارم خوب و خوش باشین
مرسی که من هم یادتونه

اتفاقا تو کما بودم، اومدم بیرون

یه چیزی در مورد زندگیم متوجه شدم این که زمان دانشجویی یه اشتباه بزرگ کردم که نرفتم ساز یاد بگیرم

با این که وقتش هم داشتم

حتما در زمینه هنر یه کارایی بکنین، احتمالا تو قوانین سایت باشه
ساز، نقاشی، عکاسی، شنا، هر چی
من مدتیه عکاسی شروع کردم البته حرفه ای نیستم
با اولین حقوقم جو گیر شدم یه دوربین گرفتم و حالا سرگرم اون هستم

خلاصه نباید بی کار موند