1389 شهريور 31، 12:28
چه لحظه رویایی ای میشه
نمیدونم دلت خالی شده یا نه ولی من یا بیشتر با خودم درددل میکنم(دفتر خاطرات) بعضی وقتا با یکی رودررو بعضی وقتا هم تو چت یا حتی تو خود کانون
نمیدونم با کدومش راحت تری اما هرجور که راحتی ماهستیم داداشی
****************************************
(1389 شهريور 31، 1:29)مجتبی نوشته است: [آره مجتبی جون من آنتام نامه هه که اثر تاریخی بود به خدا این نام کاربری جدید معضل شده نه فقط واسه من بقیه بچه ها هم همینطوره نام کاربریشون عوض شده بعد میفهمم بابا پارسال رفیق فابریک بوده نشناختمش
نکنه تو آنتاگونیسم بودی ؟؟ خودت بودی ؟
ایول چقدر دلم برات تنگ شده بود ...نامه خدافظیت اون زمان خیلی جالب بود!!!...هی تاسف میخوردم چرا رفته!!..
منم راجع به مهدی 69 موافقم ...
=====================================
چی شده که داری این حرفو میزنی؟منظورم اینه که اتفاقی افتاده واسه تو که انقدر از زندگی بیزار شدی؟
میلاد من چند وقت پیش یکیو پاک ترین شخصی که دیدم میدونستم فقط از خدا میخواستم ازش خطای خاصی سر نزنه که دیگه در این صورت هیچکی رو قبول نداشتم شک نداشتم اگر یه همچین اتفاقی خدا نکرده می افتاد دقیقا حرف تو رو میزدم...
الان چند وقته که دارم این حس که اون پاک ترینه رو از ذهنم دور میکنم فقط به خاطر اینکه اگه یه روزی یه اتفاقی افتاد دیوونه نشم
البته منظورم این نیست که تو هم یه همچین اتفاقی واست افتاده اما به هرحال همچین عقیده ای نسبت به دنیا یه دلیلی داره
دلیل من واسه این عقیده این مورد بود که الان رفع شد اما علتی که باعث شده تو به همچین نتیجه ای برسی رو نمیدونم
شاید بچه ها بتونن کمکت کنن
!...Nobody's perfect