1391 مرداد 21، 22:47
(1391 مرداد 21، 4:43)Hossein422 نوشته است: بعد مدتها میخوام یه درد دل بکنم
.
.
.
من تو زندگیم خیلی احساس تنهایی می کنم
احساس میکنم آدمای اطرافم
دوستام
همکلاسیام
هیچ کدوم منو به خاطر خودم نمیخواد
فقط به خاطر اینکه چند دقیقه یا چند ساعتی شاد باشن و بخندن میان پیش من
یا کاری دارن میان پیشم تا من براشون انجام بدم
چون میدونن من هیچ وقت نه نمیگم
خیلی دلم گرفته
بی پرده حرف بزنم
الان دوست دارم یکی باشه بغلش کنم یه دل سیر گریه کنم
اصلا منظورم همسر نیست
فقط یکی باشه
مهم نیست کیه
فقط یه نفر باشه که بتونم تو آغوشش گریه کنم و فقط به گریم گوش کنه
تو سکوت دو تایمون تنها صدا،صدای هق هق گریه ی من باشه
نمیدونم چرا ولی گاهی اوقات وقتی درد دل میکنم زود اشکام رو گونه هام جاری میشن درست مثل الان
سلام داداش حسین
درد و دل کردن گاهی وقتا واسه آدم لازمه و آدم رو کلی سبک می کنه.
دقیقا منم تجربه کردم ... الان دیگه رفاقتا همه همینجوری شدن .... تا کسی کاری نداشته باشه سراغت نمیاد!
تو این دوره و زمونه "دوست و همراه واقعی" به سختی پیدا میشه...
همه تنهاییم ... آخرشم فقط ما میمونیم و خدای مهربون
فقط خداست که از دل همه بنده هاش با خبره ...
آغوش مهربون خدا همیشه به روی بنده هاش بازه ، وقتی تو بغل خدا درد و دل می کنی و باهاش حرف می زنی و حرفهای نگفته ات رو بهش میگی اون وقته که نوازشش رو روی صورتت حس می کنی و بعدش کلی آروم میشی و بهت آرامش میده.
دعا می کنم به حق این شب عزیز لحظه هات سرشار از آرامش خدایی باشه داداش عزیز...
«وَ اصْبِرْوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
و صبر كنيد كه خدا با صابران است. (سوره انفاق، آيه 46).