امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

لحظاتي بعد اذان صبحه
من تنها تو كانون
همه خوابن .. ان شالله خواباي خوش ببينن



به خودم فكر ميكنم ، به ساده گيم ،


و نيز اينو گوش ميدم

ميخوام برم ، پا ندارم
ميخوام برم ، جا ندارم
گريه كنم ، دل ندارم
داد بزنم ، نا ندارم

واقعا ديگه نا ندارم
خدايا خودت پاكم كن خاكم كنTears
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
لااله الاالله.....لااله الاالله.....
بابا چه خبره اینجا.....[تصویر:  brodkavelarg.gif]...

این شعر امضای من و ببینین.....عاشق شو...عاشق شو اَرنه روزی کار جهان سرآید.....عاشق شین دیگه.....وگرنه یهو دیدی همه چی تموم شد و ما موندیم با یه دنیا حسرت واموندن از کارگاه هستی1276746pa51mbeg8j
این زلزله ها که به قیمت از دست رفتن کلی آدمه ،واسه همین یادآوریاس دیگه!نه؟

مگه ندیدین میگن هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق!!!!!!!

و بازم میدونین که هرکه در این بزم مقرب تر است.....جام بلا بیشترش می دهند!

بازم شعر بگم......
پس عاشق شین زودتر...تا دیر نشده53258zu2qvp1d9v
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حسین اقا....422ی سابق و .....فعلی.....
یه بار من تو جمع دوستام یه چیزی گفتم همه خندیدن.....بعد یکیشون برگشت گفت فلانی واسه همین چیزاس که میخوام توام تو جمعمون باشی17.....من تمام مدت اینجوری بودم1276746pa51mbeg8j....بعدم یه مدت کلا اینجوری:s:.....و حتی اینجوریKool.....ولی اونا بازم من و دوست داشتن(انفجار اعتماد به نفس!)

بعدم با خودم فک کردم که من نمیتونم به خاطر دون شعوریه یه نفر ذات خودم و عوض کنم که!!
آدم فقط کافیه به راهی که میره ایمان داشته باشه53258zu2qvp1d9v
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادمون نره.....عاشق شیم!53
چه خوب یادم هست


عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:


وسیع باش،و تنها و سربه زیر و سخت.

53
مشاعره که میکنین، ثابت کنین میتونین بنویسین،لطفاً حکایات سعدی رو بخونید،بعضی جمله ها زندگیه آدمو دگرگون میکنه،حوصلتون سر رفت داستانم بخونید،با ادبا و شعرا حال کنید و فالتون و بخونید،متنهای عشقولی بخونیدوبنویسین،با خدای خودتون عاشقانه حرف بزنید!

جملات و متونی که از دکتر شریعتی میذارین صرفا با ذکر منبع لطفا!


[تصویر:  akmmowr4h0rrml1nl43w.png]
ارسالهای من کو1744337bve7cd1t811744337bve7cd1t811744337bve7cd1t81
TearsTearsTears




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
چقدر سخته بدونی داری حماقت میکنی و نتونی درستش کنی
چقدر سخته بدونی راهت بن بسته و نتونی برگردی
چقدر ترس از اینده داغونت میکنه و یخ میزنی و بازم نمیتونی کاری بکنی
فقط چون میترسی
ازینکه زیر این بار له بشی
خدایا صبورم کن نذار له شم
خدایا غیر تو هیچ کسیا ندارم
پناهم باش
دعام کنید
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
چقدر امروز روز بدی بودTearsTearsTears

بیش از حد و اندازه فرسوده کننده بود13131313

بعدم دوباره زلزله و ترس و دلهرهTears

همه ام حالشون گرفته ست امشبTearsTears13131313


خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1391 مرداد 26، 1:23)مریم .. نوشته است: چقدر امروز روز بدی بودTearsTearsTears

بیش از حد و اندازه فرسوده کننده بود13131313

بعدم دوباره زلزله و ترس و دلهرهTears

همه ام حالشون گرفته ست امشبTearsTears13131313


خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
Smiley-face-thumb
TearsTearsTearsTears
[تصویر:  98886820611051912952.jpg]
 
4fvfcja
وقتي ميام كانون .. اول يك نگا به امضام ميكنم تا يك وقت كسي اون شخصيه چاخاله وسط امضامو نخورده باشه 22
خلاصه ديگه 22
چاخال و پاك باشيد 22
سلام

نقل قول: چقدر سخته بدونی داری حماقت میکنی و نتونی درستش کنی
چقدر سخته بدونی راهت بن بسته و نتونی برگردی
چقدر ترس از اینده داغونت میکنه و یخ میزنی و بازم نمیتونی کاری بکنی
فقط چون میترسی
ازینکه زیر این بار له بشی
خدایا صبورم کن نذار له شم
خدایا غیر تو هیچ کسیا ندارم
پناهم باش
دعام کنید

چکاوک خانوم

هیچ چیز به نام بن بست وجود نداره آسمان را دریاب

آینده که هنوز نیومده ؟ چرا با ترس ازش حال رو خراب میکنید؟


و دعا رو هنوز دارید دعا کنید

ی جا خوندم وقتی همش از مشکلاتتون بگید و بزرگشون کنید واقعا بزرگ میشن

سعی کنید کوچیکش کنید



نقل قول: چقدر امروز روز بدی بود[تصویر:  c.gif][تصویر:  c.gif][تصویر:  c.gif]

بیش از حد و اندازه فرسوده کننده بود[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]

بعدم دوباره زلزله و ترس و دلهره[تصویر:  c.gif]

همه ام حالشون گرفته ست امشب[تصویر:  c.gif][تصویر:  c.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]


خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا​اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

مریم خانوم الا به ذکر الله تطمئن القلوب

[تصویر:  1_ala.GIF]

[تصویر:  cveti4612.jpg]

توکل یادتون نره

و تمرکزSmiley-face-thumb
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش

http://upload.iranvij.ir/image_mordad91/...758486.jpg


ببین چه ناز خوابیدن عزیزم..فداتون بشم...TearsTearsTears

دیگه اشک نمیزاره چیزی بنویسم..
TearsTearsTears.فقط بدونین اینجا جای خوبی نبود عزیزانم...غصه نخورین که رفتین




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
روزی بود مثل همیشه، گرم و تابستانی ...

مادر برای افطاری نان خریده بود، پدر و علی هم بعد از خروس‌خوان با زبان روزه رفته بودند مزرعه؛ کار برداشت عدس‌ها داشت تمام می‌شد.

مادر سماور بزرگ گوشه آشپزخانه را پر آب کرده بود تا بساط چای افطار و شب بیداری احیای بیست و سوم رمضان به راه باشد؛ کاسه‌ای خرما را کنار سجاده و تسبیح درشت مهره و کتابچه جوشن کبیر گذاشت تا شب هنگام، زیر آسمان بلند خدا بخورند و تا سحر دعا بخوانند، روی جعبه خرما نوشته بود: «خرمای مضافتی بم».

مادر از صبح زیر لب زمزمه می‌کرد: سبحانک یا لاالله الا انت ...

سارا نشسته بود وسط اتاق روی قالی پرز بلند و برای عروسک کاموایی‌اش می‌خواند، تاب تاب تاب‌بازی، خدا منو نندازی ...

اولش شبیه تکان‌هایی بود که وقت نزدیک شدن تراکتور پدر حس می‌کرد، بلند گفت: آتا گلدی!

سارا تکان خورد، چراغ بلند بالای سر سارا داشت تاب می‌خورد، سماور پت پت کرد و با تمام سنگینی‌اش افتاد، قالی «وان یکاد» دستبافت مادر روی دیوار کج و راست شد.

کاسه خرما از روی طاقچه افتاد، سارا جیغ کشید، مادر جیغ کشید، چشم‌های سارا فقط مادر را دید که دوید و با لباس گلدارش که هنوز بوی نان می‌داد، سارا را بغل گرفت...

وقتی چشم‌های سارا باز شد، چشم‌های مادر بسته بود، بوی خشت و گل مشت مشت رفت توی گلوی سارا و سارا آنقدر سرفه کرد تا یک نفر فریاد زد، کمک کنید، زنده است...

سارا دستان مادر را رها نمی‌کرد، هر بار که آنا ... آنا ... صدا می‌زد، خاک می‌رفت توی دهان کوچک و چشم‌های بهت‌زده‌اش؛ اما مادر سکوت کرده بود.TearsTearsTears




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
چشممان خون فشان از داغ اذربايجان شد......
 
ام...
از روز اولی که اومدم کانون دوست داشتم تو این تاپیک پست بذارم چون فک می کردم سبک می شم!
والا دلم خیلی گرفته ولی نمی دونم چی بگم خیلی تو دلم حرف دارم ولی نمی دونم چرا تا میام به کسی بگم یا مثلا اینجا بنویسم همش می می مونم چی بگم؟!
اصلا ما جرممون چیه من یادم نمی آد اولین بار کی خ.ا. کردم ولی خیلی وقت پیش بود اونم نمی دونستم این کار گناه یا حتی بده وقتی فهمیدم دیگه دیر بود شدم یه معتاد(از لفظ معتاد برا خودم متنفرم)Tears آخه من مگه چی کار کرده بودم خدا که این تاوانش بود؟!!!Tears من خودم یاد گرفته بودم هیچ پیش زمینه ایم نداشتم اونوقت حالا باید بهترین سال های عمرمو صرف ترکش کنم حالا ضرر هش جهنم!!Tears

فعلا همین قدر کافیهTears
آقا کریم خیلیا مثل شما نمیدونستن که اینکار گناهه و بهش مبتلا شدن

از اینکه وقتتو صرف ترکش میکنی نباید ناراحت باشی مهم اینه که نمی خوای با اشتباهت

زندگی کنی و میخوای این عادت بد رو ترک کنی
سلام داداش کریم جون
داداشی درد دل کن چرا کافیه هر چی تو دلته بگو تا راحت بشی
منم همین حسو دارم ....
[تصویر:  05_blue.png]
داداش کریم 303

بهترین ترک اینه که زندگیتو کنی!

به قول یکی از دوستامون

ادای آدمای خوب و نرمال رو در بیاریم ...

زندگیمونو کنیم

باور کن بیشتر درگیری های ما فکر و خیالایی هستن که بی خود و بیجهت مارو از دید مثبت منع میکنن ... Smiley-face-thumb

من به شخصه تجربه کردم ...

اینکه یه مدتی نزدیک به یک ماه خیلی مثبت زندگی کردم ... مثبت فکر کردم و خودم رو برا انجام کارا بالا و پرتوان دیدم ...

تو این مدت کاملا تفاوت رو حس کردم ... مخصوصا رفتار دیگرون نسبت بهم!

من اولا به انرژی مثبت و منفی و انتقال و تاثیر متقابلشون اعتقادی نداشتم ولی الان دارم!

خلاصه دیگه ... گذشته رو به قولی بیخیل ... مثبت باش و امیدوار (حتی الکی!cheshmak)

.
.
.

میخواستم درد دل کنما ... یادم رفت 4fvfcja

خواست خدا بود حتما ... پرید خداروشکر Khansariha (8)

موفق باشین

در پناه حق 53
هیچی ...
بچه ها يه دختري كه دوسم داشت رو براي هميشه از خودم روندم ...
اين عادت زشت بي عاطفه و بي حسم كرده
خدا منو ببخشه كه دركش نكردم
خسته ام

روزي عاشق يكي بودم كه ارزو داشتم فقط يك لحظه منو هم ببينه اما نديد
من بخاطر اون دختر ماه ها ترك كرده بودم اما وقتي نخواستنش ، منم ديگه به ترك ادامه ندادم و شكستم


حالا دختري بهم وابسته شد كه من اونو نديدم
احساس يك طرفه خيلي بده
خيلي بد ، بچه ها
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان