1391 مرداد 23، 4:46
من تنها تو كانون
همه خوابن .. ان شالله خواباي خوش ببينن
به خودم فكر ميكنم ، به ساده گيم ،
و نيز اينو گوش ميدم
ميخوام برم ، پا ندارم
ميخوام برم ، جا ندارم
گريه كنم ، دل ندارم
داد بزنم ، نا ندارم
واقعا ديگه نا ندارم
خدايا خودت پاكم كن خاكم كن
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .
بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بنبست باز آمده است ..
و دستها، دامنهها، روزنامههای عصر، پتوی کهنهای بر هرهی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.
بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بنبست باز آمده است ..
و دستها، دامنهها، روزنامههای عصر، پتوی کهنهای بر هرهی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.