امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

#91
دعای امام زمان در حق شیعیان:

پرواردگارا ! شیعیان ما از ما هستند ، از زیادی گل ما خلق شدنه اند و به اب و ولایت ما عجین گشته اند

خدایا انها را بیامرز و گنا هانشان را عفو فرما .

پروردگارا ! انها را در روز قیامت در مقابل چشم دشمنان ما مو اخذ مفرما چنانچه میزان گنا هانشان بیشتر

و صوابشان کم است از اعمال من بردار و به صواب انها بیفزای.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#92
دانی که چرا زمیوه ها سیب نکوست؟
چون:نیمی رخ عاشقست نیمی رخ دوست
این زردی و سرخی که در او می بینی:زردیش رخ عاشقست
سرخیش رخ دوست.

امروز با هم بودن را تجربه می کنیم و شاید فردا به یاد هم بودن را
پس امروزمان را به حرمت خاطرات فردازیبا کنیم.


من غمگین بودم که چرا کفش نداشتم اتفاقا مردی را دیدم که پا نداشت
#93
سلام به دوستان با اراده.

هرگز از میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس
نمیشود.این خصلت درمیان هیچ یک از موجودات نیست جز آدمیان.

هرگز دست کسی را نگیر وقتی قصد شکستن قلبش رو داری.
هرگز نگو برای همیشه وقتی میدونی جدا میشی.
هرگز نگو دوست داری اگر به آن اهمیت نمیدی.
درباره احساست سخن نگو اگر واقعا وجود ندارد.
هرگز به چشمانی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری.
هرگز سلامی نده وقتی میدونی خداحافظی در پیشه.
هرگز نگو عاشقی وقتی نمیدونی عشق چیه.

از لحظات زندگی لذت ببریم وازساعت ها استفاده بکنیم
بدون آنکه در انتظار لحظات و ساعات بهتر و نیکو تر باشیم.

دل تنها عضوی است که با نگاه لمس می شود.
دل ،تاری است که وقتی بشکند بهتر می نوازد.

لکه های ماه (مذهبی از همه نوع)رو حتما بخونید ،یکم زیاده ولی خوب ارزشش روداره.mer30
#94
سلام
دیگه از حیوانیت و بی راذگی خودم خسته شده بودم تخمل این زندگی رو که روز به روز داره بدتر و گثیف تر می شه ندارم از حالم از خودم به هم می خورده. خسته م از این همه گناه از این همه تنهایی تحمل هیچ گس رو ندارم من دیگه حدایی رو تو کارام در نظر مکی گیرم شدم یه آدم پست به تمام معنا. خواستم جلوش زو بگیرم. می گند ماهی رو هر وق بگیری تازه ست.
5 بسته قرص آرامبخش حل کردم تو آب و خوردم . صبح بیدار شدم متأسفانه هنوز زنده بودم. باز من موندم با این نفس سرکشم. اگه کسی راهیی بلده که کاملا انسان رو از این دنیا می بره ممنون می شم بگه از خودم زندگیم بی ارادگیم وو.........................................................خسته شدم. مادر و پدرم انشاالله به عزام بشینند هر چه زودتر. دعام کنید زودتر به هدفم برسم.ممنون
#95
تصمیم عزیزم سلام .
شاید باورت نشه ،عین این اتفاقات برای من هم افتاده ،
همین حالات ،همین عذاب هاو...
تو می خوای یک گناه رو با گناهی بدتر ازبین ببری؟
من افسردگی و خستگی از زندگی رو برای خودم ایجور درمان کردم.
دو هفته پیش وقتی که فکر می کردم زندگیم پوچ و بی هدفه
تصمیم گرفتم پیش یه روانپزشک برم .
باور کن دروغ نمیگم دکتر برای من یک کپسول تجویز کرد کباید بعد از ناهار بخورم.الان 14 روز می گذره و من روز به روز بهتر میشم.
از دلایل دیگه هم می تونم به آشنا شدن با این سایت اشاره کنم که خیلی
به من کمک کرده. تونستم خودم رو پیدا کنم.
دوباره ورزش می کنم اما اینبار خیلی بهتر از قبل.(داداشت 8 سال سابقه والیبال داره)
الان 19سالمه ولی فکر می کنم دوباره متولد شدم ،خداروشکر.
مراجعه به روانپزشک رو اصلا یک عیب تلقی نکن .
خیلی پرحرفی کردم از همتون ممنونم.
مهدی.
#96
سلام مهدی جان
اکیدوارم گه به لطف خدا و اداده ای که بهت داده خوب شدی. من اتفاقا خیلی از دکتر و روانشناس خوشم می یاد. پارسال دکتری رفتم که 10 ت.ام ویزیت برای 5 دقیقه گرفت و داروهایی داد که داشتم بیناییم رو از دست می دادم حتی نمی تونستم تلویزیون را درست نگاه کنم. دیگه از دکتر ترسیدم. من الان 24 سالمه دیگه از سن خوب شدن و متحول شدنم گذشته و دیگه خسته شدم. به بن بست رسیدم حتی می خوام بعد این چند سال قید لیسانسم رو بزنم و پایان نامه م رو رها گنم چون واقعا اعصابش رو ندارم. تو رو خدا دعا کنید همه مریض ها جسمی و روحی شفا پیدا کنند.
#97
tasmim نوشته است:سلام
دیگه از حیوانیت و بی راذگی خودم خسته شده بودم تخمل این زندگی رو که روز به روز داره بدتر و گثیف تر می شه ندارم از حالم از خودم به هم می خورده. خسته م از این همه گناه از این همه تنهایی تحمل هیچ گس رو ندارم من دیگه حدایی رو تو کارام در نظر مکی گیرم شدم یه آدم پست به تمام معنا. خواستم جلوش زو بگیرم. می گند ماهی رو هر وق بگیری تازه ست.
5 بسته قرص آرامبخش حل کردم تو آب و خوردم . صبح بیدار شدم متأسفانه هنوز زنده بودم. باز من موندم با این نفس سرکشم. اگه کسی راهیی بلده که کاملا انسان رو از این دنیا می بره ممنون می شم بگه از خودم زندگیم بی ارادگیم وو.........................................................خسته شدم. مادر و پدرم انشاالله به عزام بشینند هر چه زودتر. دعام کنید زودتر به هدفم برسم.ممنون

سلام به همه عزیزان

دوست من بهتره کمی دیدت را به زندگی عوض کنی. چرا از نداری ها حرف می زنی از ضعفها از فراموش کردن خدا ( تو اشک منو در اوردی منو یاد خودم انداختی که این بزرگترین اشتباه زندگیمو کردم.)

وسوسه ها یک گوشه نشتند. غم و اندوه یک طرف پشیمانی ها هم یکطرف و امید و عزم راسخ هم طرف دیگر اینجا منتظر تصمیم تو هستن که انتخاب کنی. باید درست تصمیم گرفت باید واقعا خواست و سعی تلاش کرد که راه را ادامه دهیم. باید خود را نگاه کنیم اینده ای که در ان خود ارضایی را ترک کردیم.
می دونم پستی و بلندی داره ولی باید خودمونو محک بزنیم و به خودمون نشون بدیم چقدر مصمم هستیم. هدف والایی برای خودت در نظر بگیر مطمئن باش به اون میرسی

پس بخواهیم و از جنگیدن لذت ببریم.
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

#98
??
نمی توانم ها به سراغم امده اند با تمسخر به من می نگرند و تلاشم را عبث می دانند. به راستی با تکرار، دروغی راست می شود و انها هم نجوا می کنند و همه می گویند نمی توانی. به راستی بیهوده می جنگم؟؟؟ ایا این همه تلاش برای شنا کردن در خلاف جهت این رودخانه اشتباه هست؟ ایا خود را به این گرداب بسپارم؟ ایا این لذت زودگذر و پشیمانی های ان را دوباره تجربه کنم؟؟ ایا هنوز لذت گناه از یادم نرفته؟ ایا هنوز اسیر شهوت هستم؟ ایا هنوز ارزش خود را نیافته ام؟ ایا می توانم را یاد نگرفتم؟ ایا نه گفتن به نفس را فراموش کردم؟ ایا شکست در این امتحان را قبول می کنم؟ چرا خود را گول می زنم به خود می گویم طوری نمیشود در حالی که بارها این را تجربه کردم . هر بار در مقابل نمی توانم ، می توانم را به خود می گویم. من می خواهم پس می توانم. پس تلاش می کنم . نه می گویم.
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

#99
سلام تصمیم جان.
بعضی از حرفات رو قبول دارم بعضی هاش رو هم نه .خوردن قرص خیلی هم خوب نیست چون اگه آدم بهش عادت کنه دیگه با هر بهونه ای میره و قرص می خوره.منم تا یک زمان مشخصی باید از این کپسول ها که اسمش فلوکستین هست بخورم.اما اونجایی که گفتی


من الان 24 سالمه دیگه از سن خوب شدن و متحول شدنم گذشته و دیگه خسته شدم. به بن بست رسیدم حتی می خوام بعد این چند سال قید لیسانسم رو بزنم و پایان نامه م رو رها کنم چون واقعا اعصابش رو ندارم.

یه جوری میگی از سن خوب شدن و متحول شدنم گذشته که انگار 1000سالته ، بابا تو هنوز جوونی ،می دونی که جوون یعنی چی
می خوام یکم شعار بدم .جوون یعنی شور، یعنی نشاط ،یعنی تا شقایق هست زندگی باید کرد.
بابا تو الان باید به من امید بدی نه من به تو ، من بیچاره 6 ،7 ماهه دیگه
باید کنکور بدم .هنوز هیچ کاری نکردم.
ولی نا امید نیستم و همینه که باعث می شه ادامه بدم.
به لحظه های خوشی که در انتظارته فکر کن .
من میدونم که تو از لحاظ ایمان هیچی کم نداری .به خدا فکر کن
به اینکه چرا ما اینهمه گناه می کنیم ولی آبروی نداشتمون رو نمیبره.
شاید این جمله کلیشه ای باشه ولی من میگم چون یک واقعیته واون اینه که باید به خدا توکل کنی .
سلام به همه علی الخصوص بچه های گلی که به من جواب و روحیه دادند.
هنوز حالم سرجاش نیومده و گرنه از تک تک تون تشکر می کردم و دست همه شما عزیزان با ایمان و توکل رو می بوسیدم.
همه دوستان باایمان و توکلم رو دوست دارم و براتون آرزوی سلامتی، موفقیت، توفیق بندگی خدا، خوشبختی و عاقبت بخیری دارم.
دوستان عزیزم تصمیم گرفتم از فردا شروع به خوندن واسه کنکور کنم
خواهش می کنم برام دعا کنید.
سلام داش مهدی
ما می خوایم یه رتبه ی باحال بیاری ها.خفن بخون که این راه کنکور خیلی سخته.ما تازه از دستش راحت شدیم.ایشالله که خدا کمکت می کنه در این چنین راه مهمی.همیشه با خدا باش.(یادت نره خدا مهم تر از درسه.ممکنه که حالا منظورم رو نفهمی اما بعدا می فهمی.اما اون یه چند ماه مونده به کنکور می فهمی.)
ما به وسیله ی افکارمان کسی را به نام خود می سازیم.اگر می خواهیم این خود را اصلاح کنیم باید افکارمان را اصلاح کنیم.
می خواهم از عشق بگویم.
عشقی که می تواند زندگی را ویران یا برعکس گلستان کند.
واقعا عشق چیست. نمی دانم ،سرگشته و حیرانم ،چون کوه پابندم ،
پابند زندگی ،می خواهم درد دل بگویم ،زبانم یاریم نمی کند.
می خواهم از عشقم بگویم ولی نمی توانم .
منی که تو این 19 سال زندگی هرچی بلا بوده سرم اومده چرا نباید
طعم خوشبختی رو بچشم .دلم می خواد گریه کنم.
دلم می خواد داد بزنم. آخه چرا من ؟
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دیگه خسته شدم . چقدر میتونم به خودم امید بدم مگه من کی هستم.
منم .این منم خدا ،یه بنده ی بیچیز ،بیکس ،...
تنهام ،منم آدمم،منم روح دارم ،من که کسی رو اذیت نکردم.
پس چرا هر کی از راه میرسه اینطور با من رفتار می کنه.
خدایا منم مهدی،دوست دارم باهات حرف بزنم،میخوام اشکامو ببینی.
میخوام نجاتم بدی،کمکم کن،ککککممممممککککممممممم ککککنننننن.
این دوستام رو از من نگیر ،اینا همه چیز من هستن.
خدایا به بزرگیت، به رحمانیتت،نجاتمون بده ،به ما امید بده.
بنده ی پاازبند بریده .مهدی
مهدي جون اينايي كه نوشتي درد و دل همه ماست اما به جز اينجا هيج كس به درد دل ما كوش نميكنه . جدا شدن ما از هم يعني ديوانه شدن همه ما(من كه اين جوري هستم)من حداقل روزي 10 بار به اينجا سر ميزنم و به جز اينجا جايي رو ندارم كه برم!باور كنيد.
امروز 15 روزه كه تو تركم.
خدايا تو بخواه كه اكر تو خواهي يقينأ ميتواني همه ما رو از اين ذلت و دنيايي كه داريم نجات ده.
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
سلام به همه دوستان خوبم:
گیوتین، بی بی ، مهدی، مجتبی،یکبار برای همیشه، ناشناس،پرواز، پوریا، تنها، لیلی،b52. all_alone . amin972002. abdellah و تمامی دوستای عزیز و گلم. به خدا شما هم باعث دلگرمی و امید من هستید. من اگر بتونم هر روز و شب به اینجا سر می زنم و امید و انگیزه می گیرم. امیدوارم برای همه دوستانم همین طوز باشه. دوستان خوبم واقعا برام عزیز هستید و براتون دعا می کنم. شما هم من رو دعا کنید.


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان