درد دل های شما

[آقای فراسی]

کل کاربرای سایت رو فرستادم تو لیست سیاه...!

الان پست هیچکی رو نمیبینم

نمی دونم والا!

حالا بذار یه مدت همینطوری باشه

خوب فایدش چیه میلاد جان؟

[محبت]

الان مدتهاس ذهنم درگیره،مدام سعی میکنم اطلاعاتی بدس بیارم،تلفنی با پزشک صحبت میکنم کلی به مشاورم سپردم که برام اطلاعات بدس بیاره،قبل از ای زندگیمو ویرون کردم الانم دارم ی راه حلی برا درمانش پیدا میکنم،اما سخته،پشتیبان ندارم،خدایا توبه اما عارضه جسمی رو چیکارش کنم

---

کاش فقط 1روز کامل از ذهنم پاک شه ببینم زندگی چه جوریه،دستو دلم به هیچ کاری نمیره،تنبل،عنق،بی مسئولیت،بی اراده،بی صبر،حتی جدیدا فهمیدم ثبات شخصیت ندارم،هه چه مسخره اینو همش ی هفته فهمیدم.عارضه جسمیم که دیگه نوبره

[عبد الله]

یعنی میشه منم ترک کنم یعنی تا آخر عمر بهش مبتلا نشم الان شده حدود 20 روز یعنی ادامه پیدا میکنه
این درست شد بیماریام که درمان نداره کاش همه چیز مثل خود ارضایی دست خود آدم بود و درمان داشت

[عمو سعید]

91/11/25

شبی که باید تاریخش تو ذهنم حک بشه!

فصل تازه ای از زندگی کلید خورد!

[رند]

حس میکنم دارم خرد میشم ای خدا به دادم برس

[لئا]

خدایا چرا اینطوری شدم؟؟

دیگه عصبانی نمیشم

دیگه گریه نمی کنم یعنی اصلا حسش نیس

دلتنگ خونه نمیشم

درس نمیخونم

زیاد فک میزنم

بی خیال بی خیال

شدم یکی دیگه اصلا خودم نیستم

[tark]

گاهى وقت ها

دلت مى خواهد یکى را صدا کنى

بگویى سلام....


مى آیى قدم بزنیم؟!

گاهى ..

آدم چه چیزهاى ساده اى را

ندارد...

[نمیدانم]

سلام بچه ها
اول که ممنون برا مادرم دعا کردید.

راستش، دفعه قبلی که التماس دعا کردم،
مادرم رو ندیده بودم، نمی دونستم چه اتفاقی افتاده، یعنی نگفته بودند،
دیروز عصر که رفتم ملاقات،
انگار که دنیا رو سرم خراب شد،
بخش ICU، از پشت شیشه دیدم ش،
انگار که خواب ...

مادرم در اثر ضربه به سرش تو یه سانحه، دچار خونریزی مغزی شده بوده،
یه عمل روی مغزش انجام دادند، الان هم بی هوش هست.

امیدمون به خداست.
دعا می کنیم، ان شاء الله خدا مادرم رو بهمون برگردونه.
یعنی می شه دوباره صدای مادرم رو بشنوم ...
خدایا خودت کمک کن.

ببخشید دوباره خواستم دعا کنید، واقعن خانواده مون محتاج هست به دعای شما خوبان.
امشب، شب جمعه هست، شبی برا راز و نیاز،
اینجا جای پاکی هست، خدا صدای شما رو می شنود.
خیلی خیلی ممنونم ازتون.

[آسمون آبی]

سلام

امروز خیلی خیلی خوشحالم، من تا یادم میاد تابستونا میرفتم سرکار

و والده گرام تموم پولام رو میگرفت و میگفت بده من!!!! هی میگفتم چرا؟

میگفت میخوام واسه زنت ی چیز بخرم! پول کار دانشجویی، کمک هزینه دانشگاهی و....

کلا بیخ جیبم رو گرفته بودم، همیشه میگفتم واسه چی؟ حرفی نمیزد میگفت

میگفت واسه زنت میخوام ی چی بخرم، امروز گفت پاشو بریم بیرون

ی بسته دستش بود، رفتیم ی راست رفت طلا فروشی، یه سرویس گذاشت رو پیشخون طلافروشی

گفت آقا قیمت کنید، حدودا 11 میلیون شد، گفت مامان بذار واسه زنت دسترنج این مدت

همه پولات رو تو ارزونی طلا میخریدم چون میودنستم میره بالا

خب نمیدونید چقدر خوشحال شدم، خب منم پیشونیش رو بوسیدم و گفتم چی بگم

واقعا چی بگم

خداحفظشون کن

یاعلی

[عبد الله]

سلام

از دوتا بیماری دارم زجر میکشم هر روزم شکنجس میخوام آزاد زندگی کنم فکر نمیکنم با این همه دردی که میکشم خدا منو جهنم ببره

خود ارضایی رو هم ترک کردم

از تمام مدیرانی که مزاحمشون بودم این مدت معذرت میخوام



التماس دعا

خدا حافظ فکر کردید راحت شدید جدی نگیرید

[darling]

خدایا انگار تپش قلب گرفتم .......
قلبم تند تند داره میزنه دستوپامم که میلرزه .....
آخه خداجون من که اون قضیه رو فراموش کردم و سپردم بخودت
نماز شب خودنم گفتم خداجون هرطور خودت صلاح میدونی اگه صلاحه دوباره پیش بیاد اگرم که نه .......
یعنی صلاحه که دوباره...!!!!!!!!!!؟؟؟؟
نمیدونم

[عبد الله]

باید برم اعتقاداتت مو محکم کنم تا صبرم بالا بره

و دنبال درمان باشم

از زجر بیماریام وقتی نماز میخوام بخونم میخوام مهرو بکوبم دیوار باید یه درمانی تو تهران باشه

خدایا من ناموستم بهت خیانت نمیکنم صبرم بده

[محبت]

دلم میخواد برم ی جایی که هیشکی صدامو نشنوه و تا میتونم هی داد بزنمو بلند بلند گریه کنم

[رند]

خودمم نفهمیدم چمه
یه دقیقه با هزار کلک خوبم صد دقیقه حال خوشی ندارم
الان حس میکنم زیر فشار خیلی سنگینیم
حس می کنم استخونام داره خرد میشه زیر این فشار
حس می کنم دارم از درون نابود میشم
حالا اینا کنار افکارمو چیکار کنم
افسار گسیخته تو این حال به هر جهتی میره جاهایی و صندوق هایی که هر چی باز میشن بیشتر حالمو خراب میکنه خاطراتی که فقط منو ازیت میکنه خاطراتی که ای کاش فاصله ی من با اونا به فاصله ی کل کهکشانها بود خاطراتی که اگه خدا هم بیاد پایین و بگه تمام بهشت رو یهت میدم، همه شو ،بیا دوباره تکرارشون کن بهش میگم بهشتت مال خودت من نخواستم.

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند ............... گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را

[unknow]

امروز بدجور شکستم خدا کمکم کن