امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

دیگه خداییش خودم خجالت میکشم بیام ناله کنم...
زندگی همینه...
چه بخوام چه نخوام دو تا از رفیقایه صمیمیم تو فاصله 3سال مردن
چه بخوام چه نخوام اونی که میخواستمش پرید مال من نشد...
چه بخوام چه نخوام باید ترک کنم
باید کنکور قبول شم و شغلمو نگه دارم
اگه نشدم درک... میرم دفترچه میگیرم برای سربازی
ولی ناله بسه دیگه
اگه یکی انقدر پیشم ناله میکرد میزدم لهش میکردم
حالا دم خدا گرم که لهمون نکرد و گوش کرد...
نه این که حالم خوب باشه ها نه ولی باید کنار بیام باهاش
اخه این که نشد زندگی...صبح و ظهر و شب گریه
فقط بچه ها برام دعا کنید تو رو خدا
اوضاع معدم داغونه باز خونریزی کرده تو این چند وقت
دمتون گرم که تو این مدتم تحملمون کردید...
مرسی.
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
سلام
من چند روز بشتر نیست به جمعتون پیوستم
تنها مشکل من تنهایی , دوستام ترکم می کنن و میگن تو بداخلاقی و با حرفات مارو ناراحت می کنی , اما من فقط واقعیت رو میگم چیزی که حقیقتا وجود داره قبول دارم که رکم اما همیشه پیشبینیم از آینده درست در میاد
مثلا به یکی از دوستای دانشگاه م گفتم 20 واحد برداشتی نمی تونی همش رو پاس کنی یه کم کمتر بردار , حالا هرترم 20 واحد برمیداره و فقط 12 تا14واحدپاس میکنه یا میفته یا نمیره امتحان بده
من قصدم کمک بهشه ولی بامن قطع رابطه کرده
حالا من باید چی کار کنم مثل آدمای چاپلوس دروغکی بگم همه کارات درسته؟
Khansariha (46)چه فرقی میکنه چند روز از ترک گذشته باشه وقتی قراره دیگه انجامش ندیم![تصویر:  nasimhayat.png]
فیروزه خانوم من اگه جای شما بودم بهش میگفتم برنامه ریزی کن تا بتونی همه درساتو پاش کنی چون 20 واحد سنگینه
در ضن به نظر من ذهن ادم رو هر چی ازش استفاده باشه باز می بینی بیشتر جا داره

در واقع
همون حرف رو می زنی
اما با لحن و بیان مناسب
شما ماشالله خودت خوب و عاقل و بالغی
بیشتر تو یح نمی دم خودت پیداش کن



اقا محب انشاللله حل میشه همه چی
یه منجات خمسه عشر هست توی مفاتیح صفحه200 تقریبا
از اونا منجاتی ک با دلتون سازگار تره رو پیدا کنید و بخونید
من از مناجات راجین خوشم اومد
میگه خدایا من گناهکارم امزشونم ناراحتم اما میدونم تو لطفت زیاده و بهت امیدوارم
انگار اب رو اتیش دلم بود

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1392 ارديبهشت 18، 22:55)azadam نوشته است: معجزه
واژه ای که من هنوزم درکش نکردم
دیشب یه معجزه برام اتفاق افتاد
واقعا معجزه بود
ولی چرا؟
نمیدونستم کجا باید معجزه رو  بگم
جایی هست برای گفتنش اصن؟
ولی من  اینجا میگم
ما یه دوش خیلی بزرگ تو حمام داریم که چون خیلی سنگینه وقتی وصلش میکنی و میخوای زیر دوش بری، باید حواست باشه نیوفته ( یه چند باری افتاده رو شونم که خیلی درد داشته)
سقف حمام ما رنگ شدس!
زیر دوش نشسته بودم غافل از این که این دوش لغه و میوفته، دقیقا مرکز سرم با مرکز دوش یکی بود
یه دفعه یه چی مثل یه سنگ به بزرگی گردو حس کردم افتاد رو سرم، افتاد رو سرم و خیــــــــــــــلی درد گرفت، دقیقا وسط سرم 
همون لحظه بالا رو نگاه کردم دیدم دوش لغ شده و داره میوفته، سریع پاشدم گرفتمش
دست زدم به سرم، یه ذره خرده سنگ رو سرم بود
سنگ از کجا افتاده بود؟
سقف حموم ما رنگ شدس آخه سنگ از کجا بود
دیواراش کاشی
از دوشم که ....
وقتی به این موضوع فکر میکنم واقعا درک نمیکنم خودمو، زندگیمو
چرا باید این اتفاق بیوفته
سنگ از نمیدونم کجا بیفته که من حواسم جمع شه برم دوشو بگیرم
مگه من کیم؟؟؟
و خدا هست هنوز؟!
دلم گرقت....
منم چند ماه پيش تو زلزله خدا جونم را نجات داد خاطرش را گفتم.ويديوپروژكتور افتاد ...
اما من 0قدر ناشكري كردم.
.....
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
خدایاTears
باز این امتحانا اومد Tears
برم خودمو بکشمTears
راحت شمTears

.
.
بچه ها چجوری خودمو بکشم؟Tears
دار بزنم؟برق وصل کنم؟ کدومش؟Tears
یه راه بگید که سریع  خلاص شم...بدون درد و عذابTears

واااااااای خدایاTears
پروژه هام هم مونده TearsTearsTears

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
(1392 ارديبهشت 19، 6:27)فیروزه نوشته است: سلام
من چند روز بشتر نیست به جمعتون پیوستم
تنها مشکل من تنهایی , دوستام ترکم می کنن و میگن تو بداخلاقی و با حرفات مارو ناراحت می کنی , اما من فقط واقعیت رو میگم چیزی که حقیقتا وجود داره قبول دارم که رکم اما همیشه پیشبینیم از آینده درست در میاد
مثلا به یکی از دوستای دانشگاه م گفتم 20 واحد برداشتی نمی تونی همش رو پاس کنی یه کم کمتر بردار , حالا هرترم 20 واحد برمیداره و فقط 12 تا14واحدپاس میکنه یا میفته یا نمیره امتحان بده
من قصدم کمک بهشه ولی بامن قطع رابطه کرده
حالا من باید چی کار کنم مثل آدمای چاپلوس دروغکی بگم همه کارات درسته؟
17
شاید لحنتون بد بوده. وگرنه حرف بدی نیست واقعا 17
دنیای عجیبی دارن دخترا!! 1744337bve7cd1t81

(1392 ارديبهشت 19، 15:10)حسین چار دو دو نوشته است: خدایاTears
باز این امتحانا اومد Tears
برم خودمو بکشمTears
راحت شمTears

.
.
بچه ها چجوری خودمو بکشم؟Tears
دار بزنم؟برق وصل کنم؟ کدومش؟Tears
یه راه بگید که سریع  خلاص شم...بدون درد و عذابTears

واااااااای خدایاTears
پروژه هام هم مونده TearsTearsTears
گیوتین حسین جان 4fvfcja بهترین روشه. هم سریع هم بدون درد. بقیه اش درد داره 4fvfcja

بابا سخت نگیر. پاس میشه همش ان شالله 303 clapping
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

(1392 ارديبهشت 19، 15:10)حسین چار دو دو نوشته است: خدایاTears
باز این امتحانا اومد Tears
برم خودمو بکشمTears
راحت شمTears

.
.
بچه ها چجوری خودمو بکشم؟Tears
دار بزنم؟برق وصل کنم؟ کدومش؟Tears
یه راه بگید که سریع  خلاص شم...بدون درد و عذابTears

واااااااای خدایاTears
پروژه هام هم مونده TearsTearsTears
من خیلی راه بلدم، ولی نمیگم یاد بگیرید Smiley-happy114
هنوز که وقت هست خب بجونبید تا امتحانا شروع نشده، ایشالا همه رو عالی بدید303
  یک بار برای همیشه ترک خواهم کرد  
(1392 ارديبهشت 18، 22:55)azadam نوشته است: معجزه
واژه ای که من هنوزم درکش نکردم
دیشب یه معجزه برام اتفاق افتاد
واقعا معجزه بود
ولی چرا؟
نمیدونستم کجا باید معجزه رو  بگم
جایی هست برای گفتنش اصن؟
ولی من  اینجا میگم
ما یه دوش خیلی بزرگ تو حمام داریم که چون خیلی سنگینه وقتی وصلش میکنی و میخوای زیر دوش بری، باید حواست باشه نیوفته ( یه چند باری افتاده رو شونم که خیلی درد داشته)
سقف حمام ما رنگ شدس!
زیر دوش نشسته بودم غافل از این که این دوش لغه و میوفته، دقیقا مرکز سرم با مرکز دوش یکی بود
یه دفعه یه چی مثل یه سنگ به بزرگی گردو حس کردم افتاد رو سرم، افتاد رو سرم و خیــــــــــــــلی درد گرفت، دقیقا وسط سرم 
همون لحظه بالا رو نگاه کردم دیدم دوش لغ شده و داره میوفته، سریع پاشدم گرفتمش
دست زدم به سرم، یه ذره خرده سنگ رو سرم بود
سنگ از کجا افتاده بود؟
سقف حموم ما رنگ شدس آخه سنگ از کجا بود
دیواراش کاشی
از دوشم که ....
وقتی به این موضوع فکر میکنم واقعا درک نمیکنم خودمو، زندگیمو
چرا باید این اتفاق بیوفته
سنگ از نمیدونم کجا بیفته که من حواسم جمع شه برم دوشو بگیرم
مگه من کیم؟؟؟
و خدا هست هنوز؟!
بچه ها بدویید بیایید یکی از اولیاء الله ها رو کشف کردم 4fvfcja


خدا رو شکر که به خیر گذشت 53258zu2qvp1d9v
بیشتر مواظب باشید

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
4fvfcja حسین جان ، از قدیم میگن خیال خوب خوبه ، پس سعی کن با عشق و حوصله با امتحانات رفتار کنی ، بلفرض هر قرار باشه صد در صد بد بدی یا بد بگذره ، این که ببینی با روحیه خوب  و خوش خیالی گذروندیش که بهتره ! ،

ببین چه لذت ها و عشق ها و چیز های جالبی توی امتحان ها هست ، باشون بازی کن ، با حوصله ، میگن  کسی سنگ بزرگی  رو میخواست تکون بده از هول و بزرگیش هر چی زور میزد نمی تونست ، ولی بعدش وقتی با یه چوب اروم آروم و با حوصله و با عشق کم کم تکونش داد تونست جابجاش کنه ، کوه رو اینطور میکنن ، این که میگن امام حسن و امام حسین کوه های صبر و استقامت بودند یعنی این . 

(1392 ارديبهشت 19، 6:27)فیروزه نوشته است: سلام 
من چند روز بشتر نیست به جمعتون پیوستم
تنها مشکل من تنهایی , دوستام ترکم می کنن و میگن تو بداخلاقی و با حرفات مارو ناراحت می کنی , اما من فقط واقعیت رو میگم چیزی که حقیقتا وجود داره قبول دارم که رکم اما همیشه پیشبینیم از آینده درست در میاد 
مثلا به یکی از دوستای دانشگاه م گفتم 20 واحد برداشتی نمی تونی همش رو پاس کنی یه کم کمتر بردار , حالا هرترم 20 واحد برمیداره و فقط 12 تا14واحدپاس میکنه یا میفته یا نمیره امتحان بده 
من قصدم کمک بهشه ولی بامن قطع رابطه کرده 
حالا من باید چی کار کنم مثل آدمای چاپلوس دروغکی بگم همه کارات درسته؟


تبریک میگم ، خیلی خوبه آدم بی ریا باشه و با صدق و صفا خوبی دوستش رو بخواد ، 

این یه مرتبه از اخلاصه ، 

ولی مرتبه بالاتر و جامع تر اخلاص و یک رویی هم هست و اینه که خدا میگه : 

هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن ...

میگه خداست که اول و آخر و ظاهر و باطن هست ، 



شما توی این یک رویی و خلوصتون اسم باطن داشتین ولی مرتبه بالاترش اینه که ظاهر هم باشین . ، 

یعنی حتی علاوه برا ین که باطن صادق و خالصی داشته باشین ، 

ظاهر خوبی هم داشته باشین و اون باطن رو قشنگ ظاهر کنین ، 

...............

برای همین توی اسم ظاهر شما باید سعی کنین که تا میشه بقیه رو حتی اگه حرفتون صدق هست نرنجونین ، و تا میشه شخصیت و رفتارتون رو برای بقیه به بهترین شکلی که میتونین ظاهر کنین ، 

اگه نیت این باشه ، این اخلاصه و با صفاست ، این ریا نیست ، البته این مرحله بعد از خالص شدن و صفا داشتن توی باطن هست . 

...........

این که ادم سعی کنه رفتار هایخارجیش خوب باشن طوری که بقیه خوششون بیاد ، تا اون جا که میشه (نه این که بنده رضایت و خوش اومدن این و اون بشه ) بلکه هر چیزی که میدونه مال خداست و الهی هست و توش خالصه سعی کنه اون رو به بهترین نمایش ظاهر کنه ، این هم یه مرتبه از اخلاص و توحید هست ...
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
قصد ندارم دق کنم

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1392 ارديبهشت 19، 19:04)می توانم نوشته است: قصد ندارم دق کنم
چرا قصد نداریSmiley-happy114
چیزی شده؟؟17
  یک بار برای همیشه ترک خواهم کرد  
نه به وقتی که هر دو دقیقه گوشیتو چک می کنی و هیچ اس ام اسی نداری:11:

نه به وقتی که بعد کلی ساعت یه نگاه میندازی و بازم هیچ اس ام اسی نداری22
.
"!Be The Crazy Happy One"
.
[تصویر:  openpage_smile01_j_1448249f.png]
سلام 22باز خوبه اجي تو يك هپي بهت اس ميده 22
من كه يك هپيم ندارم تا بهم اس بده :11:22
[تصویر:  98886820611051912952.jpg]
 
4fvfcja
وقتي ميام كانون .. اول يك نگا به امضام ميكنم تا يك وقت كسي اون شخصيه چاخاله وسط امضامو نخورده باشه 22
خلاصه ديگه 22
چاخال و پاك باشيد 22
سلام به همه
خیلی حالم بده...
نتونستم خودمو کنترل کنم و شکستم...
بدجوری بهم ریختم
آخه کلی روزام تباه شد...
اصلا حس هیچ کاری رو ندارم...
میترسم دیگه نتونم خودمو جمع و جور کنم و دوباره بدبختی های گذشته ام  تکرار بشه...
آخه بابت این کار خیلی چیزها رو از دست دادم...
داشتم خوب میشدم که دوباره به این بیماری مبتلا شدم..
از همه معذرت میخوام..
اصلا نمیدونم چی میگم
انگار دوباره تو چاه ضلالت سقوط کردم..
ببخشید......
                                               نیرویی از آن توست باور نکردنی
                           
   و توانایی به کارهایی که تصورشان هم مشکل است

                                           
 
 تنها مانع دیوار بلند ذهن توست        
                                               
  پس به ناتوان بودن میندیش
                                                
    باور کن که می توانی!
                                                                   
(1392 ارديبهشت 20، 16:15)mahdi950 نوشته است: سلام به همه
خیلی حالم بده...
نتونستم خودمو کنترل کنم و شکستم...
بدجوری بهم ریختم
آخه کلی روزام تباه شد...
اصلا حس هیچ کاری رو ندارم...
میترسم دیگه نتونم خودمو جمع و جور کنم و دوباره بدبختی های گذشته ام  تکرار بشه...
آخه بابت این کار خیلی چیزها رو از دست دادم...
داشتم خوب میشدم که دوباره به این بیماری مبتلا شدم..
از همه معذرت میخوام..
اصلا نمیدونم چی میگم
انگار دوباره تو چاه ضلالت سقوط کردم..
ببخشید......
نه داداش سقوط نکردی
یه لحظه از راه منحرف شدی. ولی همین الان تصمیم بگیر که برگردی تو جاده
مطمئن باش میشه همه چی رو درست کرد امید به خدا. اصلا نگرانش نباش
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان