امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

سلام
امیدوارم تو این روزای تلخ و شیرین حال همه تون خوب باشه1
خیلی دلم گرفته 
گفتم بیام اینجا شاید یکمی بهتر بشم
چند روزه خیلی احساس تنهایی میکنم
همین طوری از خودم گریه ام میگیره
بدون هیچ دلیلی بغض میکنم
هر چی سعی میکنم بخورمش بد تر میشه

بخاطر ترکم خیلی استرس دارم
تا چند روز پیش همه اش تکراری بود
از وقتی که شروع به خ.ا کردم تا حالا نتونسته بودم انقد پاک بمونم
همش احساس میکنم تو یه مرحله جدیدم. یه مرحله تک نفره
همه چیش واسم تازگی داره
تاحالا اینقد جلو نرفته بودم
دیگه نمی دونم چی بگمTears

خدایا........
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
نقل قول: اگه از  کسی کینه و دشمنی به دل داریم با تمام وجود  و به خاطر رضای خدا بزاریم کنار...
هرکاری میکنم نمیتونم ببخشمش
کسی ک باعث شد پا تو مسیر گناه بزارم
نه نمیتونم
نمیتونم دوستی ک باعث شد تو باتلاق گناه فرو برم 
رو نمیتونم ببخشم
البته میدونم اگه بنده خوب و مومنی بودم هیچ بنی بشری نمیتونست...
نبودم ولی...
دعام کنید
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

آسمان کویر ! این نخلستان خاموش و پر مهتابی که هرگاه مشت خونین و بی تاب قلبم را در زیر باران های غیبی سکوتش می گیرم و نگاه های اسیرم را همچون پروانه های شوق در این مزرع سبز آن دوست شاعرم رها می کنم – ناله های گریه آلود آن روح دردمند و تنها را می شنوم ، ناله های گریه آلود آن امام راستین و بزرگم را – که همچون این شیعه ی گم نام و غریبش – در کنار آن مدینه پلید و قلب آن کویر بی فریاد ، سر در حلقوم چاه می برد و می گریست…

چه فاجعه ای است در آن لحظه که یک مرد می گرید … چه فاجعه ای !

چه می بینیم ؟ این کیست؟ این مسافر کیست؟ این عرب نیست٬ چهره اش به روشنایی سپیده است٬ پیشانیش باز٬ سیمایش غبار راه گرفته٬ چشمانش رنگ برگشته٬ خسته٬ کوفته٬ تشنه٬ بی تاب. پیداست که از سفری دور می آید٬ پیداست که سالها آواره بوده است٬ پیداست که از کویری سوخته می رسد.
اِ…..این سلمان است!
و بعد سلمان ماند٬ در نخستین دیدار ایمان آورد ودیگر تا پایان عمر آرام گرفت و «سلمان منا» شد و صاحب سر«پیام آور» شد و محمد(ص) با او٬ خود را در انبوه مهاجران وانصار٬ آن کوه سنگینی را که بر سینه اش آوار شده بود سبک تر احساس می کرد. سلمان بخشی از آن را خود بر دوش جانش گرفت٬ هر گاه دردها بر جانش می ریخت سلمان را فرا می خواند٬ در چشم های آشنای او ناله می کرد٬ در گفتگوی با او فریاد می زد وآسوده می شد.
اما
اما علی جز چاه های پیرامون مدینه٬ چاه های نخلستان صاحب سری نداشت٬ اگر می داشت چرا سر در حلقوم چاه می برد؟ چرا از شهر و خانه و خانواده اش به نخلستان ها پناه می برد؟ چرا تنها بنالد؟ چرا دردهای بی رحم و سنگینش را ناچار باید در چاه ریزد؟ این ها جز به خاطر آن است که علی تنهاست؟ در میان شیعیانش نیز تنهاست؟ علی از محمد تنهاتر است!
علی از خدا نیز تنها تر است.
چرا که خدا برای تنهاییش آدم را آفرید.
محمد سلمان را یافت.
اما علی تا پایان حیاتش تنها ماند و از میان خیل شیعیانش جز چاه های پیرامون مدینه کسی نداشت..


بریده های از یادداشت های مرحوم شریعتی
[تصویر:  MuALi.png]
(1392 مرداد 7، 20:56)darling نوشته است:
نقل قول: اگه از  کسی کینه و دشمنی به دل داریم با تمام وجود  و به خاطر رضای خدا بزاریم کنار...
هرکاری میکنم نمیتونم ببخشمش
کسی ک باعث شد پا تو مسیر گناه بزارم
نه نمیتونم
نمیتونم دوستی ک باعث شد تو باتلاق گناه فرو برم 
رو نمیتونم ببخشم
البته میدونم اگه بنده خوب و مومنی بودم هیچ بنی بشری نمیتونست...
نبودم ولی...
دعام کنید
حق با تو هستش 

دوستی که باعث نابودی آدم بشه لایق بدترین هاست و نباید بخشیدش

منم کسی که باعث افتادن من توی این راه شوم شد رو نمی بخشم مگر اینکه دیگه اون آدم گذشته نباشه و انسان پاکی شده باشه 

اما darling دوست خوبم هیچ میدونی اعتیاد به این عمل باعث شد، تا حداقل من یکی هیچ وقت دنبال الکل ، سیگار و الواطی نرفتم چون دیدم من استعداد اعتیاد دارم . 

و اگه این اعتیادم کنار بگذارم یه تجربه کسب کردم که تا آخر عمر ، از گمراهی و دوست نامرد ایمن میشم
53

[تصویر:  05_blue.png]
(1392 مرداد 7، 20:56)darling نوشته است:
نقل قول: اگه از  کسی کینه و دشمنی به دل داریم با تمام وجود  و به خاطر رضای خدا بزاریم کنار...
هرکاری میکنم نمیتونم ببخشمش
کسی ک باعث شد پا تو مسیر گناه بزارم
نه نمیتونم
نمیتونم دوستی ک باعث شد تو باتلاق گناه فرو برم 
رو نمیتونم ببخشم
البته میدونم اگه بنده خوب و مومنی بودم هیچ بنی بشری نمیتونست...
نبودم ولی...
دعام کنید


ببخش دارلینگ جان 

فکر کن اون دوستت هم بنده خداس و لغزش داشته تو زندگیش ... 

تو ام از شرایط اون خبر نداری  53258zu2qvp1d9v 


من که بخشیدم ... همه رو ...  نمیخوام معامله کرده باشم اما امیدوارم خدا هم منو ببخشه
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
سلام
وقتي خوندم :

وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ
وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶-البقره﴾

(و بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد)


خيلي لذت بردم.. دلم قرار گرفت..
گفتم خب پس وقتي ي چيزي ميخوام و نميشه.. حتما شره ..
گفتم ب چيزايي ك ميخوام خيلي اصرار نكنم.. خدا بهتر از من ميدونه...


گفتم چيزايي ك داره اذيتم ميكنه حتما خيره..پس صبر ميكنم..
گفتم از چيزايي ك دوست ندارم خيلي ناراحت نشم..خدا نگام ميكنه.. خير منو ميخواد..

حالا ميخوام دعا كنم...... امشب شب دعاس.......

خدايا..
كاري كن ك اصلا چيزاي ك برام بده رو دوست نداشته باشم.......
خدايا..
دوست داشتن شيرينه.. خيلي شيرين..
عاقل بودن هم سخت!
كاري كن عقل و محبتم تو ي جهت باشه...

خدايا..
كمك كن چيزايي ك برام شر هستن رو دوست نداشته باشم.... متنفر باشم.. سمتشون نرم...

خدايا خير و شر رو برام واضح كن... بصيرتمو زياد...و صبرم رو بي نهايت...همه انواع صبر...همه جا.. هميشه...


خدايا ب دوستام ياد بده ك بهترين بودن رو تشخيص بدن..
ياد بده ك عزيز تو شدن رو بلد بشن..
ياد بده ك قوي باشن...



قدر بدونين قدر دوم رو.. و درك كنين عظمتش رو..و شريك كنين دوستانتون رو..
التماس دعا..
ياعلي.53

بچه ها كينه ظرف دل رو كثيف ميكنه..
و
خدا تو ظريق كثيف چيزاي خوب نميريزه......

براي دريافت خوبي ها هم ك شده كينه هاتونو فراموش كنين....


ان شاء الله هممون در امان باشيم از اين آفت..

ياعلي.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

چقدر وقته که دلم میخواد گریه کنم Tears

اما این شیطونه میگه مرد که گریه نمیکنه 46

ولی بنظرم باید گریه کنه
باید خودشو تو این شبا خالی کنه1276746pa51mbeg8j
چقدر وقته دلم میخواد احساس مفید بودن داشته باشم :(

اما غرورم میگه همین الانم برتری
دلم میخواد که مفید باشم یعنی حداکثر تواناییم رو بکار ببرم

امیدوارم بتونم
[تصویر:  13752695459970]


[تصویر:  05_blue.png]
یه لحظه فک کنیم اگه خدا هم امشب ،تو این شب عزیز بهمون بگه برو به هیچ وجه به خاطر گناهات نمی تونم ببخشمت! اونوقت چی؟!1276746pa51mbeg8j

میدونم ما ظرفیتمون قدر خدا بزرگ نیست و خیلی محدودتره .
اما پیامبر خدا خودش تو اون حدیث گفتن هرکس عداوت و کینه ی دشمنی رو در دل داشته باشه شب قدر دعاش پذیرفته نیست!

این جمله رو  هم  یه جایی دیدم جالب بود:

اینو بدون اگر احساس کردی گناه کسی انقدر بزرگه که نمیتونی ببخشی حتم بدون این از کوچکی دل توست نه بزرگی گناه ایشان

نمی دونم بازم شاید بعضی خطاها بخشیدنش سخت باشه!

خدایا کمکم کن همه ی اونایی که بهم بدی کردن رو ببخشم و برعکسش!1276746pa51mbeg8j
سلام....................
امشب گویا قراره پرونده یکسالمون بررسی بشه
خدایا گنه کارم...درست
به درگاهت آمدم
با چشمانی گریان.....
از گناهانمان بگذر
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو

سُبحانکَ یا لا اِلهَ اِلّا أنت، الغَوث الغَوث خَلِّصنا مِنَ النّار يا رَبِّ




تو پاک و منزه هستی ای خدا و خدایی جز تو نیست، فریاد! فریاد! پروردگارا ما را از آتش نجات بده




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
(1392 مرداد 7، 21:26)سـُـها ^‿^ نوشته است: سلام
وقتي خوندم :

وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ
وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶-البقره﴾

(و بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد)


خيلي لذت بردم.. دلم قرار گرفت..
گفتم خب پس وقتي ي چيزي ميخوام و نميشه.. حتما شره ..
گفتم ب چيزايي ك ميخوام خيلي اصرار نكنم.. خدا بهتر از من ميدونه...


گفتم چيزايي ك داره اذيتم ميكنه حتما خيره..پس صبر ميكنم..
گفتم از چيزايي ك دوست ندارم خيلي ناراحت نشم..خدا نگام ميكنه.. خير منو ميخواد..

حالا ميخوام دعا كنم...... امشب شب دعاس.......

خدايا..
كاري كن ك اصلا چيزاي ك برام بده رو دوست نداشته باشم.......
خدايا..
دوست داشتن شيرينه.. خيلي شيرين..
عاقل بودن هم سخت!
كاري كن عقل و محبتم تو ي جهت باشه...

خدايا..
كمك كن چيزايي ك برام شر هستن رو دوست نداشته باشم.... متنفر باشم.. سمتشون نرم...

خدايا خير و شر رو برام واضح كن... بصيرتمو زياد...و صبرم رو بي نهايت...همه انواع صبر...همه جا.. هميشه...


خدايا ب دوستام ياد بده ك بهترين بودن رو تشخيص بدن..
ياد بده ك عزيز تو شدن رو بلد بشن..
ياد بده ك قوي باشن...



قدر بدونين قدر دوم رو.. و درك كنين عظمتش رو..و شريك كنين دوستانتون رو..
التماس دعا..
ياعلي.53

بچه ها كينه ظرف دل رو كثيف ميكنه..
و
خدا تو ظريق كثيف چيزاي خوب نميريزه......

براي دريافت خوبي ها هم ك شده كينه هاتونو فراموش كنين....

ان شاء الله هممون در امان باشيم از اين آفت..
ياعلي.53
قسمت اول:
در رابطه با همین موضوع سهراب سپهری میگه:
چرا مردم نمیدانند..
که در گلهای ناممکن هوا سرد است؟!
53258zu2qvp1d9v

ماهم از دوستاتون هستییم دیگه؟؟! :13: 1

قسمت دوم:
خدایا
خودت میدونی که دلم از هیچ کدوم (از اونایی که میدونی)پر نیست و کینه هرگز..
و واسه هرکسی دعا کردم..

منرو بازهم حفظ کن از اتفاقهایی که نمیخوام..
کینه،بخل،حسد،غرور
و آفت های دیگه روح و بصر و حالا جسم..
53258zu2qvp1d9v

____________
خدایا چقدر واقعا این بانو درد دید و مظلوم بود؟؟!
یا زینب کبری
بانو،امشب دلم به یاد شما گرفت..

امشب داغی عظیم بر سینه ی شیعیان نشست..
اما داغ های تو یکی،از یکی،دردناک تر است

چیز دیگه ای ندارم بگم..

Tears (حیف که اشکام سرازیر نمیشهه..(نمیدونم چه کنم،حتی بغض میکنم و سرازیر نمیشه46 )..
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
(1392 مرداد 7، 21:10)*afshin* نوشته است:
(1392 مرداد 7، 20:56)darling نوشته است:
نقل قول: اگه از  کسی کینه و دشمنی به دل داریم با تمام وجود  و به خاطر رضای خدا بزاریم کنار...
هرکاری میکنم نمیتونم ببخشمش
کسی ک باعث شد پا تو مسیر گناه بزارم
نه نمیتونم
نمیتونم دوستی ک باعث شد تو باتلاق گناه فرو برم 
رو نمیتونم ببخشم
البته میدونم اگه بنده خوب و مومنی بودم هیچ بنی بشری نمیتونست...
نبودم ولی...
دعام کنید
حق با تو هستش 

دوستی که باعث نابودی آدم بشه لایق بدترین هاست و نباید بخشیدش

منم کسی که باعث افتادن من توی این راه شوم شد رو نمی بخشم مگر اینکه دیگه اون آدم گذشته نباشه و انسان پاکی شده باشه 

اما darling دوست خوبم هیچ میدونی اعتیاد به این عمل باعث شد، تا حداقل من یکی هیچ وقت دنبال الکل ، سیگار و الواطی نرفتم چون دیدم من استعداد اعتیاد دارم .

و اگه این اعتیادم کنار بگذارم یه تجربه کسب کردم که تا آخر عمر ، از گمراهی و دوست نامرد ایمن میشم
53258zu2qvp1d9v
میتونید دارلینگ خانوم..
میشه..چرا نشه..
به قول هما خانوم اصلا..
اصن میشه بگیم عقل هرکس که کامل نیست..

و واسه من هم..
باعث شد بفههمم..
هررچقدررر فکر کنیی پااکیی..دوورییی..عاریی هستیی از هر گنااه..
مطمئن باش از "یوسوس فی الصدور" دوور نییستی..
و فاصله ی بین پاکی و گناه..
بین راست و دروغ..
بین حلال و حرام..
از یک تار مو بارییکتره..
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
آره سخته بخشیدن تو چنین شبهای عزیزی
ولی یه لحظه فکر کردم اگه یکی دیگه، از من اینطوری کینه بگیره ک واویلا میشه
میگن ببخش تا ببخشنت
یکی از استادام میگفت ببخش ولی فراموش نکن
گناه کردم ولی خیلی تحجربه تو این راه کسب کردم
خیلی قوی شدم
نکه بگم خوشحالم از اینکه گناه کردم
نه
اتفاقا پاکی خیلی بیشتر میتونه قویمون کنه
ولی خب نمیخوام حسرت گذشته رو بخورم
ی عمر زندگی رو تلخ کردم واسه خودم
حالا میخوام ببینم خوشبختی چیه
میدنید
انسان های موفق کسایی هستن ک
حسرذت گذشته رو نخورند و نگران آینده هم نباشن....
دیشب اون دوستمو بخشیدم
حتی بهش اس هم دادم
ولی گفت من کاری نکردم ک بخشیده باشیم !!!!!!
گفتم راست میگی اگه خودم آدم بودم اینطوری نمیشد ..........
بیخیال...
بازم میگم بخشیدن سخته ولی ببخش تا ببخشنت
التماس دعا
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

سلام به دوستان خوب کانونیم
من یه مشکل دارم که سالیان سال همراهم هست ، جایی بهتر از این جا پیدا نکردم دردو دل کنم. من مادری دارم که خیلی دروغگو و خبرچین هست و من تا سن 24 سالگی خیلی براش ارزش قائل بودم و بهش اعتماد میکردم و دیگران میگفتن :مادرت دوستت نداره و خبرچین هست ولی من تو دهن همه زدم ولی چون خورشید برای همیشه پشت ابر نمی مونده .دستش بدجوری برام رو شد و با من که دخترش بودم بد تا کرد .که چند سال افسرده شدم .الان بگه شبه میگم روزه.من مادرم رو بخشیدم با اینکه ازم بخشش نخواسته ولی بهش کاملا بی اعتماد شدم و چون فهمیده من بهش اعتماد ندارم و دیگران برای من احترام قائل هستن.سعی داره منو پیش همه بد کنه و همیشه هم بهم میگه تو کینه ایی و حسود هستن و چشم هیچ کس رو نداری. اینقدر این حرفها رو بهم گفته که جلوش نمی تونم بخندم. بدون او زندگی رو بهتر میبینم و همه هم میگن :موج منفی میده.نمیدونم باهاش چکار کنم.خوب باشم،بد باشم، متعادل باشم .ایراد میگیره.میترسم همین رابطه ی بدمون دوباره منو بکشونه سمت خ.ا.
اینم بگم،مادرم تو فرزنداش چندان علاقه ایی به من نداره و وقتی میبینه من آروم هستم ناراحت میشه.همیشه نماز و روزه ای من رو میزنه تو سرم .
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
(1392 مرداد 8، 20:12)tavalodedobare نوشته است: سلام به دوستان خوب کانونیم
من یه مشکل دارم که سالیان سال همراهم هست ، جایی بهتر از این جا پیدا نکردم دردو دل کنم. من مادری دارم که خیلی دروغگو و خبرچین هست و من تا سن 24 سالگی خیلی براش ارزش قائل بودم و بهش اعتماد میکردم و دیگران میگفتن :مادرت دوستت نداره و خبرچین هست ولی من تو دهن همه زدم ولی چون خورشید برای همیشه پشت ابر نمی مونده .دستش بدجوری برام رو شد و با من که دخترش بودم بد تا کرد .که چند سال افسرده شدم .الان بگه شبه میگم روزه.من مادرم رو بخشیدم با اینکه ازم بخشش نخواسته ولی بهش کاملا بی اعتماد شدم و چون فهمیده من بهش اعتماد ندارم و دیگران برای من احترام قائل هستن.سعی داره منو پیش همه بد کنه و همیشه هم بهم میگه تو کینه ایی و حسود هستن و چشم هیچ کس رو نداری. اینقدر این حرفها رو بهم گفته که جلوش نمی تونم بخندم. بدون او زندگی رو بهتر میبینم و همه هم میگن :موج منفی میده.نمیدونم باهاش چکار کنم.خوب باشم،بد باشم، متعادل باشم .ایراد میگیره.میترسم همین رابطه ی بدمون دوباره منو بکشونه سمت خ.ا.
اینم بگم،مادرم تو فرزنداش چندان علاقه ایی به من نداره و وقتی میبینه من آروم هستم ناراحت میشه.همیشه نماز و روزه ای من رو میزنه تو سرم .

سلام 

خیلی ها هستن که نه مادر دارن نه پدر 

وقتی که فکر میکنی تمام دنیا داره رو سرت خراب میشه میگی کاش زنده بود( حتی بدترینشون ) سرم رو میزاشتم رو زانوش گریه می کردم فقط همین

اما نیست 

بد بودن پدر و مادر به خدا قسم که از نبودنشون بهتره 

مادرت می خواد با تو برابر بشه یا بالاتر از تو باشه . خوب یا باید خودش و بالا بکشه یا تو رو پایین 

چون توان کشیدن خودش بالاتر از تو (در اجتماع و فامیل نه از جایگاه فرزند و اولادی) رو نداره  . داره تقلا میکنه تو رو پایین بکشه

پس غمگین نباش عزیزم نباید بزاری کسی پایینت بکشه ( خ . ا .اصلا)
53

[تصویر:  05_blue.png]
(1392 مرداد 8، 20:12)tavalodedobare نوشته است: سلام به دوستان خوب کانونیم
من یه مشکل دارم که سالیان سال همراهم هست ، جایی بهتر از این جا پیدا نکردم دردو دل کنم. من مادری دارم که خیلی دروغگو و خبرچین هست و من تا سن 24 سالگی خیلی براش ارزش قائل بودم و بهش اعتماد میکردم و دیگران میگفتن :مادرت دوستت نداره و خبرچین هست ولی من تو دهن همه زدم ولی چون خورشید برای همیشه پشت ابر نمی مونده .دستش بدجوری برام رو شد و با من که دخترش بودم بد تا کرد .که چند سال افسرده شدم .الان بگه شبه میگم روزه.من مادرم رو بخشیدم با اینکه ازم بخشش نخواسته ولی بهش کاملا بی اعتماد شدم و چون فهمیده من بهش اعتماد ندارم و دیگران برای من احترام قائل هستن.سعی داره منو پیش همه بد کنه و همیشه هم بهم میگه تو کینه ایی و حسود هستن و چشم هیچ کس رو نداری. اینقدر این حرفها رو بهم گفته که جلوش نمی تونم بخندم. بدون او زندگی رو بهتر میبینم و همه هم میگن :موج منفی میده.نمیدونم باهاش چکار کنم.خوب باشم،بد باشم، متعادل باشم .ایراد میگیره.میترسم همین رابطه ی بدمون دوباره منو بکشونه سمت خ.ا.
اینم بگم،مادرم تو فرزنداش چندان علاقه ایی به من نداره و وقتی میبینه من آروم هستم ناراحت میشه.همیشه نماز و روزه ای من رو میزنه تو سرم .


سلام  Khansariha (18) 

آقا افشین درست میگن .... خدا رو شکر که سایه شون بالای سرت هست 

خودت رو بذار جای مادرت  از بچگیشون تا حالا 

سعی کن روح بزرگی داشته باشی و به آدما فرصت اشتباه و خطا بدی 

اشتباهات مادرت رو نادیده بگیر 53258zu2qvp1d9v 

براش یه دختر خوب باش ... 

وقتی فکر کنی که حرفای آدما و این دنیا ارزشی نداره  آروم میشی ....  53 

مادرت 9 ماه تو رو باردار بوده و دو سال شیر داده   کلی زحمت کشیده برات 

تمام تلاشتو بکن که دلشو به دست بیاری  

این به نفعه خودته بیشتر  cheshmak
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان