امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

دلا شب ها نمی نالی به زاری
سر راحت به بالین می گذاری

تو صاحب درد بودی ... ناله سر کن ... ناله سر کن
خبر از درد بیدردی نداری


به فریادی سکوت جانگزا را
بهم زن در دل شب های و هو کن

و گر یاری فریادت نمانده است
چو مینا گریه پنهان در گلو کن

صفای خاطر دل ها ز درد است
دل بی درد همچون گور سرد است



میاد آندم که چنگ نغمه سازت
ز دردی بر نیانگیزد نوایی

میاد آندم که عود تار و پودت
نسوزد در هوای آشنایی


التماس دعا
من در اوج قصه گـــم شدم …


عشق یعنی :


یکی ” بــود ” یکی ” نابــــود “
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سلام به دوستان خوب کانونیم
از آقا افشین و هما جون و آقا حسام برای راهنماییشون ممنونم.
یه حرف آقا افشین رو من خیلی اثرگذاشت.اینکه مادرم دوست داره با من برابر باشه.همیشه فکر میکردم چون از من بدش میاد اینکارا رو میکنه و هیچوقت از این زاویه که دوست داشته باشه مثل من باشه،به موضوع نگاه نکرده بودم.میدیدم وقتی روزه های مستحبی میگیرم یا در حال ذکر گفتن یا مهربون شدن با دیگران و مهمان نوازی یا دروغ نگفتن هستم...داره ازم تقلید میکنه و بعضی مواقع که نمی تونست مثل من باشه.تا یه کار بد میکردم.میگفت:نماز هم میخونه.
امروز با نگاه جدید باهاش رفتار کردم.مادرم شاید دیدگاهش مثل قبل باشه ولی من آرامشم بیشتر شده.نمیدونم تا چند روز یا چند ماه طاقت میارم ولی سعیم رو میخوام بکنم که دوسش داشته باشم و باهاش خوب باشم.
برام دعا کنید.واقعا دعا کنید .من خیلی دوست دارم رابطه ام با پدر و مادرم بخصوص مادرم خوب بشه
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
نقل قول: سلام به دوستان خوب کانونیم
من یه مشکل دارم که سالیان سال همراهم هست ، جایی بهتر از این جا پیدا نکردم دردو دل کنم. من مادری دارم که خیلی دروغگو و خبرچین هست و من تا سن 24 سالگی خیلی براش ارزش قائل بودم و بهش اعتماد میکردم و دیگران میگفتن :مادرت دوستت نداره و خبرچین هست ولی من تو دهن همه زدم ولی چون خورشید برای همیشه پشت ابر نمی مونده .دستش بدجوری برام رو شد و با من که دخترش بودم بد تا کرد .که چند سال افسرده شدم .الان بگه شبه میگم روزه.من مادرم رو بخشیدم با اینکه ازم بخشش نخواسته ولی بهش کاملا بی اعتماد شدم و چون فهمیده من بهش اعتماد ندارم و دیگران برای من احترام قائل هستن.سعی داره منو پیش همه بد کنه و همیشه هم بهم میگه تو کینه ایی و حسود هستن و چشم هیچ کس رو نداری. اینقدر این حرفها رو بهم گفته که جلوش نمی تونم بخندم. بدون او زندگی رو بهتر میبینم و همه هم میگن :موج منفی میده.نمیدونم باهاش چکار کنم.خوب باشم،بد باشم، متعادل باشم .ایراد میگیره.میترسم همین رابطه ی بدمون دوباره منو بکشونه سمت خ.ا.
اینم بگم،مادرم تو فرزنداش چندان علاقه ایی به من نداره و وقتی میبینه من آروم هستم ناراحت میشه.همیشه نماز و روزه ای من رو میزنه تو سرم .
تولد دوباره عزیز
بدیه ما آدما اینه ک همیشه به زندگی با ی دید منفی نگاه میکنیم
بدیه ما آدما اینه ک میزاریم حرفای ی سری از خدا بیخبر رومون تاثیر بزاره
بدیه ما آدما اینه ک زندگیمون با یکی بالاتر از خودمون مقایسه میکنیم
بدیه ما آدما اینه ک گاهی اوقات یکم قدرنشناس میشیم (منظورم تو نیستیا خودمو میگم)
بدیه ما آدما اینه ک بیشتر تصمیماتمون در مواقع عصبانیتمونه.......
نقل قول: دیگران میگفتن :مادرت دوستت نداره و خبرچین هست
ببینم اینایی ک میگی موقعی ک ماردت درد میکشید واسه بدنیا آوردنت یا بعد از تولد تا صبح بیدار میموند یا...اینا کجا بودن ببینن؟!؟!؟!
الکی ک نمیگن بهشت زیر پای مادراست 53258zu2qvp1d9v
سختی کشیدن ک لایق بهشتن دیگه
ببین عزیزم من پارسال تو یجمعی بودم یه دختر خانومی اونجا از مادرش گلایه میکردم (یه درصد بهش حق میدادم)
میگفت مادرم منو میزنه و میگه چرا تو خونه ای باید بری کار کنی واسم پول بیاری
دختره بیماریه قلبی داشت(23-4سالش بود)
میگفت بعد از فوت پدر خدا بیامرزم زندگیم داغون شد
میگفت مادرم میگه هرکاری میکنی بکن فقط آخر شب با پول برگرد خونه 1276746pa51mbeg8j

میگفت از پولی ک درمیارم نمیزراه حتی واسه خودم دارو بخرم
بخاطر همین دیگه بهش دروغ میگم
300 ت میگیرم بهش میگم 150ت میگیرم چون بقیش پای داروهام خرج میشه
اولش فکر کردم وضع مالیشون بده ولی گفت نه از بابام دو طبقه خونه واسسش مونده حتی حقوق بابامم هست.....
بااین حال بازم گفت ولی اگه ی روزی خار تو پاش بره میمیرم 17
میبینی مادرش چقدر با تو فرق داره
با اینا ک مقایسه میکنی آروم میشی مگه نه
قدر عزیزامونو تا هستن بدونیم.....
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

سلام خانم تولد دوباره
خب این "نماز هم میخونه" یه حرف تقریباً عادی هست که توی دعوا ممکنه گفته بشه. 
راستشو بخواید من هم چنین تجربه ای دارم. یه زمانی دوست داشتم همه اطرافیانم خیلی خوب رفتار کنند، دروغ نگند، غیبت نکنند و ... ، اما حس می کنم که این موضوع، کار رو بدتر می کرد. وقتی ما اشکالات دیگران رو به  روی اونها بیاریم، اونها هم در مقابل مشکلات ما رو به رومون میارن. همون طور که ما نمی خوایم دیگران مشکلاتمون رو به رومون بیرن، خب دیگران هم این رو نمی خوان.
یه مسئله هست که راه حلش رو دقیقاً نمی دونم: توی مذهب ما از یک طرف به امر به معروف و نهی از منکر توصیه شده و از طرف دیگه عیب جویی ناپسند شمرده شده. مثلاً حضرت علی (ع) می فرمایند: "خوش به حال کسی که  پرداختن به عیوبش، او را از پرداختن به عیوب دیگران باز دارد". نمی  دونم چطور میشه این دو تا رو با هم جمع کرد؟

راستش من نتونستم این دو تا رو با هم جمع کنم. مثلاً نمی دونم چطور میشه به صورت زبانی نهی از منکر کرد که به عیب جویی منجر نشه؟ این بود که هر دوی اینها رو گذاشتم کنار. (حالا اگر دوستان کمک کنند و بشه اینها رو با هم جمع کرد، میشه یه راه حل بهتر پیدا کنیم)

راستش الآن حس می کنم از یه توهمی اومدم بیرون. یه زمانی واقعاً خودم رو بی عیب و بزرگتر از همه تصور می کردم، اما الآن می بینم که کلی عیب دارم. 

امیدوارم همیشه موفق باشید 53
(1392 مرداد 9، 14:59)کریم نوشته است: راستش من نتونستم این دو تا رو با هم جمع کنم. مثلاً نمی دونم چطور میشه به صورت زبانی نهی از منکر کرد که به عیب جویی منجر نشه؟ این بود که هر دوی اینها رو گذاشتم کنار. (حالا اگر دوستان کمک کنند و بشه اینها رو با هم جمع کرد، میشه یه راه حل بهتر پیدا کنیم)


یه حدیث از امام کاظم (ع) بود  (فکر کنم ) که مضمونش این بود که تذکر عملی خیلی سودمند تر از تذکر زبانیه 

حالا سندش رو بخواین پیدا میکنم 

به نظر من این مسئله رو حل میکنه   این یعنی خودت سعی کن وظیفتو انجام بدی و بهترین باشی  این بهترین 

امر به معروف و نهی از منکره  در این صورت عیب جویی هم نمی کنی

مخصوصا توی دنیایی که الان زندگی میکنیم تذکر زبانی بیشتر باعث لجاجت میشه در افراد 

بعدم منظور از عیب جویی اینه که دنبال عیب و ایراد توی افراد نباش  آخه متاسفانه بعضیا که خیلی ام ادعا دارن 

دنبال بهونه گرفتن از افرادن  ولی پیامبر (ص) میفرمایند وقتی کسی رو بخاطر مشکلی سرزنش و ملامت کنی  نمی میری مگه 

اینکه اون مشکل برای خودت هم به وجود بیاد ...  یعنی نیت اینجا خیلی مهمه 53258zu2qvp1d9v 

ببخشید خیلی پرحرفی کردم
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
انسان هیچ وقت نباید از رحمت خداوند نا امید شود، انسان اگر 124 هزار پیامبر را بکشد بهتر است از این که نا امید شود. شما در ماه رمضان میهمان خدا هستید است. در این مجلس پر فیض قدر جمع می شوید پس نباید از رحمت خداوند نا امید شوید. بلکه باید بگوییم خدا ما این هستیم اگر دست ما را نگیری از همه بدتر می شویم، درست است که کسانی که با تو و دین تو دشمنی می‌کنند را لعن و نفرین می‌کنیم اما اگر رهایمان کنی از همه این‌ها بدتر می شویم.
535353
اگر جوانی دلش لغزید و گناهی کرد اینجاست که شیطان وارد می شود و می‌گوید که تو بعد از مراسم احیاء برای ذکر خدا آمده‌ایی یا معصیت و از همین راه انسان را ناامید می کند. اماانسان باید بگوید اگر گناه هم داشته باشم از خدا و دینش دست نمی‌کشم. درست است که انسان باید قبل از ارتکاب گناه با خود بگوید که گناه است، عذاب است، جهنم است، جهنمی که یک قطره‌اش همه عالم هستی را می سوزاند بوی گند آن همه جا را فرا می‌گیرد و همه از من دوری می‌کنند اما وقتی گناه کرد دقیقا پس از آن هنگام امید است نه نا میدی.
535353
درست است که انسان گناه می کند اما مجدد ثواب می کند و برای علی و آل علی گریه و زاری می کند و بهشتی می‌شود. انسان اگر عبادت ثقلین هم کرده باشد و مغرور باشد خداوند او را از درگاهش می راند اما اگر همه گناه‌های عالم را مرتکب شده باشد و بگوید خداوندا پشیمان شده‌ام و آنچه کرده‌ام را جبران می کنم بخشیده می شود چرا که توبه واقعی این است. پس توبه واقعی این است که با خدای خود بگوییم که از کرده خود پشیمانیم و آنچه در توان داشته باشیم را راه مغفرت تو جبران می کنیم. از فرصت شب قدر برای توبه واقعیاستفاده کنید.
535353
از سخنان استاد امجد
سلام
و تمام شد...!
قدر سوم هم اومد...

امشب و هميشه هيچي ندارم ك بخوام بهش افتخار كنم..
بخوام باهاش بيام طلب كاري كنم..
بخوام بيام بگم جبران كن..
بخوام بابتش سر بلند باشم..

هيچي ندارم..... هيچي...

خم و راست شدن و گرسنگي كشيدن و تكرار كردن كلمات و .. چيه؟واسه كيه؟
فقط واسه توست يا واسه خودم؟؟
خلوص كو؟ چشم داشت هست!

خدا ..
من امشب دارم ميام.. فقط ب طمع كرمت.. ب اميد فضلت... ب بزرگي بخششت... ب قشنگي مهرت..
خودت ي شب رو اندازه هزار ماه گذاشتي..
پس ميشه توش اندازه هزار ماه رشد كرد...
ميشه زياد خواست...ميشه........
نميتونم باور كن نميبيني منو..
نميتونم تصور كنم ردم كني....

ميگن بايد خوب دعا كردن رو بلد باشي..دعاي من واسه امشب اين باشه..

خدا ظرف دلمو بزرگ كن..
تميز كردنش رو يادم بده... تميز نگه داشتنش رو ... مراقبت ازش رو.. 
خدايا من شيطونم.. سرم كج ميره.. حواسم پرت ميشه... غرور.. حسد.. حسرت.. ياس.. كج فهمي و بد بيني مياد سراغم...بلد نيستم ازشون خلاص شم..
امشب ميخوام بهم نور بدي.. توجه بدي.. بصيرت و درايت و عدالت و انصاف و دقتمو بالا ببري....
صبر ميخوام خدا....... خيلي صبر......


ختم ب خير كن امور امسالمو.. و محبت نسبت ب اين خير رو تو دلم بذار.......


خدا..
خيلي ها دعا خواستن... كي ميدونه واسه كي خير چيه و شر چي.. كي ميدونه چ دعاي بهترينه...
تو ك ميدوني تو دل دوستام چي ميگذره...... تو ك ميدوني چي ميخوان.. تو ك ميدوني خيرشون تو چيه..
پس دلشونو ب نور خودت آروم كن...
پس بهشون اراده و انگيزه و غيرت و جديت و بصيرت و سعادت و سلامت و مودت و محبت اهل بيت عليهم السلام رو بده...


خدايا.. ب هممون توفيق زيارت و شفاعت ائمه رو بده...

خدايا..
دل آقا از كارام خون ميشه...... آبرو ندارم.... خيلي خجالتش رو ميكشم...
توبه امون رو بپذير..تا دلش شاد بشه....


خيلي التماس دعا..
ياعلي.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

(1392 مرداد 9، 14:59)کریم نوشته است: سلام خانم تولد دوباره
خب این "نماز هم میخونه" یه حرف تقریباً عادی هست که توی دعوا ممکنه گفته بشه. 
راستشو بخواید من هم چنین تجربه ای دارم. یه زمانی دوست داشتم همه اطرافیانم خیلی خوب رفتار کنند، دروغ نگند، غیبت نکنند و ... ، اما حس می کنم که این موضوع، کار رو بدتر می کرد. وقتی ما اشکالات دیگران رو به  روی اونها بیاریم، اونها هم در مقابل مشکلات ما رو به رومون میارن. همون طور که ما نمی خوایم دیگران مشکلاتمون رو به رومون بیرن، خب دیگران هم این رو نمی خوان.
یه مسئله هست که راه حلش رو دقیقاً نمی دونم: توی مذهب ما از یک طرف به امر به معروف و نهی از منکر توصیه شده و از طرف دیگه عیب جویی ناپسند شمرده شده. مثلاً حضرت علی (ع) می فرمایند: "خوش به حال کسی که  پرداختن به عیوبش، او را از پرداختن به عیوب دیگران باز دارد". نمی  دونم چطور میشه این دو تا رو با هم جمع کرد؟

راستش من نتونستم این دو تا رو با هم جمع کنم. مثلاً نمی دونم چطور میشه به صورت زبانی نهی از منکر کرد که به عیب جویی منجر نشه؟ این بود که هر دوی اینها رو گذاشتم کنار. (حالا اگر دوستان کمک کنند و بشه اینها رو با هم جمع کرد، میشه یه راه حل بهتر پیدا کنیم)

راستش الآن حس می کنم از یه توهمی اومدم بیرون. یه زمانی واقعاً خودم رو بی عیب و بزرگتر از همه تصور می کردم، اما الآن می بینم که کلی عیب دارم. 

امیدوارم همیشه موفق باشید 53
سلام دادا کریم
حرفات منو یاد حرفای پسر بازرگان انداخت عبدالعلی بازرگان
یه استدلالی داشت می گفت امر به معروف و نهی از منکر در مورد مردم به حکومته نه مردم به مردم
اونم از اونجایی که می گه اگه امر به معروف نکنن اشرار....
از اونجایی که ادامه ی این بحث مارو پرتاب می کنه به اون تایپیک که من باهاش حال نمی کنم {میز گرد} از ادامش معذورم دادا303Khansariha (18)Khansariha (8)
شاد و موفق باشی
[تصویر:  05_blue.png]
سلام 

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است ...

حق، این است که بگویم:
شاید، کسی چه می داند، شاید امشب، آخرین قدر من باشد،
خدا را چه دیده ای، شاید این رمضان، آخرین فرصت و امشب آخرین مجال برای دو کلام حرف حساب با خدا باشد،
حساب ...
وقتی که می گویم حساب، نمی دانم چرا تنم می لرزد،
یاد "سریع الحساب" ی خدا می افتم، بعد از آن هم " شدید العقاب" ی اوست که پشت سرش به خلوتسرای ذهنم می آید.
چرا، می دانم چرا تنم می لرزد، حساب ... مرا یاد حسابم با او می اندازد، هی از او نعمت برده ام ولی شکرش را حتی به نسیه هم برایش نیاورده ام، شکرش را ول کن، معصیت ها را بگو ... 
پیش خدا بدجوری بدهی بالا آورده ام، وای ...

بگذریم،
خواستم بگویم، امشب را بدجوری بچسبیم، گویی آخرین است 
شماها دعا کردن را خوب بلدید، مثل من که نیستید آخر ...
سیم هایتان زود وصل می شود، دو قدم دارید تا خدا ...
همه را یادتان می ماند،
دعا برای فرج و سلامتی امام زمان را،
پدر و مادرتان را
بیماران را، درد کِشندگان، سرطانی ها، در کما ماندگان، صعب العلاجان، قطع امید شدگان، کودکان، جوانان، پیران، زنان، مردان ...
بی خانمانان را، تنگدستان را، آبرومندان را، جوانان مستمند دم بخت را، 
از دین گریختگان را، پایمال کنندگان ارزش های دین و اخلاق و انسانیت را 
مظلومان را ،
همه و همه را که شما ها می دانید و من نمی دانم 

اما من می خواهم با شما درباره ی "اسیران" سخن بگویم
مصادیقش این روزها زیاد است
یکی چون من، اسیر "تمنّای تن " 
یکی چون من، اسیر جهل و نا آگاهی و نادانی و غفلت
یکی چون من، اسیر تمام رذائل روحی: اسیر بخل، حسد، غرور، تکبر، کینه، دروغ، غیبت، خودخواهی، ظلم، مقام پرستی، جاه پرستی، پول پرستی، قدرت پرستی، خود پرستی ...
و یکی چون من اسیر همه چیز غیر از خدا پرستی ...

اما در این عصر باز هم پیدا می شوند کسانی که روحشان آزاد است، اما اسیر زمین و زمینیان اند، اسیر خوخواهیِ دست کسانی که شاید چون من اسیر همه چیز هستند جز خدا پرستی ...

اسیر که باشی دیگر فرقی نمی کند کجای این دنیا باشی،
در زندان باشی 
یا بیرون زندان باشی 
و یا در خانه ی خودت زندانی شده باشی ... 

کاش امشب همه با هم این دعا را زمزمه کنیم، و کاش خدا به پاس حرمت همین شب دعایمان را مستجاب کند :

اللّهُمَ فُکَّ کُلَ اسیر ...



التماس دعا ...

53





پایداری، تا رستگاری ...




[تصویر:  05_blue.png]
به اندازه خدا از خدا بی خبرم

به اندازه خدا غرقه گناهم

از شب قدر پارسال تا امسال،من پر تکرار اشتباهو گناه،پسته پست

ینی ساله دیگه شب قدر چجوریم؟

وااااای خدایا ،تورو خدا منو بکش،منو متوقف کن
(1392 مرداد 8، 4:30)امید فردا نوشته است: ____________
خدایا چقدر واقعا این بانو درد دید و مظلوم بود؟؟!
یا زینب کبری
بانو،امشب دلم به یاد شما گرفت..

امشب داغی عظیم بر سینه ی شیعیان نشست..
اما داغ های تو یکی،از یکی،دردناک تر است

چیز دیگه ای ندارم بگم..
Tears (حیف که اشکام سرازیر نمیشهه..(نمیدونم چه کنم،حتی بغض میکنم و سرازیر نمیشه46 )..
اون شب که یاد بانو دلم گرفته بود..مداح روضه ی حضرت زینبو نخونده بود..
دیشب اما خووند..
دیشب اششکک ریختم..1
نه یه بار،دو باارر..
بار سوم یاد مدینه افتادم،که گفت از مدینه،اشک تو چشمام جمع شد..
ولی وقتی قرآن رو سرم بود باز اشکم نیومدTears53258zu2qvp1d9v
..بار آخری که قبل از اون واقعا اشک ریخته بودم،تو مدینه بود..Tears
خدایا..

به این فکر کردم یه بارش که چشمام تو قیامت چی میگن؟!میگن چیو دیده؟!..Tears
خدایا کاری کن،کمکم کن که چشمهام فقط واسه گریه کردن برای تو و ائمه و واسه دیدن آفرینش باشه..

ولی این کانون چه کرد با ما..
مامانم میگه علی(من) عابد شده..
من هی خجالت میکشم،اینا هی اینجوری میگن53258zu2qvp1d9v
حالا اون مهم نیست،کانونو میگم..عاشقشم..1
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
(1392 مرداد 9، 15:32)Homa_a نوشته است:
(1392 مرداد 9، 14:59)کریم نوشته است: راستش من نتونستم این دو تا رو با هم جمع کنم. مثلاً نمی دونم چطور میشه به صورت زبانی نهی از منکر کرد که به عیب جویی منجر نشه؟ این بود که هر دوی اینها رو گذاشتم کنار. (حالا اگر دوستان کمک کنند و بشه اینها رو با هم جمع کرد، میشه یه راه حل بهتر پیدا کنیم


یه حدیث از امام کاظم (ع) بود  (فکر کنم ) که مضمونش این بود که تذکر عملی خیلی سودمند تر از تذکر زبانیه 

حالا سندش رو بخواین پیدا میکنم 

به نظر من این مسئله رو حل میکنه   این یعنی خودت سعی کن وظیفتو انجام بدی و بهترین باشی  این بهترین 

امر به معروف و نهی از منکره  در این صورت عیب جویی هم نمی کنی

مخصوصا توی دنیایی که الان زندگی میکنیم تذکر زبانی بیشتر باعث لجاجت میشه در افراد 

بعدم منظور از عیب جویی اینه که دنبال عیب و ایراد توی افراد نباش  آخه متاسفانه بعضیا که خیلی ام ادعا دارن 

دنبال بهونه گرفتن از افرادن  ولی پیامبر (ص) میفرمایند وقتی کسی رو بخاطر مشکلی سرزنش و ملامت کنی  نمی میری مگه

اینکه اون مشکل برای خودت هم به وجود بیاد ...  یعنی نیت اینجا خیلی مهمه 53258zu2qvp1d9v 

ببخشید خیلی پرحرفی کردم
"دعوت کننده مردم باشید اما نه به زبان،بلکه با پارسایی،تلاش،نماز و نیکی،که این رفتارها خود دعوت کننده هستند."امام صادق(ع)
کافی،چاپ اسلامیه،ج3،ص128
(دین و زندگی پارسالمون بود4253258zu2qvp1d9v )

تو این جامعه به نظرم اما نهی از منکر میتونه رو برگردوندن از یه نفر یا رو برگردوندن و بیرون رفتن از یه جمع باشه..البته واسه اینه که بیشتر به گناههای کلامی و مثلا تو یه جمع چند نفره وایساده باشم،برخورد دارم.. البته انقدر خودترو اجتماعی و رئوف نشون بدی که وقتی از جمع میری عقبتر قدم میزنی خودشون خجالت میکشن..
نمیدونم راه دیگه ای..
اینجا کانون اما جای مثال مطلقه ی امر به معروف و نهی از منکر و تواصو به الحق و تواصو به الصبر هس(واسه من)..1
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
نقل قول: یه حدیث از امام کاظم (ع) بود  (فکر کنم ) که مضمونش این بود که تذکر عملی خیلی سودمند تر از تذکر زبانیه 

حالا سندش رو بخواین پیدا میکنم 

به نظر من این مسئله رو حل میکنه   این یعنی خودت سعی کن وظیفتو انجام بدی و بهترین باشی  این بهترین 

امر به معروف و نهی از منکره  در این صورت عیب جویی هم نمی کنی

مخصوصا توی دنیایی که الان زندگی میکنیم تذکر زبانی بیشتر باعث لجاجت میشه در افراد 

بعدم منظور از عیب جویی اینه که دنبال عیب و ایراد توی افراد نباش  آخه متاسفانه بعضیا که خیلی ام ادعا دارن 

دنبال بهونه گرفتن از افرادن  ولی پیامبر (ص) میفرمایند وقتی کسی رو بخاطر مشکلی سرزنش و ملامت کنی  نمی میری مگه

اینکه اون مشکل برای خودت هم به وجود بیاد ...  یعنی نیت اینجا خیلی مهمه [تصویر:  g.gif] 

ببخشید خیلی پرحرفی کردم

سلام به همه ی رفقا Smiley-happy114
قبول باشه طاعاتتون

یه قضیه دعوت به خیره ... و لتکن منکم امة یدعون الی الخیر ... و باید از شما گروهی باشن که به خیر دعوت کنن 
یه قضیه هم امر به معروف و نهی از منکر ... الآمرون بالعروف و الناهون عن المنکر ... و آیات متعدد دیگه

ما یه وقت میخوایم کسی رو که اصلا توی باغ دین و اینا نیست بیاریم تو خطKhansariha (18)
هممون قبول داریم بهتره که میوه های دین رو بهش بچشونیم ... با رفتارمون ... با اخلاق خوبمون
نه اینکه بهش بگیم نمازتون بخون ... خمستو بده ... روزه اتو بگیر ... بیا هیات سینه بزن ... گریه کن

اما اگه اون ببینه که منی که ریشم از همه ی دور و بری هاش بلندتره،
دلم هم بیشتر از بقیه ی اطرافیاش برا فقرا ریش میشه
رفتارم با همسایه هام از بقیه بهتره
آرامشم بیشتره
شیک ترم
تمیز ترم
اهل حرفای چرت نیستم

میگه لابد یه خبری هست توی این دین دیگه ... جذب میشه

و ما به طور عملی دعوت به خیر کردیم


اما یه وقته که طرف احتیاج به جراحی داره ...42

همین چند روز پیش

دیدم یه جوون داره شروع میکنه تو پله های مترو تیکه بندازه به یه دختر خانمی

حالا چیکار کنم؟
برم جلوش رژه برم که ببین من چقدر خوبم؟!
تیکه نمی اندازم به دخترا!!!

اون وقت اون دعوت عملی میشه؟

اگه بهش گیر بدم عیب جویی حساب میشه؟

نه!
خیلی محکم بهش گیر دادم و گفتم خجالت بکش
این برای خودش خوبه:ep:

یا اگه میبینیم توی جامعه ای که از در و دیوارش اطلاعات مذهبی به مردم میرسه

آیا توجیه داره کسی روزه خوری کنه؟

میشه من تو خیابون از کنار یه کسی که سیگار میکشه رد بشم

که ببینه من چیزی نمیخورم!
آخه روزه ام!
بعد اون متنبه میشه؟

نه!
باید نهیش کنم



یه خواهش دارم،
لطفا این چند آیه رو یه بار دیگه بخونیم،Khansariha (8)
(خیلی دیدم رو نسبت به امر به معروف و نهی از منکر میزون میکنه1
آیه ی آخر جالبه ها!!!
فقط کسایی که نهی از منکر کردن رو ذکر کرده که نجات پیدا کردن)


واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لاَ يَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ
﴿۱۶۳﴾
وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
﴿۱۶۴﴾
فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ
﴿۱۶۵﴾


و از آنها درباره (سرگذشت شهري كه در ساحل دريا بود سوال كن، و) بخاطر بياور هنگامي را كه آنها در روز شنبه تجاوز (و طغيان در برابر قانون خدا) مي‏كردند، همان هنگام كه ماهيانشان روز شنبه (كه روز تعطيل و استراحت - شان بود) آشكار مي‏شدند اما در غير روز شنبه به سراغ آنها نمي‏آمدند، اينگونه آنها را به چيزي آزمايش كرديم كه در برابر آن نافرماني مي‏نمودند.
و هنگامي را كه گروهي از آنها (به گروه ديگر) گفتند چرا جمعي (گنهكار) را اندرز مي‏دهيد كه سرانجام خداوند آنها را هلاك خواهد كرد و يا به عذاب شديدي گرفتار خواهد ساخت (آنها را به حال خود واگذاريد تا نابود شوند) گفتند: (اين اندرزها) براي اعتذار (و رفع مسئوليت) در پيشگاه پروردگار شماست، به علاوه شايد آنها (بپذيرند و از گناه بازايستند و) تقوي پيشه كنند.
اما هنگامي كه تذكراتي را كه به آنها داده شده بود فراموش ‍ كردند، نهي‏كنندگان از بدي را رهائي بخشيديم و آنها را كه ستم كردند به عذاب شديدي بخاطر نافرماني‏شان گرفتار ساختيم.
طاعات و عبادات همگی قبول ان شالله

این چند شب همتون رو دعا کردم

یه مسجدی هست یه کم دوره از خونمون

قبلنا میرفتم اونجا برا نماز

وقتی میرفتم اونجا بچه ها دورم جمع میشدن میگفتیم میخندیدیم

چقد سر کار میزاشتمشون 4fvfcja ( خدا ببخشه1276746pa51mbeg8j )

دو سه سال بود نرفته بودم

این چند شب دلم تنگ شده بود برا اونجا

رفتم اونجا

وای چقد بزرگ شده بودن

واسه خودشون مردی شده بودن

یکیشون مداح شده بود یکیشون مجری برنامه بود یکیشون طلبه شده بوده و ...

هی خدا عمر چقد زود میگذره53258zu2qvp1d9v

انگار همین دیروز بود 53258zu2qvp1d9v

خدایا عمرمونو به باد فنا دادیم تا حالا...بقیشو خودت برامون سربلندی و موفقیت و پاکدامنی قرار بده 53258zu2qvp1d9v

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان