درد دل های شما

[K_1]

[highlight=#ffffff]سلام


باران خانم! تو همین مدت کمی که حضور داشتین، بهمون کمک کردین

و من ازتون چیزی یاد گرفتم

ممنون تونم

شما مثل باران بهاری ای بودید که مدت بارشش کم بود، اما میزان بارشش زیاد و پر برکت و نشاط بخش بود.

انشاالله در مسیر تقرب به خداوند جزو سبقت گیرندگان باشید.

انشاالله هممون اینطور باشیم.



فقط،

سلام علیکم.امیدوارم بیش از پیش موفق باشی.عزیزم اگر پدرت ( گرچه که هزینه هم از خودت باشه) اظهار نارضایتی از امری رو بکنه مجاز به ادامه اون کار نیستی وفقط در باب واجباتست که اگر والدین امر به ترک کردند ما موظف نیستیم گوش بفرمانشون باشیم.در خاطرات مرحوم بهجت( رحمة الله علیه) می خوندم که پدر ایشو ن؛ اونو از بجا اوردن مستحبات نهی کرده بود وتا بعد از فوت ایشون( پدر مرحومش) مستحبات را کنار گذاشت ودیدیم آنچه که شد مرحوم بهجت.فرمان بردن از اوامر و نواهی والدین انسان رو رشد میده عزیزم.امیدوارم که عبرتی باشه برامون زندگی بزرگان.

فکر کنم جواب ایشون دقیق نبوده

چون شما پرسیده بودین که از نظر " شرعی" حکمش چیه؟

یعنی دنبال فتوا بودید به نظرم

بررسی این مساله از نظر اخلاقی و یه سطح بالاتر از تقید به واجبات و ترک محرمات یه بحث دیگست

اما از نظر شرعی

من فتاوای مرجع خودم یعنی ، آیت الله سیستانی (حفظه الله) رو در این خصوص دیدم. اینجا بعضیش رو می ذارم: (اگر جای اشتباهی گذاشتم بهم تذکر بدید که به جای درستش منتقلش کنم و اینجا فقط لینکش رو بذارم.)


سؤال :
آيا پدر و مادر اجازه دارند فرزند و نوجوان خود را از شرکت در مجالس اهل بيت منع نمايند اگر منع نمودند آيا اطاعت از آنها واجب است ؟
جواب :
اگر مخالفت آنها موجب اذيت ناشي از شفقت و دلسوزي آنها به فرزند باشد در اين فرض اذيت آنها جايز نيست.


سؤال :
آيا والدين مي توانند فرزندان خود را از گوش دادن به موسيقي روز ويا تراشيدن ريش منع کنند؟
جواب :
حق دارند.


سؤال :
آيا والدين مي توانند فرزندان را از پوشش لباسهاي مد روز منع کنند ؟
جواب :
پدر ومادر ميتوانند از بعضي کمکها امتناع کنند مگر اينکه فرزند چنين باشد وچنان نباشد وفرزند هم ناچار است براي رسيدن به مقاصد خود آنها را اطاعت کند.


سؤال :
حدود اطاعت از پدر و مادر چيست؟
جواب :
فرزند در برابر پدر و مادر دو نوع واجب دارد:



اول: نكويى و انفاق به ايشان اگر بينوا وتهيدست اند و تأمين نيازمندى هاى زندگيشان و برآوردن خواسته هاى مشروعان در حدود شئون عادى زندگانى آنگونه كه فطرت سالم ايجاب مى كند. و ترك اين وظيفه نوعى انكار نكويى هاى ايشان است.



و اين نكويى بر حسب اختلاف حال پدر و مادر از حيث تنگنايى و گشايش و نيرو و ضعف فرق مى كند.



دوم: نيك رفتارى وخود دارى از بد رفتارى در سخن و عمل اگر چه به او ستم كرده باشد و در روايت آمده است كه اگر پدر و مادرت تو را زدند نبايد به آنان تندى كنى بلكه بايد بگويى خدا شما را بيامرزد.



اين دو وظيفه نسبت به شئون پدر مادر است و اما در شئون فرزند نيز امر دو نوع است :



اول: اذيت شدن پدر و مادر از اين ناحيه باشد كه دلسوز فرزندشان هستند و از كارى كه او انجام مى دهد هر چند در ارتباط با ايشان نباشد، رنج مى كشند، فرزند، چنين كارى را نبايد بكند اعم از اينكه او را نهى كنند و يا نه.




دوم: اذيت شدن پدر و مادر از اين جهت باشد كه آنان برخى خصلت هاى نكوهيده دارند مثلاًدوست نمى دارند فرزندانشان به دنبال خير دنيا باشد چنين اذيت شدنى اثرى براى فرزند ندارد و واجب نيست فرزند در مقابل اين نوع توقعات تسليم آنان باشد. و از همين مطلب معلوم مى شود كه اطاعت از پدر و مادر در خصوص او امر ونواهى شخصى شان در حد ذات خود واجب نيست.و خدا عالم و داناست.



مثلا خود من، روزه ی مستحبی فعلا نمیگیرم

نه به خاطر اینکه مادرم راضی نیست بگیرم

به خاطر اینکه ازشون پرسیدن که اگه من بگیرم ذهن شما مشغول میشه و شما ناراحت میشی؟ گفت آره

و من طبق فتوای مرجعم نمی گیرم.


لینکهاش:

http://sistani.org/index.php?p=614984&id=889

http://sistani.org/index.php?p=614984&id=813

[/highlight]

[ana]

باران خوبم

سلام

امیدوارم چرخ طوری بچرخه که برگردید

دلم میگه برمیگردید

ان شاءالله

بِبِسم اللهِ خَیرِ الاسماء

بسم الله ربِّ الارضِ والسَّماء

[حمید خان]

از آغاز آنچه کردم، بی ثمر بود
---
همه سودم درین سودا ضرر بود
---
نه هرگز تن به راحت آشنا شد
---
نه هرگز دل ز شادی با خبر بود
---
بد و خوب آنچه گفتم بی اثر ماند
---
شب و روز آنچه کردم بی ثمر بود
---
رفیقان، نعره ی مستی کشیدند
---
مرا فریاد خونین از جگر بود
---
به بی دردان سپردم خوشدلی را
---
که نوش دیگرانم نیشتر بود
---

[Schachspieler]

هر وقت میام توی کانون سعی میکنم خودمو خیلی خوشحال نشون بدم. دلیل این هم که 8 روزه ترک کردم بخاطر اینه که مشکلای بزرگتری اومده سراغم. من 15 سالمه و هرروز توی خونوادمون دعوا هست و منم غیر از اینکه زجر میکشم کار دیگه ای نمیتونم بکنم. ایندفعه گفتم دیگه هیچ مشکلی نمیتونه جلوی اهداف منو بگیره ولی این فقط حرفه.این مشکلات خونواده داره زندگی منو از الان نابود میکنه خدایا شکرت که بهم یاد دادی {وقتی توی اوج خوشبختی هستیم کسایی هستن که دارن از غم و غصه نابود میشن}.... این روزا کوچیکترین مشکل من شده خ.ا.. خدایا شکر...

[...soheil]

هر وقت میام توی کانون سعی میکنم خودمو خیلی خوشحال نشون بدم. دلیل این هم که 8 روزه ترک کردم بخاطر اینه که مشکلای بزرگتری اومده سراغم. من 15 سالمه و هرروز توی خونوادمون دعوا هست و منم غیر از اینکه زجر میکشم کار دیگه ای نمیتونم بکنم. ایندفعه گفتم دیگه هیچ مشکلی نمیتونه جلوی اهداف منو بگیره ولی این فقط حرفه.این مشکلات خونواده داره زندگی منو از الان نابود میکنه خدایا شکرت که بهم یاد دادی {وقتی توی اوج خوشبختی هستیم کسایی هستن که دارن از غم و غصه نابود میشن}.... این روزا کوچیکترین مشکل من شده خ.ا.. خدایا شکر...

ای بابا.... آخه درسته که یکی مثل تو که فول آف انرژیه این همه دم از ناامیدی بزنه؟؟ داداش اینا همه میگذرن.....صبر داشته باش....دعا کن ..دعا میکنیم ..همش حل میشه..

[آقای فراسی]

هر وقت میام توی کانون سعی میکنم خودمو خیلی خوشحال نشون بدم. دلیل این هم که 8 روزه ترک کردم بخاطر اینه که مشکلای بزرگتری اومده سراغم. من 15 سالمه و هرروز توی خونوادمون دعوا هست و منم غیر از اینکه زجر میکشم کار دیگه ای نمیتونم بکنم. ایندفعه گفتم دیگه هیچ مشکلی نمیتونه جلوی اهداف منو بگیره ولی این فقط حرفه.این مشکلات خونواده داره زندگی منو از الان نابود میکنه خدایا شکرت که بهم یاد دادی {وقتی توی اوج خوشبختی هستیم کسایی هستن که دارن از غم و غصه نابود میشن}.... این روزا کوچیکترین مشکل من شده خ.ا.. خدایا شکر...

سلام
می دونم بیشتر درد دل بود. جوابی هم ندارم . فقط توکل به خدا. ان شالله همه مشکلات خانوادگیت هم برطرف می شه

[A.Z]

اومدم بگم حالم خيلي بد شده ، احساس خوبي ندارم
ولي حرفاي دوستان كه خوندم درد خودم فراموش شد ...
خدا بزرگه
بياييم با روزگار نسازيم ، بياييم دنيارا بسازيم نه آنكه با دنيا بسازيم
دوستان من ، سروران من اين روزگار كه بايد با ما بسازه

[omid-2]

ای بابا دلم گرفت داداش علیرضا همه جا گفتی دلم گرفته حالم زیاد خوب نیست

چی شده داداش حالمون رو گرفتیا

جان امید ،امید بمیره خوشحال باش برادر من

ان شالله همونطور که خودت گفتی دنیا تو بسازی همونجور که تو این مدت به من کمک کردی خودت هم سر حال و شاد بشی

منم برات دعا میکنم

[soheil70.2]

امام صادق علیه السلام فرمود امیرالمومنین علیه السلام در جلسه ای با اصحابش برای آبادی دین و دنیای مومن چهارصد نکته به آنها آموختند که یکی از آن نکات این است صَوْمُ شَعْبَانَ یَذْهَبُ بِوَسْوَاسِ الصَّدْرِ وَ بَلَابِلِ الْقَلْبِ؛ روزه ماه شعبان وسوسه های درونی و پریشانی خاطر و آشفتگی های قلبی را از بین می برد

[omid-2]

انقدر بدم میاد از روزهایی که تو شرکتم و هیچ کاری نیست که انجام بدم .:smiley-yell:

بیخودی آدم باید وقتشو تلف کنه و بشینه یه جایی که هیچ فایده ای نداره ،نه برای خودش نه برای مردم

[omid-2]

خب داداش همین الان با اراده خودت از بین ببرش ...

نذار بهت آسیب بزنه

اگر هم آسیب زده نذار بیشتر از این آسیب بزنه بهت

همه چیز دست خودته و به اراده خودت بستگی داره

موفق باشی

[Anti666]

براي عزيزاني که کنکور دارن روحيه شون مناسب نيست
پيشنهاد ميکنم روز آخر به جاي درس، ويديوهاي دکتر آزمنديان با موضوع کنکور و يا تکنولوژي فکر رو ببينن.
اگر هم ويديو گيرشون نمياد توي گوگل سرچ کنن "دانلود آزمنديان کنکور" جلسات صوتيش رو دانلود کنن.
البته ترميم روحيه اش موقتيه . دائمي نگه داشتنش ديگه دست خودتونه
تاکيد ميکنم با روحيه خ.ا بريد سر جلسه نتيجه نميگيريد
پيروز باشيد و سربلند

[chika]

هر وقت میام توی کانون سعی میکنم خودمو خیلی خوشحال نشون بدم. دلیل این هم که 8 روزه ترک کردم بخاطر اینه که مشکلای بزرگتری اومده سراغم. من 15 سالمه و هرروز توی خونوادمون دعوا هست و منم غیر از اینکه زجر میکشم کار دیگه ای نمیتونم بکنم. ایندفعه گفتم دیگه هیچ مشکلی نمیتونه جلوی اهداف منو بگیره ولی این فقط حرفه.این مشکلات خونواده داره زندگی منو از الان نابود میکنه خدایا شکرت که بهم یاد دادی {وقتی توی اوج خوشبختی هستیم کسایی هستن که دارن از غم و غصه نابود میشن}.... این روزا کوچیکترین مشکل من شده خ.ا.. خدایا شکر...

سلام
یه چیز جالب میگم
منم همسن شما که بودم دقیقاً همین مشکل را داشتم
و 4 سال طول کشید هروز بدتر میشد
تا اینکه کنکور دادم
بعد یواش یواش درست شد
الان همه چیز خوبه
دعواها تمام شده
فقط از من یه موجود ضعیف مونده که دارم دست و پا میزنم تا به حالت نرمال دربیام
همه چیز حل میشه
زمان حلش میکنه
میدونم برات عذاب اوره
اما تحمل کن
خدای خوبیها همه جا باهاته
یه پشتیبان بزرگ داری که تنهات نمیذاره
بهش تکیه کن
توکل کن
صبوری کن
همه چی حل میشه

[HITMAN]

از وقتی یادمه تا حالا درده ... از کجاش تعریف کنم ؟ تازه وارم میدونم لازم نیست شما بگین ...

[be yade hagh]

سلام


بازم شکستم


هر روز می شکنم

خدا دیگه داره منو یادش میره!


فراموش دارم میشم


من یه ننگم اینجت...به خصوص به عنوان یه مدیر


شاید بهتره شما هم همتون فراموش کنین منو


شاید مثل خدا!


بیچاره خدا! چی کار کنه باهام!


یک عالمه هم امتحان دارم


تمرکز ندارم!



خیلی نمک نشناسم!!!!!!!


این همه خدا بهم نعمت داده

من همش کفران


یه زمانی وجودم اینجا روحیه می داد


یه زمانی بعضی ها منو یکی از موثر ترین آدما تو ترکشون می دونستن


الان حضورم برای بچه ها مضر شده


فقط نا امیدتون می کنم با این همه ستاره!!!!!!

برام دعا کنین لطفا


که بدجوری درموندم...

بدجوری غرق گناهم!


نکنه عادی بشه برام...


می ترسم!