1388 مهر 18، 22:45
من غبار خاک طوسم............ بنده شمس الشموسم .........تا میشم دلتنگ جنت ..........کفشداری هاشو میبوسم
همه ی آرزوهامو............ بوسیدم کنار گذاشتم ..........تو ببخش خالی دستام ..............هدیه غیر جون نداشتم
زده ام قید خودم رو............ من که سر تا پا حجابم........... چشمامو بستم دوباره..........توی صحن انقلابم
آقا،گداتو پس نزن......... اون که فقط میخواد یه چیز.........عمری کبوترت میشم ............واسه من دونه بریز
من یه عمرِکه میسوزم..........با غمت مثل دیوونه..........این دل منو خنک کن .............با یه جرعه سقاخونه
این حال منه تو این روزا...
خیلی دلتنگم...
تازشم.....من دلم میخواد رود خونمون(زاینده رودو میگم) آب داشته باشه...
این روزا بیشتر از همیشه میبینمش و خالی بودنش غمبناکی مو بیشتر میکنه...:13:
و اینکه در کنار راهنمایی هایی که هورا جان به آقا مسعود کردن منم یه چیزه کوچولو اضافه میکنم :
آقا مسعود کانونو خوب بگرد....به همه جاش سرک بکش....
بالاخره یه چیزی پیدا میکنی که مناسب روحیه و شرایطت باشه.
در ضمن ورودتو تبریک میگم انشا الله موفق باشی و تا همیشه ترک کنی این عادت ناپسند رو...
موفق باشین ..یاعلی.