درد دل های شما

**nazi1991** · 1391 تير 11، 15:51

عمـــــــــــــــــــو سعیــــــــــد!!!! 1744337bve7cd1t81

می خوای ما هارو بی عمــــــــــو کنی!!!آخه دلت میاد این فسقلیا بی عموو شن!!!! Tears

اگه بری ما برادر زاده ها رو کی ببره پارک آخــــــه!!!!

عمو سعید میدونو خالی نکن...جا نزن....تو که جلو شیطون کم نمیاوردی که...

این روزا واسه همه پیش میاد...شیطون با ناامیدی میخواد آدمو از پا در بیاره..

بهش میدوون نده

امیدوارم که زوده زود رو به راه شی...بازم مارو ببری شهربازی!! 4fvfcja

**گل سرخ** · 1391 تير 11، 15:53

عمو سعید امیدوارم بهترین و درست ترین تصمیم رو برای خودتون بگیرید

**#farshad#** · 1391 تير 11، 15:56

بیخیال نا امیدی و درد دل
دارید از چه دردی صحبت میکنید ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی خدا با شماس لزومی نداره تو دلتون دردی موجود باشه

**puri** · 1391 تير 11، 16:54

سلام دوستان... من 3روز هست که شروع کردم و میخوام شروع ترک من پایانی نداشته باشه. امروز هم عضو این سایت شدم. تصمیمم جدیه چون از بچگی تا الان خیلی فرصت ها رو از دست دادم. اینکه ورزشکار حرفه ای باشم، تو بهترین رشته تحصیل کنم، با دختر مورد علاقم باشم و خیلی چیزای دیگه که از دست دادم... اما الان میخوام همه ی اونا رو دوباره به دست بیارم. دوستان من و شما جایی زندگی میکنیم که حتی پدر و مادرامون که نزدیکترین افراد تو زندگی ما هستن ، از اینکه باما در مورد مسائل جنسی صحبت کنند ابا دارن، چه برسه جامعه ای که توش پر از حجاب مسخره ی تن و مغز های منحرفه. فرصت اعتراض گذشته و الان بهترین فرصت واسه بازگشته، چون کنار کسانی هستم که همدرد من هستن و یه مکان امن واسه رسیدن به آرزوهام پیدا کردم . دوست دارم منه تازه کار رو تو جمعتون قبول کنین و تا وقتی که رفتارم اصلاح بشه کمکم کنین

**سها** · 1391 تير 11، 17:01

سلام
عمو سعید اینجا رو میخونین1؟

نمیدونم!

اگر میخونین.. بدونین ک مرد میدون ادامه میده! جا خالی نمیکنه!! cheshmak

شما مرد میدون کانونین! 303

شک ندارم!

در پناه خدا..
یاعلی.

**اهورا**

سلام
تا به حال حس کردید خدا از زندگیتون خارج شده!!!!!
من لحظه های شیرینی با خدای خودم داشتم. روز ها و ماه هایی از زندگیم بود که هر لحظه با تک تک سلولام به یاد خدا بودم و از ته دل صداش می کردم کنارم بود ... با این حس قشنگ دیگه نمی تونستم گناه کنم....
ولی چند وقته دیگه به یاد خدام نیستم حسش نمی کنم کنارم نیست و نمی تونم این را تحمل کنم. تبدیل شدم به یک ادمی که فقط دنیا شو چسبیده و ...
ببخشید گریم گرفت . بغضم شکست نمی تونم ادامه بدم ولی بد ترین تنبیهی که خدا می تونه برای بندش ( نه من بنده واقعیش نیستم ) برای مخلوقش در نظر بگیره: اینه که خودش را از مخلوقش بگیره.
خدایا کجایی؟؟؟؟ دلم تنگ شده برای اون روز ها .
......
اهورای سابق

**حسین چار دو دو**

سلام همای رحمت جان
خوبه متوجه این قضیه شدی
خدا رو بابت این شکر کن

مطمئن باش خدا هیچ وقت بنده هاشو فراموش نمیکنه
هر موقع صداش کنی جوابتو میده

فقط زود باش
بجنب
آخه خدا بی صبرانه منتظرته

**حمید خان** · 1391 تير 11، 18:58

عمو سعید نمیره مطمعن باشین
فقط یه خورده به استراحت نیاز داره
حتما بعد از مدت کوتاهی بر میگرده

**darling** · 1391 تير 11، 19:06

هماي رحمت شما ميتوني با پاكيت دوباره اون حسو بدست بياري

**عمو سعید** · 1391 تير 11، 19:24

سلامی پر از شرمندگی
1276746pa51mbeg8j

تمام پستا رو خوندم ... ولی نمیتونستم جواب بدم ... خجالت کشیدم

آخه زدم جو کانونو ریختم به هم حالا بیام بگم نباید این کار و میکردم و از این حرفا ... نمیشه که!

ولی حداقل میخوام از محبتای تک تکتون تشکر کنم ...
Khansariha (8)

و اینکه

تا فردا صبح به خودم فرصت دادم که فکر کنم

فردا صبح نتیجشو حتما میگم

فقط چیزی که میخوام دعاست

دعام کنید دوستان همیشه همراه ... تصمیم بزرگی میخوام بگیرم

**Arman** · 1391 تير 11، 19:47

سلام

عمو سعید عزیز

ان شاء الله که فردا با تمام قدرت دوباره شروع میکنی

بسم الله Khansariha (18)

یا حق

**حمید خان** · 1391 تير 11، 19:53

(1391 تير 11، 19:24)عمو سعید نوشته است:
سلامی پر از شرمندگی

تمام پستا رو خوندم ... ولی نمیتونستم جواب بدم ... خجالت کشیدم

آخه زدم جو کانونو ریختم به هم حالا بیام بگم نباید این کار و میکردم و از این حرفا ... نمیشه که!

ولی حداقل میخوام از محبتای تک تکتون تشکر کنم ...

و اینکه

تا فردا صبح به خودم فرصت دادم که فکر کنم

فردا صبح نتیجشو حتما میگم

فقط چیزی که میخوام دعاست

دعام کنید دوستان همیشه همراه ... تصمیم بزرگی میخوام بگیرم

بفرما
نگفتم عمو جونم موندگاره
فقط احتیاج به فرصت داره
مرسی که روی اینهمه دوستاتو زمین ننداختی

**حسین چار دو دو** · 1391 تير 11، 20:31

(1391 تير 11، 19:24)عمو سعید نوشته است:
سلامی پر از شرمندگی

تمام پستا رو خوندم ... ولی نمیتونستم جواب بدم ... خجالت کشیدم

آخه زدم جو کانونو ریختم به هم حالا بیام بگم نباید این کار و میکردم و از این حرفا ... نمیشه که!

ولی حداقل میخوام از محبتای تک تکتون تشکر کنم ...

و اینکه

تا فردا صبح به خودم فرصت دادم که فکر کنم

فردا صبح نتیجشو حتما میگم

فقط چیزی که میخوام دعاست

دعام کنید دوستان همیشه همراه ... تصمیم بزرگی میخوام بگیرم