1391 شهريور 22، 15:27
ویرایش شده
دیشب با یکی از دوستام داشتیم در مورد شب اول قبر صحبت میکردیم از ترس مرده بودیم بعد از کلی صحبت تصمیم گرفتم که دیگه هیچگونه گناهی نکنم بعدش به دوستم گفتم بیا موضوع رو عوض کنیم که حداقل شب بدون ترس بخوابیم حالا با هزار بدبختی شبو خوابیدیم بعد صب که از خواب بیدار شدم شیطون لعنتی اومد سراغ من و بعد فکر شکستن اومد تو سرم . اصلا بعضی مواقع هد خودمو گم میکنم انگار که دیشب هیچ حرفی در مورد شب قدر نزدیم. ای بابا اصلا نمیدونم چیکار کنم.
You'll always be in my life
Even if I'm not in your life
Because you're in my memory
Even if I'm not in your life
Because you're in my memory