1391 آبان 25، 23:35
(1391 آبان 25، 21:40)آسمون آبی نوشته است: آقا سعید..
نه برای پاچه خواری سرپرست تاپیکم ها بلکه برای بهتر شدنن حال یه دوست
داش جرات مرئت داری شمارت بده کاری میکنم خطت عوض کنی،
به من میگن آسمون چل تیکه از سیبیلام خون میچیکه
کوچکترین گناهم قتل..... خوردن آدما با استخون خوراکه (شاعر: آسمون سائو سائو)
سلام داداش
خیلی با مرامی رفیق ...
حالم خوب شد شکر خدا...
دست شما و رفقایی که شاید زیر اسمشون عنوان مدیریته ولی
فقط خدا میدونه که رفیق واقعی همینان
الان شاید کسی جواب منو نداد
اما خارج از کانون
جواب هام رو گرفتم و محبت ها رو دیدم
باید منصف بود
یا علی
هیچی ...