امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1391 آبان 25، 21:40)آسمون آبی نوشته است: آقا سعید..

نه برای پاچه خواری سرپرست تاپیکم هاvarzesh بلکه برای بهتر شدنن حال یه دوست

داش جرات مرئت داری شمارت بده کاری میکنم خطت عوض کنی،

به من میگن آسمون چل تیکه از سیبیلام خون میچیکه

کوچکترین گناهم قتل..... خوردن آدما با استخون خوراکه (شاعر: آسمون سائو سائوcheshmak)

سلام داداش 303

خیلی با مرامی رفیق ... Khansariha (18)

حالم خوب شد شکر خدا...

دست شما و رفقایی که شاید زیر اسمشون عنوان مدیریته ولی

فقط خدا میدونه که رفیق واقعی همینانKhansariha (8)

الان شاید کسی جواب منو نداد

اما خارج از کانون

جواب هام رو گرفتم و محبت ها رو دیدمcheshmak

باید منصف بود Smiley-face-thumb

یا علی53
هیچی ...
(1391 آبان 25، 23:33)بارونی.... نوشته است: [quote='New milad' pid='213267' dateline='1353005705']


بعدم سعی کنین بپذیرن که بارونی کلا تند و رک حرف میزنه و چیزی توی دلش نیست واقعا!
مثه مریم دو نقطه که الان دیگه با این مدل من کنار اومده...مگه نه مریم دو نقطه؟42
بارونی همتون رو دوست داره و از غصه ی تک تکتون غصه میخوره...مثه الان که غصه داره1276746pa51mbeg8j

من از همون اول ش هم مشکلی نداشتم با رفتارت خانم بارونی.فقط یه چند باری ذاتا ناراحت بودم و کمی دل خور شدم.چون از همون اول هم متوجه شدم که جز صلاح من و نمیخوای. 53258zu2qvp1d9v

بنده به شدت تایید می کنم که بارونی عزیز،هیچ حرفی رو خارج از حیطه خیرخواهی نمیزنهcheshmakSmiley-face-thumb

[تصویر:  nasimhayat.png]
چه خبره اینجا؟
خوشا باران و وصف بی مثالش
یکی بود یکی نبود ، یک بچه کوچک بد اخلاقی بود . پدرش به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی ، یک میخ به دیوار روبرو بکوب .
روز اول پسرک مجبور شد 37 میخ به دیوار روبرو بکوبد . در روز ها و هفته ها ی بعد که پسرک توانست خلق و خوی خود را کنترل کند و کم تر عصبانی شود ، تعداد میخ هایی که به دیوار کوفته بود رفته رفته کمتر شد . پسرک متوجه شد که آسان تر آن است که عصبانی شدن خودش را کنترل کند تا آن که میخ ها را در دیوار سخت بکوبد .
بالاخره به این ترتیب روزی رسید که پسرک دیگر عادت عصبانی شدن را ترک کرده بود و موضوع را به پدرش یادآوری کرد . پدر به او پیشنهاد کرد که حالا به ازای هر روزی که عصبانی نشود ، یکی از میخ هایی را که در طول مدت گذشته به دیوار کوبیده بوده است را از دیوار بیرون بکشد .
روزها گذشت تا بالاخره یک روز پسر جوان به پدرش رو کرد و گفت همه میخ ها را از دیوار درآورده است . پدر ، دست پسرش را گرفت و به آن طرف دیواری که میخ ها بر روی آن کوبیده شده و سپس در آورده بود ، برد .
پدر رو به پسر کرد و گفت : " دستت درد نکند ، کار خوبی انجام دادی ولی به سوراخ هایی که در دیوار به وجود آورده ای نگاه کن! این دیوار دیگر هیچ وقت دیوار قبلی نخواهد بود .
پسرم وقتی تو در حال عصبانیت چیزی را می گویی مانند میخی است که بر دیوار دل طرف مقابل می کوبی . تو می توانی چاقویی را به شخصی بزنی و آن را درآوری ، مهم نیست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهی گفت معذرت می خواهم که آن کار را کرده ام ، زخم چاقو کماکان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند . یک زخم فیزیکی به همان بدی یک زخم شفاهی است .
دوست ها واقعاً جواهر های کمیابی هستند ، آن ها می توانند تو را بخندانند و تو را تشویق به دستیابی به موفقیت بکنند. آن ها گوش جان به تو می سپارند و انتظار احترام متقابل دارند و آن ها همیشه مایل هستند قلبشان را به روی ما بگشایند .

http://www.pandamoz.com/
(1391 آبان 25، 22:36)Alireza 68 نوشته است: سلام

میلاد

الان با خودت داری لج میکنی با خدا یا با مدیران؟

از کجا میدونی که باهاش برخوردی نشده؟ از کجا میدونی اخطار داده نشده؟ جالبه اونم حرف از عدالت میزد مثل خودت

خیال میکنی برای چی چند روز نیومد چون ناراحت شده بود از برخوردمون

سری اول که بن شدی با شرط اومدی اما باز شرطو شکوندی و بن شدی

این سری هم اگه یادت باشه منو واسطه قرار دادی که بذارن ی فرصت دیگه بهت بدن یادته؟
Khansariha (18)


نقل قول: علیرضا تو رو به امیرالمومنین قسم میدم


نقل قول: به امیرالمومنین کوتاه میام

بگو بی خیال من







بگو بی خیال من شه

بگو مدیریت منو بسپره به تو

نقل قول: سلام داداشی

یه سر به تاپیک تشکر از هم بزن

اسم منم تبدیل کن به

New milad

ممنوننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن

منتظرمها

حرف از تغییر زدی

در مورد ویرایش امضا داخل وبلاگت ادرس ایمیلت بود که خلاف قوانین بود علاوه بر اینکه تبلیغ وبلاگ شخصی هم خلافه

اون بنده خدا هم ای دیشو گذاشته بود اونو هم ویرایش کردم

اینم یادته؟


(1391 مرداد 28، 0:55)New milad نوشته است: علیرضا 68 عزیزم

بابا بزرگ جان![تصویر:  bd4.gif]

حرفهات روم اثر گذاشت پسر[تصویر:  bd9.gif]

من با انرژی برگشتم[تصویر:  bc2.gif]

داداش علیرضا بهت ثابت می کنم در مورد من درست فکر می کردی[تصویر:  bb8.gif]

ازت ممنونم داداشی



قرار بود بهم ثابت کنی که دارم درست فکر میکنم

همین دو هفته پیش تو مدیریت داشتم جار میزدم که میلاد خوب شده ببینید درست فکر میکردم واشتباه نکرده بودم

نمیدونم

اما هنوزم همونقدر برام عزیز

منو به امیرالمومنین قسم دادی که وساطت کنم که انجام دادم

تورو به چی بایدقسم داد که ول کنی این حواشی رو و عادی باشی ی عضو عادی بدون حاشیه


به همون هیچکس که قبولش داری قسمت بدم ؟

علیرضا 68،
کاری ندارم به تو و میلاد و قول و قرار هاتون و پادرمیانی! های شما و هر آن چه بیش از این بین شما بوده.
این ارسالت رو منظورم هست.

واقعن نمی دونم اسم اینو چی می شه گذاشت!؟
می فهمی حریم خصوصی یعنی چه؟
چه طور تونستی وجدانت رو توجیه کنی که بیای حرف های خصوصی یه بنده خدا رو بذاری به نمایش عمومی؟
این کار شما یک تجاوز تمام عیار بود، به معنای واقعی کلمه،
شرم آور و سرشار از تعفن.

آقای علیرضا 68، باختیش...

همین
[تصویر:  tree.jpg]

خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش  ***  بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر


" مولوی "

53   53   53

این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...

53 5353
[تصویر:  05_blue.png]
نقل قول: علیرضا 68،
کاری ندارم به تو و میلاد و قول و قرار هاتون و پادرمیانی! های شما و هر آن چه بیش از این بین شما بوده.
این ارسالت رو منظورم هست.

واقعن نمی دونم اسم اینو چی می شه گذاشت!؟
می فهمی حریم خصوصی یعنی چه؟
چه طور تونستی وجدانت رو توجیه کنی که بیای حرف های خصوصی یه بنده خدا رو بذاری به نمایش عمومی؟
این کار شما یک تجاوز تمام عیار بود، به معنای واقعی کلمه،
شرم آور و سرشار از تعفن.

آقای علیرضا 68، باختیش...

همین

راه ارتباطی دیگه ای نداشتم باهاش

فقط خواستم قول و قرارامون رو یادآوری کنم بهش

و همون قسمتهایی رو که ویرایش کردم به خاطر همون حریم خصوصی بود

اصلا من متجاوز تمام عیارو سرشار از تعفن من بازنده من شرم آور

ان شاء الله ی روز قسمت بشه تو شرایط من قرار بگیری تا بعد نتیجه گیری کنی53
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


ای بابا هر موقع میای کانون 4نفر دارن میزنن تو سر کله هم
دیگه حالمو از کانون به هم زدید
همون خ.ا کنم بهتر از اینه که بیام کانون
میخواید بن کنید میخواید نکنید واقعا جایی اصلا برا ترک نیست همش حاشیس
اصلا کانون به چه درد میخوره
جز تلف کردن وقتت تو اینترنت
بس کنید دیگه هی این میگه تو مغروری اون میگه تو نامردی تو منو فروختی که چی؟
خواهشا بسه دیگه.
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
نه آقای خوشحال این چه حرفیه میزنید آخه 17
فک کنید دو تا دوست که شما دورادور میشناسیدشون یکم بینشون اختلاف پیش اومده 53258zu2qvp1d9v
به نظره من کاره درستی نیست با قضاوت خودمون به دعواشون دامن بزنیم 42
بهتره صبرکنیم تا خودشون برن مشکلشونو حل کنن 53258zu2qvp1d9v
بقول یکیKhansariha (134) تا وقتی با کفشاشون راه نریم نمیتونیم درباره راه رفتنشون قضاوت کنیم 53258zu2qvp1d9v
شما هم جدی نگیرید همه چی درست میشه :tanks:Khansariha (8)
من که هفته یه بار بیشتر نمیام کانون اونم برا این که حال دوستامو بپرسمو و یکم حرف بزنم
اصلا و اصلا روی سخنم با این دعوا اخیر نبود
کلی گفتم
خودم از خودم ناراحتم داغون داغونم عقومو سر کانون خالی میکنم
ببخشید اگه چیزی گفتم اصلا ولش کن بیخیال...


آدمای دلتنگ وقتی خیلی بهشون خوش میکذره و میخندن یهو سرشون رو بر میگردونن اونوری...
یکم ثابت میشن;یواش یواش چشماشون پر اشک میشه حال منو میگیرن به خودشون
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
آره خب اخیرا یکم جو متشنج شده 42
ولی خب هممون صبر میکنیم دیگه Khansariha (18)
نه داداش شما که چیزی نگفتی Smiley-face-thumb
درددل بود دیگه 4fvfcja4fvfcja
راستی رو چمنها هم سعی کنین نشینین باغبونا کلی زحمت کشیدن برا اونا cheshmak:tanks:4fvfcja
یا حسیـــــــن (ع)

قربون بزرگی و عظمتت

دستمونو بگیر

خیلی محتاجیم آقا

به بادی منحرف میشیم

آقا

دستمونو بگیر

کمک کن ثابت قدم شیم

خسته شدیم از بلاتکلیفی Tears

میخوایم طرف حق باشیم

طرف اخلاص

طرف شما

همین 1276746pa51mbeg8j

هیچی ...
نقل قول: تازه این روزا دارن میرن براش خواستگاری اونم ی شهر دیگه اما نه شغل درست درمون داره نه درآمد مناسبی

فقط باید خدا لطفشو شامل حالش کنه

جواب منفی گرفت سر این خواستگاری هم53258zu2qvp1d9v
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام

... بعضی وقتا آدم نمی دونه چی بگه، ولی خب باید یه چیزی گفت.

علیرضا 68،
نوشته بودم "این ارسال شما"، "این کار شما" فلان هست و الی آخر؛ هیچ وقت منظورم خود "شما" نبود.
اتفاقن با رنگ متمایز نوشتم تا اشتباه برداشت نشه!

الان فکر می کنم، می بینم بهتر بود از واژه های آرامی استفاده می کردم، به هر حال متاسفم.

ولی خدایی ش، باید هر جا، یعنی همه جا و تحت هر شرایطی حریم شخصی آدم ها رو محترم بدونیم و
پاس بداریم... این همون آبروی مومن هست دیگه.

همین، همراه با گل همیشگی (:
53


[تصویر:  tree.jpg]

خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش  ***  بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر


" مولوی "

53   53   53

این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...

53 5353
[تصویر:  05_blue.png]
منتظريم و تشكر از همه Khansariha (8)

http://www.ktark.com/showthread.php?tid=...#pid213500
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
سلام آقا ميلاد
من قصدنصيحت ندارم چون ميددونم اين حال يعني چي!!
من خودم بارها از مادرم و مخصوصا بابام مشكل داشم و دارم و راستش ميخواستم برم سراغ دود! البته مواد كه نه ولي سيگار ميخواستم بكشم آخه هيچ تفريح وشادي به معني واقعي نداشم...حتي همدم نداشتم دنبال دوست دخ... ميگشتم ولي خدا ميدونه كه توي اين حدود سه دهه زندگي هيچ وقت دنبالش هم نرفتم....من توي خونه دانشجويي و خدمت حدود حدودا 6 تا 7 سال زندگي كردم كه همه هم دوست د. و هم دودي بودند با اينكه راحت توي دست و بالم بود ولي فقط عاقبت انديشي كردم...همين
دوست من يك چيزي داشتم كه خداراشكر ميكنم كه زياد به دادم رسيده و اون اينكه من فكر عاقبت و آينده رو ميكردم و بسيار از تجربه ديگران استفاده ميكردم......
خدا ميدونه چندبار خواستم چه كارها كه انجام بدم اگه بگم تا حد خودكشي شايد باور نكني!!!!!
ولي وقتي فكرشو ميكردم (البته نه يك روز يا دو روز) ميديدم بهتر كه هيچ بدتر از اين ميشه و آرزوي همين مشكلات رو دارم..
بيشتر نميگم ولي دوست من اينها خودت هم ميدوني تورو ارضا روحي يا جنسي نميكنه

جسارت نميكنم ولي فكر كن53
[تصویر:  aabf1wn82kvjb10svpo.jpeg]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان