1392 فروردين 13، 0:28
(1392 فروردين 12، 18:15)Homa_a نوشته است: آقا خسته شدم از خودم دیگهتا حالا خیلی از دستشون ناراحت شدم، هر دفه یه جور دلم شکسته، بعضی وقتا از یه جا چن بار شکستم
خوش به حال اونایی که مادر واقعی دارن!!! من از نا شکری بدم میادا!! ولی این حرف دلمه دیگه
مادر واقعی به نظر من یعنی کسی که باعث آرامش آدم بشه
من که حدودا 90 درصد زندگیمو اضطراب داشتم!!! اونم از دست مادرم
ای خدا ....
ولی هر وقت ناراحت میشم ازشون با خودم به نبوودنشون فک میکنم خیلیییییی سخته
یک بار برای همیشه ترک خواهم کرد