درد دل های شما

**می توانم**

یعنی از مرده دزدی کرد؟
ای وای من

چقدر وحشتناک بود

خداییش مرگ نزدیکه

جون دان چیه سها؟

**یک مشت خاک** · 1392 ارديبهشت 3، 16:10

اجي منظور سها جان جون دادن بود!

دزدي؟نوش؟شايد يادگار برداشت؟ 1276746pa51mbeg8j

**حمید خان** · 1392 ارديبهشت 3، 16:11

خدا رحمتش کنه

چجوری دلش اومده دزدی کنه:smiley-yell:

**حمید خان** · 1392 ارديبهشت 3، 18:29

امیر حسین خان
چیزی شده
چرا لک و لوچت آویزونه

**آسمون آبی** · 1392 ارديبهشت 3، 18:44

حرف مال 3 سال پیش بود؛ کارآموزی سکوی سلمان جزیره لاوان بودم

یکی از مهندسهای با سواد یک شرکت آلمانی اومده بود کل کارای سکوی بلال رو انجام بده

و چقدر باسواد؛ تو دلم گفتم خدایا چقدر دوست دارم همچین جایی مشغول شدم

روزها گذشت و دقیقا همون شرکت و همون سمت مشغول شدم

شاید از جمله کسایی ک از بالا رفتن قیمت دلار خوشحال بشه من باشم Khansariha (18)

خدارو شکر واقعا ک همیشه به این بندش از سر لطف نگاه کرده

قضیه ای داشت این استخدام ما از افیس به سایت

با کلی استرس و سوتی من اما امروز دیگه خدا میخواست ببرتم اونجا

خیلی خوشحالم و البته یکم گیج 317

**Alone man** · 1392 ارديبهشت 3، 20:16

پیرور حرف سها خانم ... بله مرگ نزدیکه
آدم مو به تنش سیخ میشه
فکر اینکه بری زیر دو متر خاک تنها با موجودات و حشرات موذی که هر کدوم یک قطعه از بدنت رو به غارت میبره و تو فقط میتونه نگاه کنی واقعا شوک آوره
بگذریم ... امروز یک صحنه ای دیدم خیلی متاسف شدم
3 زن+یک دختر 8 9 ساله ایستاده بودن ... یکی ـشون معلوم بود از اوضاع ظاهری ـش که ....
یک خانم چادری و یک خانم مانتویی هم بودن ... هر ماشین رد میشد یک بوغ میزد
بالاخره سوار شدن ...
به دختر کوچولو داشتم نگاه میکردم ... پیش خودم یه لحظه فکر کردم این که الان به اون سه تا سوار شدن برای چی سوار شد؟
کجا میرن ؟ آخه مگه این چند سالش ـه ؟!!
واقعا این جامعه تو بد سراشیبی افتاده ... نمیدونم کی مقصره و کی باعث ـشه

**آرمین** · 1392 ارديبهشت 4، 7:29

پیرو حرف مرد عزیز...

واقعا چه کودک ها که در کودکی از دست رفتن...
قبل از این که فهمی از «داشتن»، داشته باشن...

موقعی که ندونی چیزی رو از دست دادی...
هیچ موقع نمی تونی پسش بگیری... 53258zu2qvp1d9v

**می توانم**

سلام

منم ی سوال برام پیش اومد
چرا به همین راحتی قضآوت می کنیم؟
یعنی اون کسی که گوشه خیابون واستاده حتما خبریه؟!

اون راننده هایی که بوق می زدن هم در واقع داشتن به راحتی قضآوت بد درباره اون خانوما میکردن

حالا اونا کافر همه را به کیش خود پندارد بودن
شما هم نگاه از بالا به پایین رایج رو داشتید

در ست نیستش که این طوری قضآوت کنیم
یکی شون نوع پوشش جالبی نداشته اون وقت شما دو نفر دیگه و اون بچه رو هم این طور قضآوت کردید اخرم براتون سواله که چرا سوار شد بچه؟

شاعر میگه هر کسی از ظن خود شد یار من
و راست میگه
کاشکی درباره هم بهتر فکر کنیم
303

اگه از درونشون اسرارشون رو پیدا نمی کنیم
حد اقل بر مبنای خیر بذاریم

**azadam** · 1392 ارديبهشت 4، 16:24

وسوسه طبیعه ولی حواستون باشه که چیزایی نبینین و فکرای نکنین که وسوستون بیشتر شه

تازه باید اعتماد بنفستون بره بالا وقتی اینقد قوی هستین که باهاش مقابله میکنید Smiley-face-cool-2

**azadam** · 1392 ارديبهشت 4، 23:58

میترسم
خدا مواظب همه افراد خانوادم باش لطفا Khansariha (8)

دلم برا مامانم شور میزنه

من بدون اونا زندگیم ممکن نیس 1276746pa51mbeg8j

نمیدونم چرا به دلم افتاده امشب زلزله میاد، بادای وحشتناکی داره میاد خووووووووو

**یک مشت خاک**

ابجي ازادم!
الا بذكر الله تطمئن القلوب Khansariha (8)

دقيقا با ميتوتنم جان موافقم!

فقط خدا از درون ادما خبر داره!فقط از روي ظاهر و بوق نميشه نامه اعمال نوشت

اگه از درونشون اسرارشون رو پیدا نمی کنیم
حد اقل بر مبنای خیر بذاریم

**be yade hagh** · 1392 ارديبهشت 5، 11:09

از این زندگی به کل خسته شدم!

علاقه مند به مرگ هم نیستم! همه جا همینه دیگه!

**آقای فراسی** · 1392 ارديبهشت 5، 12:06

اسنایپر عزیز
وسوسه کاملا طبیعی خهست. اگه وسوسه نشی یه مشکلی داری!!!!! اتفاقا وسوسه که میشی و پیروز از میدان خارج میشی فکر می کنم خیلی مهمه! یعنی شاید یکی سه ساله ترک کرده و وسوسه نشده اصلا (حالا نمیهش همچینی چیزی که! مثال بود ها) ولی یکی 100 روزه هست و خیلی جنگیده. 1276746pa51mbeg8j

------------
نگزان زلزله و بالایای طبیعی نباشین . عمر دست خداست 303

----------------
من تازه فهمیدم که جوونی یه بار می اد و میره فقط. پس ازش استفاده کنیم که که بعدا افسوسش رو می خوریم حتما!! 303

**wood** · 1392 ارديبهشت 5، 14:30

سلام به همه ی دوستان
من یه پسر 17 ساله هستم از 14 سالگی عمل خ.ا رو شروع کردم. الان می تونم بگم که هیچ امیدی به ترک ندارم
الان دقیقا 1 ساله که می خوام ترک کنم اما نمیشه ... امروز هم شکستم ...
وقتی بقیه آدما رو می بینم بهشون حسودیم میشه به دوستام حسودیم میشه که می تونن درس بخونن ولی من اصلا یک ذره هم تمرکز فکری ندارم که بتونم درس بخونم ... چهره ام بسیار زشت و رنگ پریده شده . چشمام بسیار ضعیف شده و یک حالت خیلی زشتی گرفته همش تا 36 روز تونستم ترک کنم در این چند سال . الان دیگه آخر نا امیدی هستم امسال هیچ درسی نخوندم . امتحانا هم نهایی و چند روز دیگر تا امتحانا نمونده . دیگه بریدم هیچ راه برگشتی نیست ...
کاشی یکی بود حرفامو درک می کرد..

**طاها** · 1392 ارديبهشت 5، 14:43

سلام گل پسر
خوبیییی
نترس
کی میگه راه برگشت نیست
هست هست از هرکی بپرسی بهت میگه هست
اون شیطونه که میگه راه برگشت نیست نمی خواد امیدوار باشی
غصه نخوری هااااااا
خدا همه ی بنده هاشو رو دوست داره
36 روز پاکی خیلی خیلی خوبه این یعنی تو تونستی 36 روز پاک باشی این یعنی نزدیک 2000 ساعت خوب بودن و این یعنی دله خدا رو شاد کردن
پس تو میتونی بازم پاک باشی 36 روز که برای تو چیزی نیست
بیا تو مسابقه 10 روزه و 10 روز رو به خاطر خدا پاک باش
این که میگی وقتی نموده برای امتحانات هیچ اشکالی نداره
جلو ضررر رو هر موقه بگیری منفعته
نترس یه برنامه ریزی قوی و خوب انجام بده و شروع کن
از خدا کمک بگیر بچه های کانون هم کمکت میکننن

مواظب پاکیت باش گل پسر