امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

کاش سر دو راهی مونده بودم1276746pa51mbeg8j
★  *  ★   اینقد تلاش میکنم تا یه عالمه ازینا بگیرم    ☆  ★  

خدایا چه بی حساب و کتاب میبخشی و ما چه دقیق تسبیح ذکرهایمان را میشماریم



[تصویر:  959266sk2bnp02of.png]
قُلْ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَّئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَـٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ 
بگو: چه كسى شما را از تاريكى‏هاى خشكى و دريا نجات مى‏دهد در آن حال كه او را به زارى و در نهان مى‏خوانيد كه اگر ما را از اين (تاريكى‏ها) نجات دهد، حتماً از سپاسگزاران خواهيم بود؟



ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ 
پروردگارتان را از روى فروتنى و گريه و مخفيانه بخوانيد [و از آداب و شرايط دعا تجاوز نكنيد] ؛ يقيناً خدا متجاوزان را دوست ندارد






وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ
پروردگارت را در دل خود از روي تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان ياد كن و از غافلان مباش
یا عباس
خدایا خودت دلمونو آروم کن... :13:

[تصویر:  25431966292161795691.jpg]
[تصویر:  37588021547672735412.jpg]
سلام
ي مدت فكر ميكردم.. نيگا چرا اينجوريه.. چرا همش گله.. همش بد بيني..

اين پست هاي امشب بهم حس بي نظيري داد..53258zu2qvp1d9v

خدا بهمون بفهمون ك تو تموم دارايي و تمام قدرت دنياي..
بزرگيتو نشون بده..
و كوچيكي دنيا رو..

عاقبتتون ب خير باشه ان شاء الله..1

ياعلي.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

(1392 ارديبهشت 14، 4:29)می توانم نوشته است: یه چیزی هم از طرف کوچیکترا بگم ک خیلی هم ی طرفه نرفته باشیم به قاضی
اگر از خواهر بزرگ منم بپرسید میگه منو ک راهنمایی میکنه بهش پرخاش میکنم اما اون با مهربونی دلش نمیاد منو تنها بذاره
یا علی
سلام ميتي جان!
اينا شايد بين شما بوده ولي دقيقا برعكسه!
اون انتظار داره من كاراشو انجام بدم4fvfcja
همه اينايي كه فرمودي برعكسه ولي بازم ميفرمايند خفه شو!و من در باب مسايل ج*ن*س*ي عرض كردم نه اينا كه شما فرمودي4fvfcjaKhansariha (8)
مرسي

امیرحسین خان

محب الزهرا


می توانم


azadam


hesam313


lucky boy
و شيرين و فرهاد جان!

مرسي از همتون از هر مطلبتون نكته هايي رو بدست اوردم!

تربيت سخته ها!4fvfcjaKhansariha (8)
[/url]
[url=http://www.ktark.com/member.php?action=profile&uid=7998]
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
سلام

منم دقیقا باهات هم دردم یه مشت خاک جون.فقط با این تفاوت که داداشم یکم بزرگتره و مطمئنم که مبتلا شده!

چند وقت پیش اینجا گفتم و بچه ها راهنمایی های خوبی کردن.

دارم سعی میکنم رابطمو باهاش بهتر کنم ولی هر بار خراب تر میشه!1742

یکم انگار درکش نمیکنم!! و اصلا نمی تونم باهاش راحت صحبت کنم!

میشه برادرای گرامی به این سوال من جواب بدین،بلکه از تجربیات شما بتونم استفاده کنم؟


دوست دارید رفتار خواهر بزرگترتون(یا مادرتون اگه خواهر ندارین ) با شما چطور باشه؟
یعنی کدوم رفتارها براتون آزار دهندس

و کدوم رفتار هارو می پسندید؟
سلامKhansariha (8)

از ما که گذشت ، ولی به شخصه دوس دارم کسی کاری به کارم نداشته باشه... همیشه همین طور بودم راهم رو خودم انتخاب کردم ... خیلی وقتا سرم به سنگ خورده خودم فهمیدم برگشتم... بستگی به شخصیتش داره درونگرا باشه یا برونگرا

ولی واقعا دوست داشتم پدر با هام حرف میزد یا در مورد این مسائل یکم برام بگن نه اینکه از غریبه ها بشنوم... ولی هیچ وقت این اتفاق نیافتاد... 

گاهی پدرم رو مقصر این انحرافم میدونستم که چرا هیچ چیزی واسه من نگفتن
و گاهی هم اعتماد بیش از حد مادرم کار دستم میداد... که فکر میکنن اگه تا حالا کار بدی ازمون سر نزده ارین به بعد هم سر نمیزنه... باید اعتماد با کنترل باشه

من داداش خودم چون سر گوشش خیلی میجنبید... گفتم حالا نره با دختر مخترا دوس شه ... با یه خط دیگه که شمارم رو نداشت ... بهش اس دادم... گفتم اشتباه گرفتم و خودم رو دختر جا زدم ... کم کم ارتباط بیشتر شد... فهمیدم بابا این اوضاش خیلی خرابه... همش میگفت میخوام باهات حرف بزنم ، میگفتم نه نمیتونم ... یه جور یک دو ماهی اینطوری باهاش در ارتباط بودم ... همه اطلاعاتی بهم میداد ، از آدرس خونه مدرسش شماره خونه و هر چیز دیگه... یه روز گوشی رو دادم به یکی از دوستام ، میخواستم بترسونمش که طرف این ارتباطا نره ، گفتم بهش بگو چرا مزاحم خواهر من میشی مردک... با یه برخورد خیلی تند ، فردا میام مدرست پوستت رو میکنم فکر کردی شهر هرته ... خلاصه اینم ترسیده بود ، غد بازی در میارن ولی هیچی نیسن Smiley-happy114 گریه میکرد میگفت نه تورو خدا بابام اینا بفهمن میکشنم باشه دیگه اس نمی دم قول میدم... خلاصه اینطوری یه ترسی انداختم توی جونش که طرف این چیزا نخواد بره...

ولی خب گاهی یه اس هایی میداد که من اصلا توقع نداشتم بچه این سنی اینارو بدونه...
 زندگی ات را با اراده خودت تغییر بده


 هر روز یه قدم

 هر چند کوچک

 به سمت آرزو هات بردار ...


بفرما 4fvfcjaهمين الان رفتم نزدشون4fvfcjaزد تو برجكم اعصابمو داغون كرد4fvfcja
شيطونه عرض ميكنه بزنم ادبش كنم4fvfcja4fvfcja4fvfcja
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
ولی واقعا همین که امیرحسین خان میگن.... درسته ، باید حس کنه میخواین باهاش دوست باشین

من خیلی وقتا آرزو میکنم کاش یه خواهر بزرگتر داشتم که براش حرف بزنم دردو دل کنم اون برام از مشکلاتش بگه یه جور دوطرفه ... هوای هم رو داشته باشیم... 
یه مشکلی پیش میاد بیاد به من بگه... یه کاری کنین حس کنه بهش اعتماد دارین اونم متقابلا بهتون اعتماد میکنه 

چه میدونم مثلا اگه مزاحم تلفنیه ... بگین داداش مزاحم دارم اگه دوباره مزاحم شد شمارش رو بهتون میدم
یه حس خوبی بهش دست میده اینکه روش حساب میکنن، هم یکم صمیمی تر میشه باهاتون...


فعلا که چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه
 زندگی ات را با اراده خودت تغییر بده


 هر روز یه قدم

 هر چند کوچک

 به سمت آرزو هات بردار ...


خارج از شوخي يه خواهر بزركتر دارم ازدواج كرده  اون كه بود خيلي باهاش صميمي بود!اما با من لجه1276746pa51mbeg8j4fvfcjaهي من سعيمو ميكنم!4fvfcja
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
(1392 ارديبهشت 14، 23:31)یک مشت خاک نوشته است: بفرما 4fvfcjaهمين الان رفتم نزدشون4fvfcjaزد تو برجكم اعصابمو داغون كرد4fvfcja
شيطونه عرض ميكنه بزنم ادبش كنم4fvfcja4fvfcja4fvfcja

این در گیری ها تو همه ی خونه ای هست...

ما اینقدر توی سر کله هم زدیـــم :21: یه بار پاش شکست یه بار سرش 

کلا بزن بزنه


البته یکم بزرگتر که میشن عاقلتر میشن ، الان تقریبا رابطش با من از همه بهتره توی خونه ... با اینکه خیلی وقتا با هم دعوا میکنیم... 

چند بار باهم که دعوا کردیم ... خب بعضی وقتا تقصیر خودم بود میخواستم اذیتش کنم ... بعدش میرفتم ازش عذر خواهی میکردم ... الان یاد گرفته وقتی یه حرفی میزنه ... که ناراحتم میکنه من جوابش نمیدم یا بهش کم محلی میکنم خودش میاد بغلم میکنه میگه ببخشین

 کسی از دستش آرامش نداره
بنده خدا مامانم همش دعا میکنه این عاقل بشه ... Smiley-happy114
 زندگی ات را با اراده خودت تغییر بده


 هر روز یه قدم

 هر چند کوچک

 به سمت آرزو هات بردار ...


عاقا قضيه حل شد!4fvfcja1276746pa51mbeg8j
دقيقا منم ناراحت ميشم هيجي عرض نميكنم خودش بعد صد سال البته ميفرمايند ببخشيد4fvfcja

عاقا ما قبلا با هم خوب بوديم4fvfcjaكشتيم ميگرفتيم4fvfcjaالان با من چپ افتاده!
ميدونيد اون فك ميكنه من ازين مذهبي خشكا هستم در صورتي كه اينجوري نيست من خشك نيستم4fvfcja اصلن با من حال نمكنه4fvfcja
ميدونيد يه با بم جي فرمودند؟؟؟4fvfcja
كفتم من رشتم زبان فرانسس ميرم فرانسه زندگي ميكنم!
برگشت  گفتن تو باس بري قم نه فرانسه4fvfcja4fvfcja4fvfcja
بلكه يه بسيجي
گيرت بياد4fvfcja


خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
هي بابا يه مشت خاك خانوم،‌ همينا بعدا خاطره ميشن،

من با داداشم انقدر كشتي ميگرفتم،‌ انقدر سربسر آبجيم ميذاشتم، الان اون دوران گذشته، و فقط خاطراتش مونده، الان ديگه دايي و عمو شدم،

ازين فرصت در كنار هم بودن استفاده كنين كه تا چشم بهم بزنين هر كي رفته سر خونه و زندگي خودش.
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
(1392 ارديبهشت 14، 23:42)mahdi نوشته است: هي بابا يه مشت خاك خانوم،‌ همينا بعدا خاطره ميشن،

من با داداشم انقدر كشتي ميگرفتم،‌ انقدر سربسر آبجيم ميذاشتم، الان اون دوران گذشته، و فقط خاطراتش مونده، الان ديگه دايي و عمو شدم،

ازين فرصت در كنار هم بودن استفاده كنين كه تا چشم بهم بزنين هر كي رفته سر خونه و زندگي خودش.
شما درست ميفرمايين
واس همين بدم مياد از ازدواج خواهر برادرا از هم دور ميشن1276746pa51mbeg8j
:icon_biggrin
بعد ازدواج اجيم مامانم
اعلام فرمودند واس شما فقط داماد سر خانه 4fvfcja
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
هی خدا پسر هم نشدیم بریم داماد سرخانه بشیم:(

اینم درد دل امشب ما1276746pa51mbeg8j53258zu2qvp1d9v

[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان