امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

دلم جز هوایت ، هوایی ندارد ... 

لبم غیر نامت ، نوایی ندارد ... 

وضو و اذان و نماز و قنوتم 

بدون ولایت صفایی ندارد 

دلی که نشد خانه یاس نرگس 

خراب است و ویران  بهایی ندارد ... 

53258zu2qvp1d9v
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
سلام به همه

حس می کنم خیلی از راه گم کردن ها و نگرانی ها و غصه ها و دل تنگی ها.. سر اینه که از چیزی که هستیم راضی نیستیم.
شاید دلمون میخواست مثل خانم یا آقای x باشیم.
شاید هم فکر میکنیم توی فلان چیز استعداد داریم .. میریم جلو و تهش میخوریم توی دیوار.
یه وقتیم در اثر مشکل جسمی یا شرایط محیطی که برامون پیش میاد کلا هدفمون نابود میشه.

شاید واقعا اون راه من نباشه..تاحالا شده به این جمله فکر کنیم؟
از کجا معلوم من تو فلان چیز استعداد ندارم؟

همه ی آدم ها یه استعداد خاص دارن که توش از همه بهترن..باید کشفش کنن و از خامی درش بیارن و پرورشش بدن


مهم نیست که بقیه فکر میکنن تو گروه B هستی و دسته دومی

مهم اینکه تو هم میتونی برای خودت رویایی داشته باشی
رویایی که برای رسیدن بهش تلاش کنی

وقتی حرکت میکنی استعدادات فرصت بروز پیدا میکنن.
از خونه نمیتونی بیای بیرون! خوب تو همون خونه خیلی کارا میشه کرد

پول نداری؟ ایده چی؟

من باور دارم کسی که بخواد راه و میسازه
تمام آدم هایی که دنبال رویاشون رفتن، راه و ساختن

سعی کنید طوری زندگی کنید که در بدترین شرایط همیشه دلیلی برای لبخند زدن داشته باشید 1

از لاک نمیتونم و نمی شه و نمی زارن در بیاین.
باید بتونید بالهاتون رو باز کنید

و جمله ی جادویی رو بگید.

الهی به امید تو...
خوشا باران و وصف بی مثالش
سلام
کانون رو خیلی دوست دارم...
خیلی...:x

ی عده میان ازش بهترین استفاده ها رو میکنن.. دلم گرم میشه...
خدا رو هزار بار شکر...53258zu2qvp1d9v


خدا عاقبت هممونو ختم ب خیر کنه..
ختم ب پاکی همیشگی..
ختم ب محبت و ارادت و اطاعت خودش..1


در پناه خدا..
یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

بعضی وقتا هم شاید مفید باشه که فکر کنی از خدا دور شدی ... اینکه خدا از دستت ناراحته

آرامش ببعی وار هم آرامش خوبی نیست ...

به هر حال باید توجه داشت: و لا یغرّنّکم بالله الغرور

وقتی میدونی راه برگشتی وجود داره
نسبت به مبدأت اگاه باش

بدون که زشت شده کارهات، سیاه شده قلبت، تاریک شده چشمت، کدر شده دلت

اما

نه اونقدر که پشیمونی از دلت رخت ببنده،
نه اون قدر که چشمه ی اشکت خشک بشه
نه اون قدر که دلت نخواد برگردی


بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن

ولی انصافا داری ادا در میاری،
حالت حال کسی که آخرت رو باور داره نیست.
و السلام علی من اتبع الهدی
سلام
مردن آری ولی ادامه گمراهی نه.
ولی برای من مردن هم دردی رو دوا نمی کنه.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
سلام

پشتکار جان

من حاضرم در هر صورت بمیرم

بهترین چیزی که بدست میارم

از بلاتکلیفی راحت میشم....

اگه بری جهنم می دونی که تا ابد تو جهنمی و دیگه تکلیفت روشنه...

دیگه گناه نمی کنی ، همین خودش خوبه...1276746pa51mbeg8j
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
(1392 بهمن 15، 11:26)ما می توانیم91 نوشته است: سلام

پشتکار جان

من حاضرم در هر صورت بمیرم

بهترین چیزی که بدست میارم

از بلاتکلیفی راحت میشم....

اگه بری جهنم می دونی که تا ابد تو جهنمی و دیگه تکلیفت روشنه...

دیگه گناه نمی کنی ، همین خودش خوبه...1276746pa51mbeg8j
لااقل الان میشه یه کاری کرد!
اما اون موقع دیگه هیچ کاری از دست هیچ کسی بر نمی آد!
خوشا باران و وصف بی مثالش
(1392 بهمن 15، 11:26)ما می توانیم91 نوشته است: سلام

پشتکار جان

من حاضرم در هر صورت بمیرم

بهترین چیزی که بدست میارم

از بلاتکلیفی راحت میشم....

اگه بری جهنم می دونی که تا ابد تو جهنمی و دیگه تکلیفت روشنه...

دیگه گناه نمی کنی ، همین خودش خوبه...1276746pa51mbeg8j
کاش انقدر راحت از جهنم نمیگفتید
دل ادم ریش میشه

46Tears

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ


در آن هنگام آنها كه كتاب خدا و برنامه هاى آسمانى او را به دست فراموشى سپردند، اعتراف مى كنند، كه فرستادگان پروردگار به حق مبعوث شده بودند و
 گفتار آنها نيز همه حق بود (يوم ياتى تاويله يقول الذين نسوه من قبل قد جائت رسل ربنا بالحق ).

اما در اين هنگام در وحشت و اضطراب فرو مى روند، و به فكر چارهجوئى مى افتند و مى گويند:
 آيا شفيعانى يافت مى شود كه براى ما شفاعت كنند؟! (فهل لنا من شفعاء فيشفعوا لنا).

و يا اگر شفيعانى براى ما در كار نيست و اصولا شايسته شفاعت نيستيم ((آيا ممكن است به عقب بازگرديم و اعمالى غير آنچه انجام داديم انجام دهيم ))
 و تسليم حق و حقيقت باشيم (او نرد فنعمل غير الذى كنا نعمل ).

ولى افسوس اين بيدارى بسيار دير است ، نه راه بازگشتى وجود دارد و نه شايستگى شفاعت دارند، زيرا آنها سرمايه هاى وجود خود را از دست داده
و گرفتار خسران و زيانى شده اند كه تمام وجودشان را در برمى گيرد (قد خسروا انفسهم ).

1276746pa51mbeg8j

53 اعراف
ولى افسوس اين بيدارى بسيار دير است ، نه راه بازگشتى وجود دارد و نه شايستگى شفاعت دارند، زيرا آنها سرمايه هاى وجود خود را از دست داده
و گرفتار خسران و زيانى شده اند كه تمام وجودشان را در برمى گيرد (قد خسروا انفسهم ).



گاهی تمام وجودم می لرزه از ترس اینکه نکنه خواب باشم و نفهمم
می ترسم از اینکه که نبینم و نشنوم ...
می ترسم از اینکه کاری کرده باشم و نتونم تا زنده ام جبرانش کنم ...
می ترسم جاهلی کرده باشم و خطایم را نبخشد...


دلخوشم به بخشش تو

من بنده ی ضعیفی هستم و تو قادری ...


یا غفار
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ؟


امروز با درخواستم موافقت شده،
پس بسم الله
جالبه ،  همه این دنیا و شگفتی ها ، نعمت ها ، خرج ها ، آسمون زمین ، مردم ، پدر ، مادر ، در و دیوار ، و تخته ، 
همه اشون برای این اند که بیان من رو آزاد کنن ، صافم کنن ، روراستی و صفا و صداقت برام بیارن ، 

مثل فیلتر و یا یه توری هستند همه این عالم ، ما هستیم میایم اینجا تا صاف بشیم ، رد که شدیم تجرد و آزادی محضه بی قید و بند 

بعد من نادون گاهی میام همین صفا ، صدااقت ، درستی و پاکیم رو خرج همون ها میکنم ، خرج آروزهای درازم ، خرج تشخصم ! خرج نگرانی بی خود ، 

گاهی خرج شهوت ، خرج آبروم ، خرج بی خودی و پوچ ، 

دقت میکنین گاهی کامل راه رو عوضی میرم ، شلوغی و کثرت و خود مطرحی ، خیال بیهوده ، وقت تلف کردن و کلن از عشق جدا شدن . 


..............

حیف این فیلتر و توریه ، بعدش دیگه نیست ، حسرتش رو میخوریم ، خیلی آروم و با عشق میشه از همین لحظات استفاده کنم ، 

وقتی بین دو وریی و صداقت میخوام انتخاب کنم ، 

وقتی بین عجله شتابزده و صبر و حوصله ، 

درست همون لحظه ای که میشه عصبانی بشم یا خودم رو کنترل کنم 

درست همون لحظه ای که میتونم سستی ها و تنبلی هام رو با فکر و انگیزه خوب حل کنم 

درست لحظه ای که سستی میکنم ولی میدونم همون لحظه میشه پرید 

درست لحظه ی بین انتخاب شهوت رانی و پاکی ، 

انتخاب بین صداقت و روراستی ، یا دروغ و دو رویی .


..............................

من خودم هستم که تعیین میکنم ، این لحظاتن که مهمن ! دقیقا همین لحظه ی که نفسم سرم غر اومده ! رامش کنم ، 

همه این لحظات ، برجستگی های مهم زندگی من هستن ، 

این لحظات و فرصت هان که وقتی پیش بیان ماندگار میشن ، یا یه خاطره نوارنی و پاکی و یا یه حسرت ابدی 

همه هدف این چیز هایی که دور و برمه این حوادث و اتفاقات ، یکی از مهمترین دلایلش پیش اوردن همین لحظات ان 

لحظات امتحان من ، لحظات صاف شدن من ، 


...............

آیا من از این توری این دنیا میتونم نفسم رو صاف و آزاد عبور بدم  ؟ 

آیا از عالم نفسم میتونم یه روز خارج بشم ، 

بعدش جوابم "ملاقات حقیقت " هست : 

تو که از سرای طبیعت نمی روی بیرون .....کجا گذر به کوی حقیقت توانی کرد . 


.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
...


شنیدین واژه "مرفهین بی درد " رو ؟ 

واقعا اینها که برای نسخه عملی آدم شدن میپیچن چند تاشون  اوضاع و رنج ما رو چشیدن ، 

کی میدونسته چقدر ما حس کردیم توی چنگال نفس اسیر شدیم ، 

چقدر این در و اون در زدیم ، چقدر پدرمون درا ومد ، 

چقدر گریه توبه کردیم چقدر ترسیدیم ، قدر به خودمون امید دادیم ، چقدر وقت صرف کردیم 

گاهی انقدر سعی میکردیم که همه همتمون صرف همین ترک میشد 

و گاهی عمدا بی خیال میشدیم ، 

خیلی فراض و نشیب داشتیم ..... 

خواستم این ها رو بگم که من این جارو ول نمیکنم بچه ها ! 

شما هم من رو ول نکنین ، به کمک و همدلی هم هنوز احتیاج داریم 

حتی من و بچه هایی که کامل ترک کردن ........ . 

..........

چه دورانی بود ، 

خلاصه من توی پاکی هستم 

ولی مرفه بی درد نیستم ! 

خطاب همه در دو دل هام هم اول به خودمه  و بعد هم هم دردی باشما و کمک به خودم و شما . 


........................................................

..................................................................
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
نقل قول: کی میدونسته چقدر ما حس کردیم توی چنگال نفس اسیر شدیم ، 

چقدر این در و اون در زدیم ، چقدر پدرمون درا ومد ، 

چقدر گریه توبه کردیم چقدر ترسیدیم ، قدر به خودمون امید دادیم ، چقدر وقت صرف کردیم 

گاهی انقدر سعی میکردیم که همه همتمون صرف همین ترک میشد 

و گاهی عمدا بی خیال میشدیم ،
Tears
اشکم در اومد

اره به خدا من که دیگه بریدم Tears

[تصویر:  nasimhayat.png]
از جویبار دیده مدد جوی شهریار، دوران طبع روان و غزل گذشت؛
دیگه از اون یه ذره طبع شعر هم خبری نیست ...

به عذر نیمه شبی کوش و گریه ی سحری؛


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان