امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

خیلی پر رو ام
وقتی جفت شیش میارم لبخند میاد رو لبم می گم خدا دوسم داره
می گم اره ؟ فقط وقتی ی ذره خوشی جزیی مادی واست پیش بیاد یادت میافته؟
بعدش می گم شاید خدا می خواد بگه من هستم با من درد دل کن...
یه لحظه همه جونم گرم می شه
می گم خدایا... اما قبل از اینکه بقیه شو بگم در حالی ک هیچ نقشه ای هم واسه بقیه ی جمله ندارم
کامران و هومن داد می زنن من تو رو می خوام تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
منم می گم اره
منم همین

من تو رو می خوام
53

[تصویر:  nasimhayat.png]
وقتی همه از شنیدن صدای سرفه هات خسته میشن...
فقط دو نفرن که تو چشماشون فقط نگرانی ه..

از این دو جمله 1000 جور برداشت می شه کرد
1-طرف از بیماریش خسته شده
2-طرف خوشحاله که اون دو نفر و داره
3-طرف جز اون دو نفر هیچ کس دیگه ای رو نداره
4-طرف دوست نداره اون دو نفر نگرانش باشن
و...

ادامه ندارد.
خوشا باران و وصف بی مثالش
(1392 بهمن 27، 9:01)AAT نوشته است: خواهشا یکی ما را راهنمایی کنه بگه
خ.ا آسیبی به مغز میرسونه یا نه
مثلا سکته مغزی پارگی رگ های مغز و تومور مغزی
خیلی نگرانمTears

سلام آقای AAT

نهههه... اصلا نگران این چیزا نباشییینن... معلومه که اصلا چنین اثراتی نداره...

خودتونو الکی با این فکرا اذیت نکنین لطفا... فقط همین که این موضوعو کنار بذارین خیلی خوبه 1 مطمئن باشین به هیچ وجه چنین عوارضی براتون نداشته...

چیزی شده مگه خدایی نکرده که این به فکرتون رسیده؟
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش 

خواهی دید که آن لحظه هرگز فرا نخواهد رسید...

53

[تصویر:  bwgc4a4v29tlqllozxqq.jpg]
[تصویر:  nasimhayat.png]
(1392 بهمن 27، 9:01)AAT نوشته است: خواهشا یکی ما را راهنمایی کنه بگه
خ.ا آسیبی به مغز میرسونه یا نه
مثلا سکته مغزی پارگی رگ های مغز و تومور مغزی
خیلی نگرانمTears
چرا به پزشک مراجعه نمی کنید ؟
دقیق نمی دونم ولی فکر کنم باید برید پیش متخصص مغز و اعصاب. لازم نیست که براش توضیح بدین فقط مشکلتون رو بگین. براتون یه سری آزمایش می نویسن ان شاء الله چیزی نیست و از این نگرانی بیرون میاید.
سلام Ezio Auditore
خب شما پسری. نیازی نیست منتظر باشی تا طرف مقابل پا پیش بگذاره.
اگر شرایط ازدواج رو داری، موضوع رو با خانواده (پدر و مادرتون) در میون بگذار. اونها در این زمینه ها تجربه دارند و راهنماییتون می کنند که چطور برای این موضوع اقدام کنی. به نظرم اول به پدرت بگی بهتره، چون پدرا منطقی ترن.

سلام AAT عزیز
فکر کنم نگرانیتون به خاطر همون سردردیه که گفتی داری. بهترین کار اینه که یه سر بری دکتر، خیالت راحت بشه.
توی سایتای پزشکی کسانی که درمورد سوزش سر سوال کرده بودند بهشون توصیه شده بود که پزشک مراجعه کنند.استرس و فشار های روحی هم میتونه باعث ایجادش باشه.
 با مراجعه به متخصص و  یه اسکن مغزی میتونید از نگرانی بیرون بیاید .
امروز دلم از خودم شکست1276746pa51mbeg8j خیلی....بی حد و اندازه....TearsTearsTears

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1392 بهمن 27، 21:55)مریم .. نوشته است: امروز دلم از خودم شکست1276746pa51mbeg8j خیلی....بی حد و اندازه....TearsTearsTears

سلااااااام مریم عزیزم Khansariha (18)

دلم تنگ شده بود برات خیلی 42

چرا؟ چی شده؟
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
سلام دوستان
از همتون ممنونم
شرمنده دیر شده
روحیه خوبی نداشتم ک بیام کانون

(1392 بهمن 20، 16:55)Homa_a نوشته است: چه فامیلای وحشتناکی 22 

دارلینگ  به نظر من  ارتباط با فامیلم تا یه حد خاصی  لازمه 

اگر که ضررش بیشتر از نفعش باشه  حتی این ارتباط غلطم هست  .... 

البته این نظر منه

من اگه بودم  ارتباطمو با این آدما قطع میکردم  حتی اگه شده عمه یا خاله که خیلی نزدیکن 

تا جایی که خودشون بیان جلوی همه عذر خواهی کنن ... 


بعدم به این فکر کن که تهمت و غیبت پشت سرت  کفاره گناهات حساب میشه 

اگه آروم باشی و دلتو بسپری به خدا  برنده ای  53258zu2qvp1d9v
عذر خواهی کنن؟؟ محاله
همین عمم ک چشم نداره منو ببینه 4fvfcja تا حالا هزار تا اتفاق واسش افتاده
دخترش طلاق گرفته داماد بعدیش از قبلیش داغون تره
پسرشو چن بار خفت کردن
اون یکی پسرش تا حالا چن بار تصادف کرده
ولی مگه این چیزا رو میبینه؟!؟ میگه اینا بد شانسیه!!چشم شوره مردمه
تازه خودشم خانوم جلسه ایه 22

(1392 بهمن 20، 17:20)آقای فراسی نوشته است: سلام
من به نظرم خوب باید با پدرتون خیلی ملایم صحبت کنید و یه جورایی قانعشون کنید 1276746pa51mbeg8j 
اگه هم نشدن خوب شما خودتون شخصا رفت و امدتون رو کم کنید با فامیلای پدرتون. وقتی میرین اونجا مثلا بهانه بیارین که درس دارین نمی تونید برین 42
صبر کنید و تحمل تا حدی. خدا خودش جوابشون رو می ده ان شالله.
اگرچه من شخصا تقریبا هیچ توهینی رو بی پاسخ نمی ذارم و تحمل هم خدی داره به نظرم کاملا! ولی خوب بستگی به شرایط خانوادتون داره 42 غم و غصه ی دیگران رو هم نخورید 303

سلام
همین عید پارسال بود ک بهونه آوردم ک نرم 1276746pa51mbeg8j
پدرم کلی زبون ریختو بردتم
البته اون شب خداروشکر حرفی نزدن.....

(1392 بهمن 20، 17:46)mehdi68 نوشته است: سلام53
هر وقت دیگران به من تهمت میزنند یا تعریف هایی میکنند که شایسته اون نیستم به این حدیث فکر میکنم
امام موسی کاظم
اى هشام! اگر در دست تو گردو باشد و مردم گويند كه در دستت مرواريد است، تو را سودى ندهد در حالى كه می ‏دانى آن، گردو است و چون در دستت مرواريدى باشد و مردم گويند آن، گردو است تو را زيانى نرساند و حال آن كه می ‏دانى آن، مرواريد است.
حالا که شما گوهر و مروارید پاکی رو دارین و خودتون وخدا از این پاکی آگاه از سخن حسودان تنگ نظر ناراحت نشید
سلام
حدیث قشنگیه
درسته ولی فکر کردین آبروی آدم چطوری میره؟!؟ی سری خدا شناس چرتو پرتاشونو دهن ب دهن میکنن.....

(1392 بهمن 20، 18:01)کریم نوشته است: سلام دارلینگ خانم
خب اگر پدرتون قانع نمیشه، با مادرتون صحبت کنید. مخصوصاً مادرا رابطه شون با عمه و زن عمو بده (همون دعوای بین جاری ها و عروس و خواهر شوهره).
با پدرتون هم خیلی منطقی صحبت کنید. حتی اگر پدرتون چیزی بگه، رابطه خواهر و برادری از هم نمی پاشه. فوقش یکی دو ماه با هم قهر می کنند.
سلام
مادرم؟!تنها کسی ک رابطه اش نسبت به بقیه با پدرم خوبه منم..........
تنها کسی ک حرفش واسه پدرم طلاست منم
تا حالا شده مشکلی واسه مادرم پیش اومده باشه به من بگه و من حلش کنم
ولی من نه زیاد اذیتشون نمیکنم....
درسته تنها را قطع رابطه ست
ولی نه ک برم بگم بابا نباید با فلانی و فلانی رفت و آمد کنی
باید با سیاست تمومش کنم...............

(1392 بهمن 20، 18:51)rasekh نوشته است: سلام به همگی
آبجی دارلینگ چیزی که رواج داره تو این دوره و زمونه حرف درآوردن پشت سر این و اونه ...
درک میکنم واقعا یه همچین حرفایی سخته برا آدم تهمت به این و اون اونم تو این موارد جرم خیلی بزرگیه
یادتون باشه شما پاک پاکین  ارزشتون خیلی زیاده 
ان شاالله همه چی درست میشه
سلام داداش راسخ
ممنونم بابت همدردیتون

(1392 بهمن 20، 19:40)sword313 نوشته است: سلام
دارلینگ خانم
بنظرم به مادرتون نگین ...........چون فقط باعث بیشتر شدن کدورتها میشه
شبیه این مسئله تو فامیل ما پیش اومده (حتی خیلی شدت حرفی که زده شده بود کمتر بود) ولی الآن حدودا 6 ساله با هم قهرو دعوا و حتی این دعوا به بقیه هم کشیده شده و ما هرروز ازش بیشتر اذیت میشیم
بجای این کار کار دیگه ای کنید............جواب بدی رو با بدی ندین جوابشو با خوبی بدین.....اگرچه میدونم سخته ولی آخرش شیرینه
افراد با رفتارشون شخصیت خودشونو نشون میدن
شما نشون بدین شخصیتتون والاست
شاید اصلا طرف مریضه ..شما براش دعا کنید از این مریضیش نجات پیدا کنه و آگاه بشه و عاقبت بخیر بشه
مسلما اگه بخواد عاقب بخیر بشه باید ..از شما بخشش بخواد
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی..
سلام
داداش تنها کاری ک میتونم بکنم دعا کردنه
واقعا مریضن
ولی دیگه نمیتونم ج بدی رو با خوبی بدم
تا الان ک خوب بودم این نتیجه اش شد
بزار یبارم بد باشم ببینم چی میشه!!

(1392 بهمن 20، 20:55)رند نوشته است: سلام
دارلینگ خانوم
سکوت نکنین
سکوت شما جنایت در حق خودتونه.باعث بی پروا شدن دیگران میشه.
ناراحت می شن؟قهر می کنن؟دعوا میشه؟جنگ می شه؟
به درک
نمی خوام فاز منفی بدم و نمی گم با شدت عمل
ولی حق گرفتنی ست نه دادنی
در آخر روزی مجبور میشین حقتون رو بگیرین .
و از سکوت کردن پشیمان
سلام
درسته
کاملا موافقم
سکوت نمیکنم
گذاشتم واسشون کنار
دور همه چیو خط کشیدم
دیگه سکوت نمیکنم
حتی اگه به قیمت جونم تموم بشه سکوت نمیکنم
واسه این زن عموم :
قراره ی مدت ک گذشت یعنی هرموقع ک دیدمش (زیاد طول نمیکشه)
ج اون حرفشو بدم
یکاری میکنم دیگه خودش روش نشه بیاد اینجا
(1392 بهمن 20، 22:26)ساحل نوشته است: سلام

اینقدر عصبانیم که نمیدونم چی بگم:smiley-yell:
چطور میتونند اینجوری حرف بزنند:smiley-yell:
مطمن باش دارلینگ جان خدا حقشون رو به زودی کف دستشون میذاره:smiley-yell:
چطور پدرتون میتونه آروم بشینه

اگه هم نری خونشون لابد یک حرف دیگه در میارند
چطور میتونند اینقدر نادون و احمق بشند
اصلا اسمشون رو میشه گذاشت مسلمان!
سلام عزیزم
دقیقا همچین آدمایی هستن........
واسم دعا کن....
(1392 بهمن 20، 23:09)be yade hagh نوشته است: دارلینگ جان 1 گفتنی ها رو دوستان گفتن...منم قبولشون دارم 1

ولی یه کاریم بکن در کنارشون... البته مطمئنم تا الان این کارو کردی... 1 اما خب این بار جدی تر...

قبلش یه چیزی رو بگم... 1 میگن کسی که با خدا باشه و به دستوراتش عمل کنه توی مثلا شرایطی که حتی آدم می ترسه که با عمل به اون امر واجب دیگه دوستش نداشته باشن و آبروش بره و... خدا خودش اون آدم رو با قدرت خودش در بین مردم عزیز و بزرگ می کنه... 1  اگه اشتباه نکنم توی همین مضمون هم حدیثی هست... 

فکر می کنم راحت ترین راه... 1 که شاید باعث بشه از مشغله ذهنی خودت هم کم بشه...1 اینه که از خدا بخوای
انقدر تو رو بزرگ کنه در مقابلشون که اصلا خودشون دیگه روشون نشه که چنین چیزایی رو بخوان در مورد تو بگن

تو به راهت ادامه بده... به راه خودت... به پاکی ای که یک سال و نیمه که بهش رسیدی از این لحاظ هم (که به قول خودت این اشتباه رو هم نمی کنی چه برسه به چیزای دیگه 1 ) مطمئن باش دیر یا زود این پشتوانه و عزتی که از طرف خداست رو در مقابل همممه دیگران حس می کنی... 1

بقیه چیزا رو دوستان گفتن... ولی خب خواستم این رو هم بگم و اینکه تاکیدم کنم روی این موضوع که فعلا رفت و آمد حداقل خودت رو فامیلاییت که این طوری میگن تا جایی که میشه کم کن 1 که هم اونا فرصت این حرفا رو پیدا نکنن و هم اینکه خودت اذیت نشی
عزیزمی
ممنونم بابت حرفای قشنگت
چشم اطاعت میشه cheshmak
(1392 بهمن 21، 11:23)شیرین و فرهاد نوشته است: یک فرهنگی در بین ما ایرانیا هست که اگه بخواند کسی رو از یه کاری منع کنند تهمت هرزگی بهش میزنند مثلا اگر طرف حجابش خوب نباشه

یا با نا محرم گرم بگیره بهش هرزه بگن تهمت بزنند یا غیبت کنند

فکر میکنند که با این کارشون طرف هدایت میشه و 42پوشش یا روابطشو(گرم گرفتن با نامحرم)42 بهتر میکنه من خودم از این تهمت ها زیاد شنیدم

راهی که خودم در پیش گرفتم انجام ندادن اون کارها و قهر کردن بوده
22
من نه بد حجابم نه با نامحرم گرم میگیرم
نگاه به اینجا نکنید ک همتونو داداشام میدونم و باهاتون راحتم
من بیرون از این دنیا
هیچ داداشی ندارم
با هیچ پسری گرم نمیگیرم
حتی با پسرای فامیل
وقتی تو ی جمعیم بخدا آرزوشونه من باهاشون حرف بزنم .....
آقا ی مدت چادری شدم
وقتی دیدنم بلا استثنا همشون بهم گفتن کی مراسمته؟؟22
گفتم چ مراسمی؟؟گفتن نامزدیت دیگه 22
چون چادر سرم کرده بودم شوهر دارمونم کردن 22
اینا واسه هدایت نمیگن
چون خودشون بیشتر به هدایت شدن احتیاج دارن........
سلام

الآن داشتم فیلم " هیس ، دختران فریاد نمیزنند " 
رو میدیدم دلـــم خیلی گرفت حسابی اشکم رو 
در آورد خیلی زیادن موردای اینطوری خیلی جنایتا میشه
 وقتی از درداشون میشنوی وجودت آتیش میگیره 
بعضی وقتا که نگاهی به حوادث میندازم گاهی از 
مرد بودن خودم خجالت میکشم
بعضی از دردا آدم رو خرد میکنه 
بعضی از بغضا میشکنتت ...
خیلی سخته خیلی سخت
امیدوارم هیچ وقت واسه هیچ خانواده ای 
اتفاقات این چنینی نیوفته
دورادور در واقعیت این دردارو دیدم Tears

یا علی
 زندگی ات را با اراده خودت تغییر بده


 هر روز یه قدم

 هر چند کوچک

 به سمت آرزو هات بردار ...


Tears
(میخواستم این چند روز خیلی به گفت و شنود سر نزنم و خودمو درگیر نکنم..اما نشد..دیگه نتونستم!)
تنفر از همین هر جنس مذکری که مبارز خانوم گفتن،مدتی بود یادم رفته بود..
دقیقا همون حسی که لاکی بوی گفت..خجالت،در دوگاتگی افتادن،تاسف
آره داداش لاکی،من هم قسمت هاییشو به واقع دیدم..)دیدن همون دورادور)
هرموقع سوار تاکسیی میشم،ماشین میاد از کنار یه خانوم رد شه،ناخودآگاه نگاه چشمای راننده میکنم!!
به واقع که میگم،این کوچیکشه،واسه یکی از همین دوستای مجازی بود که فهمیدم قضیه این اتفاقات از چه قراره..22

چرا باید اینطوری باشه؟
جهان به این زیبایی رو انقدر زشت کنیم(یه عده،من،ما،بالاخره هر کس به یه درصدی،تقصیر از من که وقتی پسره تو مدرسه راحت از فیلم تعریف میکنه یا میشینه ردیف آخر کلاس اصلا نگاه میکنه،نمیزنم تو دهنش) و یه عده از دور نگاهش کنیم(کنن)
اون بده،این خوبه..
کی میشه بیاد و همه سراسر خوبی شه،سراسر خوبی شیم..
آخهه کیییی؟؟!46

امان..
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
خدایا منو ببخش ......
خدایا شکرت بابت همه چی !!! 317

شکرگزاری برای داشته هاتون هرگز فراموش نشه... 2uge4p4
حس میکنم فریز شدم..
مبارز عزیزم از خدا برات آرامش میخوام و خداروشکر که اون عوضی به هدفش نرسید

یه سوال بزرگ دارم..
چجوریه که بعضی ها از بچگی از 3 سالگی دچارش میشن؟
خوشا باران و وصف بی مثالش
سلام
حالا که بحثش پیش اومد، اجازه بدید یه موضوعی رو بگم:
خانمهای گرامی، اگر پسری از شما خواستگاری کرد، بهش بگید از طریق خوانواده اقدام کنه. اگر واقعاً قصدش ازدواج بشه این کارو می کنه.

متاسفانه اکثر پسرایی که دنبال دوست دختر می گردند، نیتهای بدی در ذهن دارند. و متاسفانه خیلی هاشون با بهانه ازدواج جلو میان.
اگر به چنین موردی بر خوردید و نخواستید ردش کنید، بیاید و توی تاپیک دخترا و پسرا ( شیرین ، تلخ ، ملس ! ) مطرح کنید، مطمئناً راهنمایی های خوبی می شنوید. چون پسرها، پسرها رو بهتر از شما می شناسن.

خانم مبارز، یه کاری رو توصیه می کنم انجام بدید: بشینید یه گوشه و تمام کسایی که ازشون دلخوری دارید رو به یاد بیارید و ببخشید. خیلی به روحیتون کمک می کنه.
اما تجربه رو نگه دارید.
یادتون باشه همه مردا اینطوری نیستند. مخصوصاً اگر یه پسر سالم با خوانوادش اومد خواستگاری، حسابش از اون مسائلی که گفتم جداست.
باران از رو کنجکاویه یا اتفاقایی ک ممکنه افتاده باشه واسشون یا اتفاقی دیده باشن
اما بدتر از اون نابلدیه والدینه که بدتر بچه رو به سمتش میکشونن
1276746pa51mbeg8j
مثل همین ک مبارز تعریف کرد

جدا مشاوره ی عشقولانه داشتیم بگیم؟
اسپم نیست؟

[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان