امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

من تجربه دارمیه نوع مسافرت خیلی فرق داره
اونم حرم بابارضاس.. اصلا میری انگار رنگ سفید می پاشن تو زندگیت...100 مَن میری.... 100 گرم بر میگردی...
اساسی آدم تخلیه ی روحی میشه..

من کلا زیارت رو انفرادی دوست دارم.
بری تو حال خودت..تا بفهمی با خودت چند چندی

البته ریا نباشه..برف و بارونم که بیاد عین حباب سبک میشی..
همچین سفری من رفتم 4
خوشا باران و وصف بی مثالش
 سپاس شده توسط
میبینم که حرف از حرم آقاست
منم دلم لک زده
قرار بود امروز اونجا باشم ولی به واقع نطلبیدند
...:11:
 سپاس شده توسط
اخ...خیلی دلم حرم میخواد منم :(
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
 سپاس شده توسط
[تصویر:  %D8%B1%D8%B6%D8%A71.png][تصویر:  %D8%B1%D8%B6%D8%A72.jpg]

به نیت همه دل های تنگ Khansariha (8)

از بـــس گنــاه کــرده ام آقـــا ،
 
دیــگر بـه مــن
 
"شـــش گوشـــه" که هیــــــــچ ...

رخصـت مـشـهــد هم نمی دهـــی... ؟!1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j:13::13::13:


[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
 سپاس شده توسط
(1393 بهمن 23، 14:40)ستاره سهیل نوشته است: [تصویر:  %D8%B1%D8%B6%D8%A71.png][تصویر:  %D8%B1%D8%B6%D8%A72.jpg]

به نیت همه دل های تنگ Khansariha (8)

از بـــس گنــاه کــرده ام آقـــا ،
 
دیــگر بـه مــن
 
"شـــش گوشـــه" که هیــــــــچ ...

رخصـت مـشـهــد هم نمی دهـــی... ؟!1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j:13::13::13:



واقعا اینطوره میدونم چرا نطلبید:11:
ولی با اینکه بدم
دوسش دارم
خداروشکر که مهرشو ازمون نگرفته با اینکه من قدردان نیستم
باید دلم حرم میبود که نبود...:11:
حتی از گفتن شرمنده ام شرمندم
دست هممونو بگیر دست مهربان خدا..53
 سپاس شده توسط
فرض کنم که الان دوباره اون کار شنیع رو کردم،
چی عایدم میشه؟
چی گیرم میاد؟ چی از دست میدم؟

حالا فرض کنم که هیچ وقت این گرفتاری و گناه رو باهاش آشنا نبودم،
یه آدم عادی بودم،
در این شرایط چیکار میکردم؟
موقع اضطراب و استیصال چیکار میکردم؟

الانم همون کارا رو بکنم؛

اگه توبه ی خودم رو قبول دارم
پس کمن لا ذنب له هستم،
پس شیطان رو ناامید کنم از طمع کردن در خودم.

بعونک یا الله.

برای یه آدم توبه کار،
پیش اومدن موقعیت گناه و عفت ورزیدن
مثل چشمه است برای تشنه؛

توی این جایگاه هاست که میتونه عطش سالها ناپاکیش رو با پاکی های پیاپی سیراب کنه.


ان الحسنات یذهبن السیئات

این حرف یه معلم اخلاق، یا یه آدم معنوی اهل دل نیست،
حرف خداست و قانون خداست.

ان الحسنات یذهبن السیئات
 سپاس شده توسط
خط می کشم رو دیوار همیشه روزی یک بار

تو هم شبیه من باش حسابتو نگه دار

ببین که چند تا قرنه تن به اسیری دادی

دنیات شده شبیه سلول انفرادی

تا چشم رو هم میذاری می بینی عمر تموم شد

بین چهارتا دیوار وجود تو حروم شد

چوب خط این اسیری دیواراتو پوشونده

همین روزا می بینی که فرصتی نمونده

بیرون بیا خودت باش تو آدمی نه برده


همیشه باخته هرکس شکایتی نکرده

عاشق زندگی باش زندگی شغل و پول نیست

تو امتحان بودن برده بودن قبول نیست ...

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
سرتا پا آلودگی ...
روز های آلوده ...
غرق در گناه...
با پر روییِ تمام ...
مقابل نگاهی که فقط سکوت می کند ...

خداوندا پاکم کن 5353
خدایا! 

خیلی دل هممون گرفته،
همه اش هم تقصیر خودمونه،
تقصیر برداشتها و رفتارها و فکرهای بد خودمونه؛

خدایا! دلمون خیلی گرفته،
مقداریش رو بروز دادیم،
شد 1138 صفحه.

تو تسکین همه ی این دردهایی،
خودت فرمودی:
الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله، الا بذکر الله تطمئن القلوب
تو خود حجاب خودی
حافظ از میان برخیز


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
فعلا همه دردا و قصه هام به کنار خدااااا
فقط حال مامان و بابام  زودتر خوب بشه 53 20

خواهرم هم خوب بشه 20
مواظب دادشیمم باش دیگه اتفاقی براش نیوفته 20


خدا این چند وقته اینقد بلا سرمون امده دیگه دارم به یه چیزایی بیشتر و بیشتر شک میکنم ، 1276746pa51mbeg8j
خدا جونم همه بلا ها رو از خانوادم و خودم دور کن، دیگه  رفتار دیگران برام اهمیتی نداره، فعلا فقط همین 20
  یک بار برای همیشه ترک خواهم کرد  
(1393 بهمن 24، 23:49)azadam نوشته است: فعلا همه دردا و قصه هام به کنار خدااااا
فقط حال مامان و بابام  زودتر خوب بشه 53 20

خواهرم هم خوب بشه 20
مواظب دادشیمم باش دیگه اتفاقی براش نیوفته 20


خدا این چند وقته اینقد بلا سرمون امده دیگه دارم به یه چیزایی بیشتر و بیشتر شک میکنم ، 1276746pa51mbeg8j
خدا جونم همه بلا ها رو از خانوادم و خودم دور کن، دیگه  رفتار دیگران برام اهمیتی نداره، فعلا فقط همین 20
ان شاالله ، خداوند هر چه زودتر حاجت قلبی همه بچه های کانون رو روا کنه به حق اهل البیت علیها سلام 53Khansariha (8)
هی مردد بودم بنویسم ننویسم، بگم نگم، بذارم پیش خودم بمونه یا بگم،
از آبروم ترسیدم،
شاید از مسخره شدنم،
از اینکه اونایی که سابقه ام رو میدونن بگن این هم مثل قول و عهدهای قبلیش؛
حکایت چوپان دروغگو؛

اما من عزمم جزمه برای خوب شدن انشاالله؛
که دیگه این گناه رو نکردن؛
اینکه یه حجت و برهان داشته باشم در تمام اون لحظات دودلی که تکلیف منو مشخص کنه؛
اون همون ذکر الله هستش ... الا بذکر الله تطمنن القلوب.

میگم،
همینجا هم میگم،
وقتی قراره نشکنم عهدم رو چه ترسی دارم از اینکه چند نفری فوقش بگن این باز احساساتی شد و یه حرفی زد اموراتش بگذره.
چه باک که یه نگاه به عهدم بکنن و یه نگاه به تاریخ ثبت نامم و اعتباری به این پیمان ندن.
بالاخره یه مدتی میگذره ،
چهل روز میگذره و من میام با اشک شوق مینویسم که راست گفته بودم و خدا قولم رو خرید.

همنیکه خدا قول منی که سابقه ی سست پیمانیم رسوام کرده رو بپذیره و خودش این قول رو جدی بگیره و جدی کمکم کنه کافیه. 

جامی بده که باز بشادیّ روی شاه
پیرانه سر هوای جوانیست در سرم

من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال
کی ترک آبخورد کند طبع خو گَرَم؟

ور باورت نمیکند از بنده این حدیث
از گفته ی کمال دلیلی بیاورم

گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم، آن دل کجا برم

و منم مسئولیتم سنگینه؛
قبول کردم که این قول رو باید جوابشو پس بدم، این قول و قرار به گردنمه.

چرا به این حرف شیطان گوش بدم در گوشم، که میگه سالهاست که نتونستی، دیگه نمیتونی؟
مگه من بنده ی شیطانم؟
خود نامرد دشمنش، 6 هزار سال عبادت خدا رو کرد و زد زیرش؛
منی که چند سال، هر از گاهی، فریبش رو خورده بودم، ادامه بدم به این نکبت و خواری؟

الم اعهد الیکم یا بنی آدم الّا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین؟
و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم. 
و لقد اضل منکم جبلا کثیرا، اَفلم تکونوا تعقلون؟

مینویسم اینجا،
یادم هم میمونه،
و هیچ وقت هم انشاالله زیرش نمیزنم. اون روز همین امروزه.

ساعت 22 و 30 دقیقه ی جمعه 24 بهمن: عهد می بندم با خدا که دیگه به اون گناه برنگردم. و خدایا! از تو درخواست دارم که خوابم رو هم پاک کنی.
 سپاس شده توسط
(1393 بهمن 24، 23:56)مرد مجاهد نوشته است: هی مردد بودم بنویسم ننویسم، بگم نگم، بذارم پیش خودم بمونه یا بگم،
از آبروم ترسیدم،
شاید از مسخره شدنم،
از اینکه اونایی که سابقه ام رو میدونن بگن این هم مثل قول و عهدهای قبلیش؛
حکایت چوپان دروغگو؛

اما من عزمم جزمه برای خوب شدن انشاالله؛
که دیگه این گناه رو نکردن؛
اینکه یه حجت و برهان داشته باشم در تمام اون لحظات دودلی که تکلیف منو مشخص کنه؛
اون همون ذکر الله هستش ... الا بذکر الله تطمنن القلوب.

میگم،
همینجا هم میگم،
وقتی قراره نشکنم عهدم رو چه ترسی دارم از اینکه چند نفری فوقش بگن این باز احساساتی شد و یه حرفی زد اموراتش بگذره.
چه باک که یه نگاه به عهدم بکنن و یه نگاه به تاریخ ثبت نامم و اعتباری به این پیمان ندن.
بالاخره یه مدتی میگذره ،
چهل روز میگذره و من میام با اشک شوق مینویسم که راست گفته بودم و خدا قولم رو خرید.

همنیکه خدا قول منی که سابقه ی سست پیمانیم رسوام کرده رو بپذیره و خودش این قول رو جدی بگیره و جدی کمکم کنه کافیه. 

جامی بده که باز بشادیّ روی شاه
پیرانه سر هوای جوانیست در سرم

من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال
کی ترک آبخورد کند طبع خو گَرَم؟

ور باورت نمیکند از بنده این حدیث
از گفته ی کمال دلیلی بیاورم

گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم، آن دل کجا برم

و منم مسئولیتم سنگینه؛
قبول کردم که این قول رو باید جوابشو پس بدم، این قول و قرار به گردنمه.

چرا به این حرف شیطان گوش بدم در گوشم، که میگه سالهاست که نتونستی، دیگه نمیتونی؟
مگه من بنده ی شیطانم؟
خود نامرد دشمنش، 6 هزار سال عبادت خدا رو کرد و زد زیرش؛
منی که چند سال، هر از گاهی، فریبش رو خورده بودم، ادامه بدم به این نکبت و خواری؟

الم اعهد الیکم یا بنی آدم الّا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین؟
و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم. 
و لقد اضل منکم جبلا کثیرا، اَفلم تکونوا تعقلون؟

مینویسم اینجا،
یادم هم میمونه،
و هیچ وقت هم انشاالله زیرش نمیزنم. اون روز همین امروزه.

ساعت 22 و 30 دقیقه ی جمعه 24 بهمن: عهد می بندم با خدا که دیگه به اون گناه برنگردم. و خدایا! از تو درخواست دارم که خوابم رو هم پاک کنی.
دوست دارم 128fs318181Khansariha (8)clappingclappingclappingclapping
چرا شبا همه  دلا  " درد " میگیره ! 1276746pa51mbeg8j
★  *  ★   اینقد تلاش میکنم تا یه عالمه ازینا بگیرم    ☆  ★  

خدایا چه بی حساب و کتاب میبخشی و ما چه دقیق تسبیح ذکرهایمان را میشماریم



[تصویر:  959266sk2bnp02of.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 9 مهمان