امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

شادبانو!

تصمیم داشتم بشینم از اول تا آخر حرفاتو بخونم 21

3 خط خوندم تا مطمئن شدم همش مثل همه Gigglesmile

آ قربون آفتابگردونمون بشم من
[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8255085326/%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88_%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C.gif[/img]
 سپاس شده توسط
ابجی واقعا که
ازت انتظار نداشتم حرفام تا اخر نخونی
اخه به توام میگن ابجی
هی. همه اجی دارن مام اجی داریم
Khansariha (13) Khansariha (13) Khansariha (13)
 سپاس شده توسط
خسته از فرداهای احتمالی  Hanghead
 سپاس شده توسط
وقتی حالت بده 
وقتی از زمین و زمان بیزاری 
وقتی روت نمیشه سرتو بالا بگیری و با خدات حرف بزنی
دقیقا تو اون شرایط نیاز داری به عزیز ترین کسانت
تا باهاشون حرف بزنی
کسایی ک عزیزن و از جنس تو هستند
ولی نبود. هیچ کس نبود
حال بد رو بدتر شدن هم نوبر
اما با اینکه از شرمم دستم پایین بود
با خدا خودش دستمو گرفت دستشو به سمتم دراز کرد
کسیو گذاشت سرراهم ک اروومم کرد
حرفامو شنید همراهیم کرد و معایبم و گفت و در اخر راهکار بهم داد
مث یک پدر بهش تکیه دادم
مث یک مادر دلسوزی کرد ونگرانم بود
مث یک برادر غمخوارم شد
مث یک خواهر ارومم کرد
مث یک دوست لبخند رو به لبم نشوند
این فرد اهل این کانون اسمونی نیست اما از دنیای اسمونیه
حالش با حال خیلی از ادما متفاوته
شاید اصلا انسانی مث من و تو نباشه
یه فرشته اسمونی
یه نظر کرده
یه راه بلد
یه الگو 
هرچی درموردش بگم کمه
فقط میتونم بگم خدایا ممنونم ک اونو سرراهم قرار دادی
ممنونم ک نذاشتی بعد از اون لجبازی بچه گانه ام و خداحافظیمون بذاری اون از پیشم بره
چون تنها کسی ک متضرر میشد من بودم
خدا ممنونم ک هوامو داری
 سپاس شده توسط
خدای عزیزم بارپروردگارم مهربانم نمیخام ناشکری کنم ولی بعضی وقتا ب این فکر میکنم آخه اصلن برا چی زنده ام. چرا؟تنها تو درد منو میدونی و بس. هیچ کس هیج کس هیچ کس مطلع نیست. پس تنها و تنها و تنها تو یاورم باش.نذار خسته بشم 2 2 2
 سپاس شده توسط
شادبانوی عزیزم خوشحالم و از خدا میخوام برات نگهش داره

مهربانوی گلم بهت نمیاد ناامیدی!امیدوار باش و دعا کن برای آرامش

خدایا دل مهربانوی عزیزم رو شاد کن

خدایا به آقا تواب هم دل شاد و آرامش ذهنی عطا کن
آمـــین
[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8255085326/%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88_%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C.gif[/img]
 سپاس شده توسط
تواب خان
به فکر کار باش برادر

[تصویر:  nasimhayat.png]
مرثیه ای بر پروانه معتاد و لامپ کم مصرف!
.
.
.
افسردگی شدیدی گرفتم هر روز دارم بیشتر تو خریت خودم پیش میرم
من 1 برادر دارم 34 ساله 4 تا خواهر که 3 تا خواهرم ازدواج کردن
برادرم
دین نداره اما آدم با معرفتیه
یه مرد جذاب و محبوب
عکسای تلگرامشو که میبینی میگی اوووه این آمریکاییه کیه؟ خوشگل خوش هیکل پول دار یه عکس تو استخر یه عکس تو ویلای شمال یه عکس با سگش کامیلو و ...
کار هم که چه عرض کنم از بابام پول گرفت چند سال پیش باشگاه بدنسازی زد بعدش هم یه کافی شاپ گرفت تو شمال یعنی همچین اعتماد به نفسی داره
چند سال پیش هم با یه دختره بازیگره (معروف نیست) دوست شد 500 تا این گذاشت 500 تا اون یه واحد گرفتن توی برج دارن با هم زندگی میکنن
اما من
لاغر اندام و با چهره معصوم
تو کلاس زبان یه پسره میگفت تو منو یاد شهید فلانی میندازی با خودم گفتم چی میگه این ()خل؟
بچه آخر...بعد از 22 سال بزرگترین وظیفم توی خانواده خرید سبزی خوردن ، نون و هویج!
نه جذاب اما باهوش
تنها چیزی که دارم همین هوشمه اونم تا چند وقت دیگه از خجالتش در میام
معدلم دو ترم پیش شد 7.56 ! کودن ترین فرد دانشکده با اختلاف قابل توجهی از من بیشتر شد
حتی جرات نکردم با دختری دوست بشم از ترس نه شنیدن. راستش رو بگم دخترای خوب برام جذابیت ندارند انگار من همون چیزی رو میخوام که برادرم میخواد واسه همین جراتشو ندارم
همیشه فکر میکردم از برادرم بدم میاد اما تازگی ها فهمیدم در واقع همه این مدت از خودم متنفر بودم
ریشه های مازوخیسم تمام وجودمو گرفته... توی همه چیز حتی توی امتحانات انقدر وقت تلف میکنم و نمیخونم تا بدونم حسابی بهم فشار میاد
از لحاظ جنسی هم تمایل پیدا کردم به تحقیر و خودآزاری
از خودم متنفر بودم و از 16 ، 17 سالگی که فهمیدم این دنیا چه ریختیه ناخودآگاه هر کاری کردم تا خودمو فراموش کنم بازی های کامپیوتری پورنو چت کردن فیلم و سریال
شب تا صبح بیدار صبح تا شب خواب
به دود آلرژی دارم وگرنه مطمئنم تا الان رزومم رو کامل میکردم
به یه وضعیتی افتادم که هرکی از دوستام منو میبینه میگه چقدر داغون شدی؟! شدم 50 کیلووو!!!!!
شاید باورش سخت باشه اما من واسه یک بار خودارضایی 7 8 ساعت وقت تلف میکنم چون تمام این مدت انگار به هیچی فکر نمیکنم مث یه غاری میمونه که هر از چندگاهی میرم توش
ایضا بقیه دنیای مجازی هم همین استفاده رو داره برام
دنیای مجازی ...همون لامپ کم مصرف!!!!
بیل گرفتم دستم و دارم خودم رو توش دفن میکنم


به کجا چنین شتابان؟

گون از نسیم پرسید

- دل من گرفته زین جا

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان؟

- همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم

به کجا چنین شتابان؟

- به هر آن کجا که باشد

به جز این سرا، سرایم

- سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی

به شکوفه‌ها، به باران

برسان سلام ما را
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
 سپاس شده توسط
باورم نمیشه دوازده سال تحصیلیم امروز تموم شد..با کلی خنده و گریه و بغل و..
دو سال با بهترین بچه هایی بودم که همه جوره مسیر و خط،زندگیمو تغییر دادن..
به قول معلم دیفمون امسال مدرستون بعد بیست و دو سال میتونه نتیحه واقعیشو ببینه..بچه هایی از جون و دلشون مایه گذاشتن..مهندسای آینده ی این مملکت..
با این که سخت ترین سال زندگیم بود..از در و دیوارش اتفاقای غیر منتظره بارید رو سرم..با این که سخت ترین شرایط روحی و داشتم..و عیدی که میگن دوران طلایه برای من سیاه بود و نداشتمش و..
با تمام وجودمو حضور خدا رو تو لحظه لحظش حس کردم..
شاید حکمتی بوده..که قوی تر شم..که نزدیک تر شم بهش..شاید یه تلنگر بوده ..که ببین موجود تو همونی که ادعا میکردی خیلی کارت درسته و بی نیازی از کمک بقیه..که کار خودت و میکردی حس نمیکردی یکی هست اراده کنه هر کاری از دستش بر میاد که خودت و خیلی قشنگ زده بودی به خواب و قصه های این چنینی..
به قول مامانم به هر کی ضرر زد این اتفاقا یه حُسن خوبی که برا تو داشت که غرور کاذبت شکست1
...
هیچ سالی انقدر مشتاق مدرسه رفتن نبودم..هیچ سالی بال بال نمیزدم واسه رفتن به مدرسه که امسال زدم‌..
از اینجا به بعد هر کی یه سرنوشتی رو دنبال میکنه...
ایشالا که هر کنکوری به اونچه که لایقشه و صلاحشه برسه..
حس عجیبی دارم..خیلی عجیب..هیچ وقت فکر نمیکردم هجده سالگیم انقدر بالا و پایبن داشته باشه..
همیشه فکر میکردم کنکور یه اتاقه و یه منو با کلی کتاب رو هم..تویی قرنطینه توش..
باید فقط بخونی به اون سرِ در لعنتی فکر کنی..و بیخیال آدما و اتفاقای اطرافت باشی..
نشد بی تفاوت باشم..
این سخت دوست داشتنی(کنکور) سه تا چیز مهمم برام داشت که خیلی خیلی با ارزشه برام..اولیش شاید میشه گفت یه وهله ای از تحولم..دومیش صبورتر شدنم..سومیشم حسابی دوستای واقعیمو شناختم1
....
این روزا حس میکنم کم اوردم..عصبی شدنمم که نورِ علا نوره..
امروز فهمیدم فقط من این حسو ندارم..هممون تو این حس شریکیم..
خیلی وقتا خواستم بنویسم ولی حس کردم دارم گنده میکنم قضیه رو..که مگه فقظ منم که این اصطلاح شاخ غولو باید بشکونم و با اتفاقاش کنار بیام؟
امشب دلم نیومد1
برامون دعا کنین.. 53
بیست و نهمین روز از سومین ماه سال..
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند...

"نادر ابراهیمی"

وَ لا تَقرَعنی قارِعَةً  یَذهَبُ لَها بَهائی...

و مرا چندان به  سختی دچار مکن که
بزرگی و سرزندگی ام  را از میان ببرد.


"صحیفه سجادیه"
در این دهه بیست تا سی سالگی 
بیشترین آسیب ها و ضرر ها رو بدون هیچ دستاوردی متحمل شدم و دهه طلایی زندگی م با خاکستر سوختن در گناه یکسان شد 
لذت های حلال متناسب با سن من کدوم ها هستند ؟ 
زندگی اینقدر بی معنا ...
 سپاس شده توسط
آقا جواد متنی که نوشتین داستان ساخته ی ذهنتونه یا واقعیت زندگی خودتونه؟
[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8255085326/%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88_%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C.gif[/img]
 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 29، 3:53)تـــواب نوشته است: در این دهه بیست تا سی سالگی 
بیشترین آسیب ها و ضرر ها رو بدون هیچ دستاوردی متحمل شدم و دهه طلایی زندگی م با خاکستر سوختن در گناه یکسان شد 
لذت های حلال متناسب با سن من کدوم ها هستند ؟ 
زندگی اینقدر بی معنا ...
اتفاقا امروز داشتم یه متن راجع به همین لذت های دنیوی میخوندم. خیلی شیک و زیبا و مجلسی بدون اینکه قضیه رو بپیچونه نظرش این بود: چون همه چی فانیه هیچ لذتیش پایدار نیست پس بهتره آدم اصلا درگیر لذتهاش نشه. خوب اینم یه نظر و تزی هستش برای خودش و اتفاقا به سیستم من یکی که خیلی میخوره این حرف. ته هر لذتی رو که نگاه میکنم هیچی نیست کلا حال نمیده لذت های دنیایی یه چیز زودگذر و بازی شادیه Confetti . همین لذت جنسی که البته برای من شده ذلت جنسی 4chsmu1 تا چند سال پایداره مگه میانسال میشیم هیچی به هیچی  
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
در پاسخ جواد خان می تونم بگم که :

قطعا راه نجات بخش انسان ، پایبندی به اصول بنیادی فطرت انسان هست و این اصول را در منبعی جز قرآن کریم و اهل بیت پیدا نخواهی کرد . 
تصورت رو از ایده آل باید تغییر بدی ، طبق آیات قرآن ...

بچه ها می دونید چیه ، سعادت اصلی و یا رهایی از این بیماری که در قلب و روح ما رخنه کرده با چیزی جز بندگی و انس با قرآن و اهل بیت ، حل نخواهد شد 
قرآن تمام نیاز های مارو پاسخ داده و می ده و طبق این آیه شریف :


با کلیک بر روی آیه به تفسیر می رسید 

قرآن شِفای دل و جان و روح و همه چیز ماست ، بیماری های ما در همه عرصه به دلیل غفلت و بی بصیرتی نسبت به این مصحف شریف هست 

مخاطب اول این مطالب خودم هستم 
 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 29، 17:46)همساده نوشته است:
(1395 خرداد 29، 3:53)تـــواب نوشته است: در این دهه بیست تا سی سالگی 
بیشترین آسیب ها و ضرر ها رو بدون هیچ دستاوردی متحمل شدم و دهه طلایی زندگی م با خاکستر سوختن در گناه یکسان شد 
لذت های حلال متناسب با سن من کدوم ها هستند ؟ 
زندگی اینقدر بی معنا ...
اتفاقا امروز داشتم یه متن راجع به همین لذت های دنیوی میخوندم. خیلی شیک و زیبا و مجلسی بدون اینکه قضیه رو بپیچونه نظرش این بود: چون همه چی فانیه هیچ لذتیش پایدار نیست پس بهتره آدم اصلا درگیر لذتهاش نشه. خوب اینم یه نظر و تزی هستش برای خودش و اتفاقا به سیستم من یکی که خیلی میخوره این حرف. ته هر لذتی رو که نگاه میکنم هیچی نیست کلا حال نمیده لذت های دنیایی یه چیز زودگذر و بازی شادیه Confetti . همین لذت جنسی که البته برای من شده ذلت جنسی 4chsmu1 تا چند سال پایداره مگه میانسال میشیم هیچی به هیچی  

قطعا خدایی که مارو خلق کرده خالق لذت های حلال دنیایی هم هست ، با رویکرد شما کاملا و به شدت مخالفم  Hanghead
 سپاس شده توسط
نقل قول: قا جواد متنی که نوشتین داستان ساخته ی ذهنتونه یا واقعیت زندگی خودتونه؟
24
ینی انقد اوضاع داغونه ملت باور نمیکنن  Khansariha (46)

امروز دوباره یکی از رفیقام تا دیدتم گفت چقد داغون شدی میخواستم بزنم تو دهنش دیگه  Smiley-face-biggrin


نقل قول: قطعا راه نجات بخش انسان ، پایبندی به اصول بنیادی فطرت انسان هست و این اصول را در منبعی جز قرآن کریم و اهل بیت پیدا نخواهی کرد .
تصورت رو از ایده آل باید تغییر بدی ، طبق آیات قرآن ...

بچه ها می دونید چیه ، سعادت اصلی و یا رهایی از این بیماری که در قلب و روح ما رخنه کرده با چیزی جز بندگی و انس با قرآن و اهل بیت ، حل نخواهد شد

داداش فرمول آسونی انتخاب کردی Hanghead اما حل کردنش سخته  


بندگی... بند.... بند بودن ...

[تصویر:  yichawn6as5dfqwmktn2.jpg]
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان