امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1395 تير 1، 13:32)می توانم نوشته است:
(1395 خرداد 29، 22:58)sheydaei نوشته است: انشالا که هیچوقت آشفته نباشین جواد خان
ولی حتما بنویسین من یکی از خوانندگان ثابتتون میشم
من خیلی مطالب طنز روزنامه نگاران رو میخونم و خیلی دوس دارم به نظرم شمام پتانسیلشو دارین برید ستون طنز یکی از روزنامه ها  49-2  4chsmu1
منظورش آقای درخشنده است
Khansariha (13) 

آقای درخشنده انشالله هرچی خیره واستون پیش بیاد


مرسی....
چی شد اینطوری شد؟ Gigglesmile
خودمم ندیده بودم الان با دقت خوندم Khansariha (13)
 سپاس شده توسط
...
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
(1395 تير 1، 13:40)درخشنده نوشته است:
(1395 تير 1، 13:32)می توانم نوشته است:
(1395 خرداد 29، 22:58)sheydaei نوشته است: انشالا که هیچوقت آشفته نباشین جواد خان
ولی حتما بنویسین من یکی از خوانندگان ثابتتون میشم
من خیلی مطالب طنز روزنامه نگاران رو میخونم و خیلی دوس دارم به نظرم شمام پتانسیلشو دارین برید ستون طنز یکی از روزنامه ها  49-2  4chsmu1
منظورش آقای درخشنده است
Khansariha (13) 

آقای درخشنده انشالله هرچی خیره واستون پیش بیاد


مرسی....
چی شد اینطوری شد؟ Gigglesmile
خودمم ندیده بودم الان با دقت خوندم Khansariha (13)

جریان چیه؟ 65

من سوتی دادم؟
Gig
[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8255085326/%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88_%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C.gif[/img]
 سپاس شده توسط
و باز هم ...
تا کی قراره ادم بشم .... خدا میدونه ....
 سپاس شده توسط
فکرم دائم روی این مسائل رفته و حساس شدم و خلاصه که وضعیت خرابه 
نمی دونم چطور کنترلش کنم از یه طرف میل دارم از یه طرف باید سرکوبش کنم 
809197ps94ijjhwg
 سپاس شده توسط
به رسم ادب
از همه ممنونم بخاطر همه چی در این مدت
 سپاس شده توسط
دارم می میرم 
خسته شدم ....
خوشبحال اونایی که از اول سالم بودن و دچار انحراف نشدن 
خوشبحال اونایی که تو عمرشون حتی یه تصویر بد هم ندیدن 
خوشبحال اونایی که هم روحشون و هم جسمشون نرمال و عادیه
خوشبحال اونایی که پدر و مادرشون با اخلاق خوب و مقتضی باهاشون برخورد می کنن
خوشبحال اونایی که پدر و مادرشون همه چیزو درک می کنن و لازم نیست خیلی حرفارو به زبون بیارن
خوشبحال اونایی که به موقع ش ازدواج کردن 
خوشبحال اونایی که به واسطه طاهر بودنشون خدا هم حسابی هواشونو داره و مواظبه که مبادا اتفاقی براشون بیوفته 
خوشبحال اونایی که بلدن زندگی کنن 
خوشبحال اونایی که همیشه و یا بیشتر وقتا تصمیم های درست گرفتن و زندگیشون سر از ناکجا آباد در نیاورده 
خوشبحال اونایی که مومن واقعی هستن و خدا رو تو جای جای زندگیشون ناظر و حاضر می بینن
خوشبحال اونایی که خودشون خوب هستن و پاک و در نهایت همسری مثل خودشون نسیبشون می شه 
خوشبحال اونایی که نون حلال بدست میارن 
خوشبحال اونایی که محل زندگیشون خوبه و راحتن 
خوشبحال اونایی که تقوا دارن و تو بدترین شرایط باز هم سستی نمی کنن 
...
و بدا به حال من 
ای کاش من اینطور زندگی نکرده بودم که حالا به این وضع بیوفتم 
ای کاش ...
 سپاس شده توسط
ای خدا به حق این شب ها 

بی قراری برای اهل بیت (ع) رو در قلب من قرار بده 
نور قرآن رو در تمام روح و جان من منور کن 


باید منقطع شوی تا متصل شوی  53
 سپاس شده توسط
(1395 تير 3، 17:48)تـــواب نوشته است: خوشبحال اونایی که از اول سالم بودن و دچار انحراف نشدن 
خوشبحال اونایی که تو عمرشون حتی یه تصویر بد هم ندیدن 
خوشبحال اونایی که هم روحشون و هم جسمشون نرمال و عادیه
خوشبحال اونایی که پدر و مادرشون با اخلاق خوب و مقتضی باهاشون برخورد می کنن
خوشبحال اونایی که پدر و مادرشون همه چیزو درک می کنن و لازم نیست خیلی حرفارو به زبون بیارن
خوشبحال اونایی که به موقع ش ازدواج کردن 
خوشبحال اونایی که به واسطه طاهر بودنشون خدا هم حسابی هواشونو داره و مواظبه که مبادا اتفاقی براشون بیوفته 
خوشبحال اونایی که بلدن زندگی کنن 
خوشبحال اونایی که همیشه و یا بیشتر وقتا تصمیم های درست گرفتن و زندگیشون سر از ناکجا آباد در نیاورده 
خوشبحال اونایی که مومن واقعی هستن و خدا رو تو جای جای زندگیشون ناظر و حاضر می بینن
خوشبحال اونایی که خودشون خوب هستن و پاک و در نهایت همسری مثل خودشون نسیبشون می شه 
خوشبحال اونایی که نون حلال بدست میارن 
خوشبحال اونایی که محل زندگیشون خوبه و راحتن 
خوشبحال اونایی که تقوا دارن و تو بدترین شرایط باز هم سستی نمی کنن 
...
و بدا به حال من 
ای کاش من اینطور زندگی نکرده بودم که حالا به این وضع بیوفتم 
ای کاش ...

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد...........چه نکوتر آن که مرغی ز قفس پریده باشد
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
دلم برای مادر بزرگم خیلی تنگ شده خیلی خیلی خیلییییییی تنگ شده .
ولی چطوری باهاش صحبت کنم.
آخه 10 سال نیست .
هیچوقت یادم نمیره بهم گفت انشالله دانشگاه قبول شی .
عاقبت بخیر بشی .
هیچوقت یادم نمیره
آخرین روزهای زندگیش بود که داشت با من صحبت میکرد.

راست میگن که نام نیکو هست که باقی می ماند .
همه از هر جایی که بود برای ختم اومدند .
چون انقدر مهربان بود که و انقدر قلب بزرگی.داشت که برای همه جا بود .
ولی سرطان اجازه نداد که بیشتر پیش ما بماند .

هنوز هم از خوبی هاش میگن مردم
خیلی دوست دارم مامان بزرگ .
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
 سپاس شده توسط
(1395 تير 4، 3:16)آقای ضربتی نوشته است: راست میگن  که نام نیکو هست که باقی می ماند .
همه از هر جایی که بود برای ختم اومدند .
چون انقدر مهربان بود که و انقدر قلب بزرگی.داشت که برای همه جا بود .
ولی سرطان اجازه نداد که بیشتر پیش ما بماند .

هنوز هم از خوبی هاش میگن مردم
خیلی دوست دارم مامان بزرگ .
با این صحبتا رفتم به دوران دبیرستان.
نمی دونم گفتن این حرف در اینجا درسته یا نه.
دوستی داشتم فوق العاده اصلاً هر چه از خوبی هاش بگم کم گفتم.
نماز اول وقت خون، اهل دعا،با اخلاق، بسیار با ادب من ندیدم هیچ وقت تو صحبت هاش ذره ای سخن لغو و بیهوده ای بگه.
با احترام سخن می گفت.
کوچکترین نگاهی به نامحرم نمی کرد.
با شهدا بود.عاشق ائمه بود. محرم که می شد آروم و قرار نداشت. مداحی می کرد گریه می کرد.
می تونم بگم این دوستم به تمام معنا برام الگو بود. یکی از عواملی که به فکر تغییر نگرش هام افتادم همین دوستم بود.

چند سالی بود که باهاش آشنا بودم. اما این اواخر می دیدم رفتارش عجیب شده. سرفه های عجیبی می کرد.
همراهش یه سری دارو می آورد. بعضی روزا غیبت داشت اما نمی گفت برای چی. منم جرئت نداشتم ازش چیزی بپرسم.

یه روز حالش خیلی بد شده بود. براش آب قند درست کردیم. بهتر نشد. کم کم دیدیم از حال رفت و بیهوش شد.
زنگ زدند اورژانس. رفتیم بیمارستان. مدیر و معاون و من و یکی دو تا از بچه ها بودیم.
سرطان ریه داشت. تقریباً چند ماهی بوده که محرز شده بود.
پیش خودم می گفتم آخه چرا اون که اینقدر بچه ی مخلص و پاکه بیمار باشه و من که این همه بار گناه به دوشمه سالمم؟

این اواخر کارش زیاد به بیمارستان می کشید و چند بار هم برده بودندش تهران.
یه بار مدیر و چند نفر از بچه ها رفتیم ملاقتش. هنوز یادم نمیره این حرفشو که به من گفت اگر حالم بهتر شد با هم میریم کربلا
منم بهش گفتم حتماً میریم چرا که نه.

از دنیا رفت. کل مدرسه ما سیاه پوش شد. همه گریه می کردند. من ندیدم کسی اشک نریزه.
من شوکه بودم. نمی تونستم باور کنم. حرفایی که می زد هنوز توی گوشم بود.
اون سال، سوم بودم. امتحانات نهایی هم در راه بود. ولی من هیچ حوصله ای واسه درس خوندن نداشتم.
اون سال به جز دو سه تا از درسا، بقیه رو تجدید شدم.

امشب شب قدره و یادم نمیره چه شب هایی با هم می رفتیم و دعا می خوندیم.
[نمی دونم چرا این حرفا رو اینجا گفتم. برام مهم نیست. یاد دوستم افتادم و کمی درد دل کردم.]
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
تو این چند وقت واقعا حالم بد بود
منتظر خبرای مختلف بود واین انتظار داشت منو از پا درمیاورد 
منتظر بودم ولی منتظر چیزی ک میگذره ومیره منتظر خوشی وراحتی 
از طرفیم از خودم خجالت میکشیدم یاد مادرای شهدا میوفتادم ک بچشون گمنامه وتا اخر عمر مادراشون چشم انتظارن،منتظرن
یاد امام زمانم میوفتادم اینکه من هیچ وقت منتظر واقعی فرج نبودم
با ی دعای فرج ودعای عهد دست وپا شکسته فکر میکردم دیگه مسئولیتی ندارم و تکلیفم رو انجام دادم
این فکرا حالم رو بدتر میکرد ولی صبرمو بیشتر میکرد
وخوشحالم گرچه روزای برزخیم زیاد بود ولی حداقلش انتظار رو درک کردم
خدایا شکرت واسه همه ی روزام
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
سلام
هر سال پیشواز ماه مبارک خونه تکونی میکردم دلمو..
امسال نشد..با غم و بغض و گناه واردش شدم..
هر سال خیلی طورای دیگه بود.. امسال نشد..
هرچند برکت داشت امسال..رزق داشت و خیلی چیزای خوب..اما "ان الانسان لفی خسر" .. هر طرف رو میگیری ی طرف دیگه ضرره..

شب قدر شده..
خیلی زود.. خیلی خیلی زود..
امشب فکر میکردم  خدا مشخص نکرد دقیق چ شبی قدره تا ماها فرصت تصحیح و اصرار و فکر داشته باشیم..
خدایا من خیلی خرابکاری میکنم..
بذار باهات حرف بزنم.. آرومم کن..
و عاقبتمونو ختم بخیر کن..
خدا تو میدونی..میتونی..مهربونی..

یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

 سپاس شده توسط
دوستان توی این شب ها من رو هم دعا کنین
از بس دعا دعا کردم که باز هم یک کار خوب پیدا کنم خسته شدم
شاید با دعاهای شما یه فرجی شد 809197ps94ijjhwg

302
[تصویر:  500x890_1467400547823899_1_.jpg]

شک نکن...
درست در لحظه آخر
در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان میشود
معجزه ای رخ میدهد
خدا از راه میرسد....

لطفا با احتیاط نا امید شوید , معجزه خبر نمیدهد ...

[تصویر:  u2kig0x2xk6igwj759y.jpg]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان