درد دل های شما

**Alireza 68** · 1395 مهر 17، 21:06

(1395 مهر 17، 19:24)mamad68 نوشته است: هر روز دارند زیرآبم رو میزنند
کاش یه نفر که سرش به تنش می ارزید این کار رو میکرد ولی ...
خیلی دلم گرفته
میتونم از خودم دفاع کنم ولی مدیر شرکت گفته نه!
گفته نمیخوام اون نیروم رو از دست بدم و اون نیروی عزیز هرروز ...
چکارکنم؟
خداجونم کمکم کن من ضعیفم تحمل این همه درد رو ندارم
خداجونم میترسم کم بیارم.
حضرت علی اصغر تا حالا نشده ازت چیزی بخوام ولی بهم ندی
یاعلی اصغر عزیز خواهش میکنم، تمنا میکنم کمکم کن.
یاعلی

سلام

اعتماد به نفستو از دست نده
خودتو بزن به بیخیالی که انگار نه انگار
سعی کن بهترین خودت رو انجام بدی تا جای حرف و حدیثی نمونه

یک متنی خونده بودم روش نوشته بود من پولدار ترین با استعداد ترین و. آدم روی زمین نیستم .
ولی موفقم چون ادامه میدم و ادامه میدم و ادامه میدم و اینجوریه که پیروزی رخ میده

تو هم ادامه بده به راهت کنارش توکلت به خدا باشه و امیدوار باش
سعی کن از خودت انرژی مثبتی ایجاد کنی
مطمئن باش ی روزی میشه برعکسش رخ بده و تو اونقد تو کارت موفق هستی یا کمک میکنی و شادی که وقتی اون میره سمت مدیر انرژی منفی بده و زیراب بزنه خود مدیر میشونتش سرجاش

**درخشنده**

نمیشه هیچوقت زود قضاوت کرد...حتی در مورد نزدیکترین کستون...
شما نمیدونید تو دلش چیه...
بدنم توی فشار تمرین داغون شده .... فکر میکنن من میرم بازی میکنم!
موقع کمک کردن به بابایی اون فکر میکنه دارم ادا در میارم که استراحت کنم!
ولی خونریزی داخلی بوده که داره خوب میشه!
صدامم در نیومد
نمیخواستم بترسن یا ناراحت بشن...
خوش بگذره بهشون...

**تـــواب** · 1395 مهر 17، 21:42

دیگه به راحتی می تونید لقب ناپاک ترین کانونی رو به من بدید ...

**درخشنده** · 1395 مهر 17، 22:01

(1395 مهر 17، 21:42)تـــواب نوشته است: دیگه به راحتی می تونید لقب ناپاک ترین کانونی رو به من بدید ...

داداش بهش عادت کردی....

**منشور** · 1395 مهر 17، 22:49

خدایا کمک.

**منشور**

هرچقدر هم که درد بکشم از هدفم دست برنمیدارم.
برای خوش گذرونی و راحتی که نیومدم به این دنیا.
زندگی سخته و با ارزش.
ادامه میدم ادامه میدم ادامه میدم ...

**سیزده** · 1395 مهر 18، 21:25

خاصیتِ خونه همینه
هر وقتی بری بازم موقعی که خسته شی برمیگردی

حتی اگه فرزند ناخلف باشی. حتی اگه اهل خونه ازت عاصی باشن. حتی اگه سنگینی نگاهشون کمرتو خم کنه
بازم برمیگردی

مخصوصا وقتی با دلخوری رفته باشی همیشه نگاهت به عقبه
همیشه با خودت میگی کاش میشد...

همیشه فرصت هست برای بازگشت
همیشه در بازه
ولی ولی ولی همیشه وقتی برمیگردی یه چیزایی از خودت و خونه کم شده

دیگه خونه جای موندن نیست
خونه دیگه برات جای توقف نیست

مفهوم گذر زمان رو تو زندگیم اولین بار با کانون فهمیدم. همون اکانت های اولم ، سال 90 ، مسابقات 10 روزه ، 20 روزه ، اینکه چقدر برام عجیب و بزرگ بود که بتونم 10 روز پاک بمونم. میگفتن فلانی 6 ماه پاکه
با خودم میگفتم چجوری تونسته؟

گذشت و گذشت و گذشت ، 5 سال گذشت . با گناه گذشت . میتونست خیلی اسوده تر و پاکتر بگذره
میتونست همه چی فرق کنه
الانم میشه بگی خب 5 سال دیگه هم برمیگردی کانون همین حرفا رو میزنی با این تغییر که 5 سالت شده 10 سال

درسته
ولی 5 سال پیرتر شدی
5 سال بیشتر گناه کردی.
5 سال زنگار بسته تر شدی

میذاری میری
میری و چند سال دیگه میای و همین حرفا رو میزنی

و این چرخه انقدر مثل همین مسابقات 10 روزه و 20 روزه طی میشه تا اخرش دراز میکشی سینه ی قبرستون
اون موقعه که میری تو برزخ
و همین اوارگی ای که تو دنیا داشتی رو اونجا میکشی تا خودِ قیامت و دوزخ

چرا انسان امانت اسمون و زمین رو قبول کرد و به دوش گرفت، من یکی که نمیدونم
ولی پی بردم ظَلُوماً جَهُولاً هستم

و با صدای بلند میگم خدا من یکی اشتباه کردم، تو درست گفتی
خاموشم کن. برای همیشه. نه میوه بهشتتو میخوام نه این جهنمی رو که الان توشم
به رحمانیتت من یکی رو از چرخه خارج کن

یا علی

**mamad68** · 1395 مهر 18، 21:38

(1395 مهر 17، 19:24)mamad68 نوشته است: هر روز دارند زیرآبم رو میزنند
کاش یه نفر که سرش به تنش می ارزید این کار رو میکرد ولی ...
خیلی دلم گرفته
میتونم از خودم دفاع کنم ولی مدیر شرکت گفته نه!
گفته نمیخوام اون نیروم رو از دست بدم و اون نیروی عزیز هرروز ...
چکارکنم؟
خداجونم کمکم کن من ضعیفم تحمل این همه درد رو ندارم
خداجونم میترسم کم بیارم.
حضرت علی اصغر تا حالا نشده ازت چیزی بخوام ولی بهم ندی
یاعلی اصغر عزیز خواهش میکنم، تمنا میکنم کمکم کن.
یاعلی

حضرت علی اصغر نوکرتم به خدا هروقت هرچیزی رو از ته دل ازت خواستم بهم نه نگفتی.
دمت گرم.
کاش بتونم خوبیاتو جبران کنم. کاش غلامت بشم.
خدایا شکرت که یه همچین انسان هایی رو آفریدی که آدم بتونه دست به دامنشون بشه.
نیم ساعت قبل رئیسم زنگ زد و در مورد ماجرا ازم سوال کرد.
منم بدون اغراق و دروغ همه چیز رو گفتم
از اینکه بهم گفت طرف رو میخواد از کار بر کنارش کنه خوشحال نیستم بلکه از اینکه به حقم رسیدم واقعا تو پوست خودم نمیگنجم.
یاحضرت علی اصغر چاکرتم.
(دم مدیر کانون گرم که این محل رو گذاشته ادم حرفای دلش رو میزنه و سبک میشه)
یاعلی.

**sin-sin** · 1395 مهر 18، 23:32

یکی امشب بهم اسکناس تقلبی 50 تومنی انداخت , نمیدونید چه حالیم ! اونم توی این شبا مردم چطوری دلشون میاد همچین کارایی کنن ! نمیدونم چی به چیه ولی خودمو به خودت سپردم ای خدا ...

**همساده** · 1395 مهر 19، 10:21

امسال دهه محرم برام یه جور دیگه شده بیشتر فکر میکنم به امام حسین. یه لقب امام حسین اب الابرار هستش.
ابرارمعانی مختلفی میده یه معنیش اینه:
«بِرّ»؛ یعنی احسان، و‌ تحقّق آن چنین است که آدمى کار خود‌ را نیکو کند و کار نیک را براى نیک بودن آن انجام دهد یا از این‌رو که خیر دیگران در آن است و نه براى پاداش یا تشکّر.
به زبون خودمونی ابرار یعنی لوتی ها و داش مشتی ها...آدم لوتی حتما تو زندگیمون دیدیم اونی که واسه آدم مرام میزاره. کارایی رو انجام میده که شاید واجب نباشه انجام بده شاید وظیفه شم نباشه کسی هم بهش خرده نمیگیره اگه انجامش نده ولی آدم لوتی واسه مرامش بد میشه اگه اون کار رو انجام نده.

عاشورا که شد اولین نفر که خواست بره میدون و کشته بشه پسر خودش رو فرستاد.این همه اصحاب دورش بودن ولی اولین نفر پسرش رو فرستاد...خوب اگه مثلا حضرت حبیب بن مظاهر رو میفرستاد یا حضرت زهیر یا هر کسی از اصحاب رو میفرستاد تاریخ از امام حسین خرده میگرفت؟ نه نمیگرفت...اما امام حسین پدر داش مشتی های دنیاس گفت بار مرد رو باید اهلش( خانوادش) از روی زمین بردارن...واسه همین پسرشو فرستاد با همه دلبستگی هایی که بهش داشت.

روز عاشورا حضرت حر واسه توبه اومد پیش امام حسین. اقا میتونست سوال و جواب که چرا اونکار رو کردی؟ چرا جلوی من رو گرفتی؟ یا حداقل میپرسید چی شده که اومدی سمت ما!!اینو میتونست بپرسه دیگه؟ نمیتونست؟ اگه میپرسید هیچ کسی بهش خرده نمیگرفت.اما بازم مرامش بهش اجازه نداد تا حضرت حر اومد نپرسید واسه چی اومدی؟چرا اومدی؟ چی شد که اومدی؟فقط گفت خوش اومدی.

خوب دور و بر آدم لوتی و با مرام هم آدمهایی هم سلک خودش جمع میشن.هر کسی هم روز عاشورا تو اردوگاه امام حسین بود با مرام و لوتی بود مرد و زن هم نداشت...مادر شیرخواره وقتی دید که بچه شو شهید کردن و امام حسین داره برمیگرده و خجالت زدس با اینکه مادر بود با اینکه میوه دلشو اونجوری شهید کرده بودن اومد سمت امام و گفت هزارتا مثه بچه م فدای یه تار موت نبینم غصه بخوری امام من...خواهرشم وقتی بچه هاشو شهید کردن اصلا نیومد بالا سمت بدن بچه هاش چون نمیخواست امام حسین خجالت زده بشه!اگه میومد ایرادی داشت؟تاریخ خرده میگرفت از حضرت زینب؟ نه نمیگرفت ولی نیومد چون مرامش اجازه نمیداد...

.......................

من که دم از امام حسین میزنم.چقدر مرام دارم؟ چقدر لوتی هستم تو رفتارم با مردم با خانوادم؟چقدر اهل بخشش و ایثارم از حق خودم میگذرم یا همش اهل حساب کتاب و دودوتا چارتا هستم خوبی که میکنم انتظار دارم بهترش رو پس بگیرم؟ اینقدر مرام داشتم که بعد از یه عمر این گناه رو نه بخاطر ترس از عذابهای دنیوی و اخروی فقط بخاطر رضایت امام زمان ترک کنم؟

کربلا میدان انسان سازی است...

**می توانم** · 1395 مهر 19، 10:44

پست همساده

**شاهین 70** · 1395 مهر 19، 15:32

درباره دخترا نظری ندارم ولی خودم که پسرم میدونم که خ.ا واسه پسرا خیلی لذت داره
دوست دارم از این سایت خدا حافظی کنم و برم اینقدر این کارو تکرار کنم که خسته شم
هنوز شیرینیش زیر زبونمه و تا وقتی از بین نره ترک کردن تقریبا غیر ممکنه به ما پاک بودن نیومده