امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

خدایا همیشه منُ دیدی و صدامُ شنیدی 
حالا که یکم پاک و تمیزم 
منُ ببر ... 
خواهش می کنم
همه ی آدما وقتی درد و دل میکنن دردشون میگیره، فقط حواسشون نیست که درد و دل یه پله میبرتشون توی دردی که داشتن!...هر بار که به درد فکر کنیم کل وجودمون درد میشه!

درسته که درد داریم اما خداییش دیگه واسه خودمون درد نسازیم!




پ ن: خطاب من شخص خاصی نیست به جوون خودم و فرزند آینده م! _ من بچه دوست ام!...بیشتر از همسرم احتمالا بچمو دوست داشته باشم!. 4chsmu1

اصلا نیت اصلی من برای ازدواج همین داشتن فرزند بود!..حالا چه دختر چه پسر!......برعکس یه سری مردا که دختر دوست ندارن من دختر بچه بیشتر دوست دارم.

شیرین تره...

به هر حال یه روزی میشه دختر باباش... 317

منو باش اومدم چی بگم، چیا گفتم!!.... 4chsmu1

عزیزان من فردا عازم سفر به شهر آفتابم!...
مراقب خودتون باشین منم برم بخوابم!....

( اینا همه ش درد و دل بود!...اما مثبتش!).
 سپاس شده توسط
(1396 ارديبهشت 15، 1:00)دکتر آرش! نوشته است: همه ی آدما وقتی درد و دل میکنن دردشون میگیره، فقط حواسشون نیست که درد و دل یه پله میبرتشون توی دردی که داشتن!...هر بار که به درد فکر کنیم کل وجودمون درد میشه!
53 53
شیرجه های نرفته گاهی کوفتگی های عجیبی بجا میگذراند


[img=0x0]http://www.noonoab.ir/assets/js/admin/uploaded/2013/11/Climbing-5.jpg[/img]
 سپاس شده توسط
متاسفم برای ادمهایی که فکر میکنند خیلی شعور دارند و میفهمند اما اندازه یه دونه ارزن هم نمیفهمند چی به زبون بیارن و حرف مزه مزه نکرده میزننند.
 سپاس شده توسط
رفتم حرم بحث راجع به ازدواج بود یه حاج آقا کارشناس هم بود تو رواق امام خمینی صحبت میکرد بحث راجع به ازدواج آسان بود.
کارشناس محترم میگفت ازدواج رو آسان کنید زود برید ازدواج کنید. اگه دیدید به بلوغ فکری رسیدید برید دنبال ازدواج.
بعد شروع کرد تعریف بلوغ فکری رو: مسئولیت پذیر بودن مستقل بودن پرتلاش بودن با ایمان بودن و .... البته من دارم تیتروار میگما. یه ده دقیقه ای طول کشید تا آدمی که به بلوغ فکری رسیده بود به نظر ایشون رو بشه شناخت.
خلاصه پیغمبری میباید بود تا استارت کار رو زد 4chsmu1
اگه این بحثها و کتابها و مشاوره ها و سخنرانی ها و مباحث واسه ملت آب نداشته واسه کارشناسا و شبکه ها و نویسنده ها که نون داره. 
خلاصه اینکه یه قضیه جدی جدیدا واسم پیش اومده هر چقدر صحبت بزرگترها یا مشاورها رو گوش میدم بیشتر سردرگم میشم و دو دل.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
چقدر دلم امشب گرفته و چقدر هیچکیو ندارم باهاش حرف بزنم....
53
(1396 ارديبهشت 15، 21:39)همساده نوشته است: رفتم حرم بحث راجع به ازدواج بود یه حاج آقا کارشناس هم بود تو رواق امام خمینی صحبت میکرد بحث راجع به ازدواج آسان بود.
کارشناس محترم میگفت ازدواج رو آسان کنید زود برید ازدواج کنید. اگه دیدید به بلوغ فکری رسیدید برید دنبال ازدواج.
بعد شروع کرد تعریف بلوغ فکری رو: مسئولیت پذیر بودن مستقل بودن پرتلاش بودن با ایمان بودن و .... البته من دارم تیتروار میگما. یه ده دقیقه ای طول کشید تا آدمی که به بلوغ فکری رسیده بود به نظر ایشون رو بشه شناخت.
خلاصه پیغمبری میباید بود تا استارت کار رو زد 4chsmu1
اگه این بحثها و کتابها و مشاوره ها و سخنرانی ها و مباحث واسه ملت آب نداشته واسه کارشناسا و شبکه ها و نویسنده ها که نون داره. 
خلاصه اینکه یه قضیه جدی جدیدا واسم پیش اومده هر چقدر صحبت بزرگترها یا مشاورها رو گوش میدم بیشتر سردرگم میشم و دو دل.

یه حقیقت تلخی توی زندگی قشر ما کانونی ها هست که نشون می ده :

ما فراموش شدیم.... 

تو خود حدیث مفصل ، بخوان از این مجمل  Hanghead
 سپاس شده توسط
امتحان دارم فردا هنوز هیچی نخوندم
یعنی سه روز وقت داشتم هیچی نخوندم. راضی ام از خودم
حالا امشب رو اصن نمیدونم بشینم بخونم یا ن
کاشکی یکی میومد بهم میگفت باو یه شب سختی رو تحمل کن بشین بخون نمره بالا بیاری
 سپاس شده توسط
(1396 ارديبهشت 16، 22:12)engineer نوشته است: امتحان دارم فردا هنوز هیچی نخوندم
یعنی سه روز وقت داشتم هیچی نخوندم. راضی ام از خودم
حالا امشب رو اصن نمیدونم بشینم بخونم یا ن
کاشکی یکی میومد بهم میگفت باو یه شب سختی رو تحمل کن بشین بخون نمره بالا بیاری

"باو یه شب سختی رو تحمل کن بشین بخون نمره بالا بیاری" Khansariha (69)
من گفتم. میخونی؟ Khansariha (56)
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
کاش آدم از آینده خبر میداشت
اون وقت چه خوب میشد
اما حیف
کاش اون زمان می دونستم

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
کاش هممیشششه اون حال بد بعد از گناه باهامون باشه نمیدونم جرا بعد از چند روز ناپدید میشه 
یادت نیست چقد به خودت بد و بیراع میگفتی؟؟؟  بسه دیگه  117 117
 سپاس شده توسط
امروز و دیروز فاجعه بار گذشت فکر میکنم بلاخره این همه خ ا لعنتی کار دستم داده و دچار یک مشکل جنسی شدم تو این جوونی ای لعنت به من اینم نتیجش بکش
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1396 ارديبهشت 17، 16:57)meep نوشته است: امروز و دیروز فاجعه بار گذشت فکر میکنم بلاخره این همه خ ا لعنتی کار دستم داده و دچار یک مشکل جنسی شدم تو این جوونی ای لعنت به من اینم نتیجش بکش


یه جا تمومش کنی داداش؛ کلا باید از یه جا به خ.ا و هر چیزی که احتمال میدی تو رو به سمت اون میکشه یه نه بلند بگی. اینایی که میگم هیچکدومش شعار نیست همشون واقعیه.

خودارضایی یه مرض (بیماری) هست که افتاده به جونمون. درجه این بیماری هم تو هر کسی فرق میکنه. مثه بیماری سرماخوردگی که درجه بندی های مختلف میتونه داشته باشه و اگه تبدیل به آنفولازا شده باشه مراقبت بیشتری میخواد. کسی که سرما میخوره یه چیزایی براش ممنوع میشه. مثلا بقیه میتونن غذاهای روغنی یا چیزای دیگه بخورن ولی اون نمیتونه.

حالا میرسه به خودمون؛  ما که قبول کردیم بیمار هستیم و به این بیماری مبتلا شدیم چیزایی که باعث میشن این بیماری ازمون دور نشه و این بیماری رو تشدید میکنه رو باید واسه خودمون فیلتر کنیم. یه چیزهاییش عمومیه و یه چیزهاییش شخصی و هر کسی هم کاملاً میدونه که واسه خوب کردن بیماریش چه کارایی رو باید نکنه و چه کارایی باید بکنه.

من خودم بیشترین ضربه رو از نگاه خوردم؛ نگاه بد باعث میشه که تو ذهنم تصویرش بمونه و از اونجا که حافظه تصویر رو بهتر بخاطر میسپاره همین ها باعث میشن که گاهی فکر و حواسم به اون سمت کشیده بشه که باید کنترلش کنم. سخت هست ولی شدنیه.
حالا این چیزایی رو که تا الان مانع شده این بیماری خوب بشه رو لیست میکنم بعدش دیگه سمت اونا نمیرم؛ احساس بدی بهم دست داد سریع به خودم تذکر میدم.

اصلاً قصد نصیحت و این چیزا رو ندارم؛ فقط خواستم به عنوان یه داداش کوچکتر (یا شایدم بزرگتر 4chsmu1 ) یه خورده تجربیاتم رو باهات به اشتراک بزارم. هر چند در نهایت این خود تویی که میتونی این مشکل رو حل کنی و صد البته با راه حل های خودت (البته راه حل های صحیح و منطقی 4chsmu1 ).
موفق باشی 53
سلام به همه دوستان....
خیلی اتفاقی امشب یاد کانون و بچه هاش افتادم گفتم یادی کنم از اینجا... امیدوارم همگی حالتون خوب باشه و برای بهتر شدن تلاش کنید...
من توی امضای این کاربر عزیز "دیوار" چیزی دیدم که خیلی خوشحالم کرد، برای آرزوهامون بجنگیم 49-2
معتقدم تک تک ماها توانایی تغییر دنیامون و رسیدن به مطلوبمون داریم، چون از روز ازل بذر میل به تغییر به سمت بهتر شدن در وجودمون کاشته شده...
انشاالله خدا کمک کنه همه اون بذر شکوفا کنیم اول از همه

اردتمند همگی 53




[تصویر:  Untitled_1.png]
(1396 ارديبهشت 16، 22:31)طاهر نوشته است:
(1396 ارديبهشت 16، 22:12)engineer نوشته است: امتحان دارم فردا هنوز هیچی نخوندم
یعنی سه روز وقت داشتم هیچی نخوندم. راضی ام از خودم
حالا امشب رو اصن نمیدونم بشینم بخونم یا ن
کاشکی یکی میومد بهم میگفت باو یه شب سختی رو تحمل کن بشین بخون نمره بالا بیاری

"باو یه شب سختی رو تحمل کن بشین بخون نمره بالا بیاری" Khansariha (69)
من گفتم. میخونی؟ Khansariha (56)



نشستم تا نزدیکای صبح خوندم اخرش خابم برد نرفتم سر جلسه امتحان.
مکن ای صبح طلوع __ مکن ای صبح طلوع vayy 22
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان