امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

دیشب داشتم تو اینستا می چرخیدم . خوشبختانه دچار لغزش نشدم ولی اینستا چیزای منفیش از چیزای مثبتش خیلی بیشتره نشد برم اینستا و کلیپ های منفی برام نیاد آخرش زدم اینستا را حذف کردم البته به غیر از چند تا کلیپ مذهبی دیشب کلی از وقتمو تلف کرد .
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
 سپاس شده توسط
خدایا نمیخای دست مارو بگیری اینقد زمین خوردیم دیگه نای بلند شدن نداریم .
کاش میتونستم شش ماه تنها برم یه جایی زندگی کنم و با خودم خلوت کنم دیگه حوصله خودمم ندارم چه برسه به ادمای دوروبرم ....
 سپاس شده توسط
سلام
از مراسم پسر عموم اومدم.. ی روز خسته کننده .. پر از غم و سرده سرد..خیلی سرد..
میخواستم ی کم ارامش پیدا کنم..بدون سر و صدا.. حاجی نیست .. بودنش خیلی خوبه.. اگه بود میشد رد شد از این سردی..
سیستم ندارم.. ادابتوری ک نابود شده.. نه مشخصاتش هست.. نه خودش ک تعمیر بشه و نه حال و وقت ک بگردم دنبالش. قدیمیه سیستمم..
گوشیمو دستم گرفتم هواشناسی رو چک کنم.. توی پنجره های مرورگرم کانون بود.. و من دلم رفت برای کانون...

و حالا کانون شد غم بیشتر و شادی دلچسب..

چقدر بدم.. چقدر بیوفا.. چقدر فراموشکار...
نمیدونم کم گذاشتم یا حسودی کردم با موندنم.. چیزی ک من دلم میخواست ب دست نیمد...
گاهی دور بود و حلقه... گاهی رکود و بی برنامگی.. گاهی تناقض و شتاب... نمیدونم...


این مدت دو س تا سفر.. درس و مدرسه.. بحث و مطالعه.. کار های جانبی... شرایط جدی و جدید ...
نذاشت اولویت ها رو جا ب جا کرد.. من شرمنده شدم.. خیلی...

کانونو دعا کنین...
منو هم همینطور..
خودتون و دوستاتون رو هم...

یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

(1396 آذر 2، 19:37)سها نوشته است: سلام
از مراسم پسر عموم اومدم.. ی روز خسته کننده .. پر از غم و سرده سرد..خیلی سرد..
میخواستم ی کم ارامش پیدا کنم..بدون سر و صدا.. حاجی نیست .. بودنش خیلی خوبه.. اگه بود میشد رد شد از این سردی..
سیستم ندارم.. ادابتوری ک نابود شده.. نه مشخصاتش هست.. نه خودش ک تعمیر بشه و نه حال و وقت ک بگردم دنبالش. قدیمیه سیستمم..
گوشیمو دستم گرفتم هواشناسی رو چک کنم.. توی پنجره های مرورگرم کانون بود.. و من دلم رفت برای کانون...

و حالا کانون شد غم بیشتر و شادی دلچسب..

چقدر بدم.. چقدر بیوفا.. چقدر فراموشکار...
نمیدونم کم گذاشتم یا حسودی کردم با موندنم.. چیزی ک من دلم میخواست ب دست نیمد...
گاهی دور بود و حلقه... گاهی رکود و بی برنامگی.. گاهی تناقض و شتاب... نمیدونم...


این مدت دو س تا سفر.. درس و مدرسه.. بحث و مطالعه.. کار های جانبی... شرایط جدی و جدید ...
نذاشت اولویت ها رو جا ب جا کرد.. من شرمنده شدم.. خیلی...

کانونو دعا کنین...
منو هم همینطور..
خودتون و دوستاتون رو هم...

یاعلی.
سلام بانو تسلیت میگم انشالله که روحشون با بزرگان محشور بشه 
اشکالی نداره بانو  ماشاالله بچه ها انقد خودشون فعالن که با چند روز غیبت مشکلی پیش نمیاد البته وجود شماواجب الوجود برای کانون 
چشم حتما شما هم مارا از دعاتون محروم نکید 303
 سپاس شده توسط
حرفاتو که خوندم دلم تنگ تر شد
امیدوارم دلت شاد بشه
خیلی زود
53258zu2qvp1d9v

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
(1396 آذر 2، 7:58)aliunknown نوشته است: دارم تو درسام پشت سر هم گند میزنم  4chsmu1
فقط از این میترسم که به یه نقطه ای برسم و به خودم بگم این همه تو سرت زدی برای پاکی چی شد
این همه فشار تحمل کردی که بدترم بشه
نمیدونم چی بگم ....
دلم پره از غصه ست
علی جان

به خودت و هدفهات ایمان داشته باش
اگه فک می کنی درسته انجامش بده و به هیچ چیز دیگه ای فکر نکن
و بدون خوبی و کارهای خوب نتیجه ی خوبی داره و درسهاتم قطعا درست میشه
هر فشاری آدمو بزرگ می کنه
داداش جان تلاش کن هر روز بزرگتر بشی 49-2


pirooz97 نوشته است:دیشب داشتم تو اینستا می چرخیدم . خوشبختانه دچار لغزش نشدم ولی اینستا چیزای منفیش از چیزای مثبتش خیلی بیشتره نشد برم اینستا و کلیپ های منفی برام نیاد آخرش زدم اینستا را حذف کردم البته به غیر از چند تا کلیپ مذهبی دیشب کلی از وقتمو تلف کرد .

داداش عزیز
کار بسیار خوبی می کنی
موفقیت جمع همه ی این کارای کوچیکه که نتیجه ی بزرگی داره
پس شک نکن اگه با اراده چیزای کوچیکو درست کنی
قطعا موفق می شی 49-2

(1396 آذر 2، 15:19)mohsen73 نوشته است: خدایا نمیخای دست مارو بگیری اینقد زمین خوردیم دیگه نای بلند شدن نداریم .
کاش میتونستم شش ماه تنها برم یه جایی زندگی کنم و با خودم خلوت کنم دیگه حوصله خودمم ندارم چه برسه به ادمای دوروبرم ....
محسن عزیز
نمی خواام بهت بگم ناراحت نباش چون شاید این ناراحتی باعث برگشت قویترت بشه 
خیلی چیزا می خوام بگم ولی فعلا
فقط می گم داداش نگران نباش چون خودتو داری
                         فارغ از همه ی فشارهای بیرونی 49-2


به نظرم تنها چیزی که می تونه آدمو از ترک بازداره
ناامیدی و نداشتن ایمانه
پس امید داشته باشید که غبار غم برود حال خوش شود حافظ
و ایمان داشته باش به هدفات ، راهت
در اینصورت اگر از آسمون سنگ بباره می تونی به راهت ادامه بدی
چون می دونی تنها این راهه که تو را به مقصدت می رسونه

مثل فوتبالیست می مونه
حتما باید توپو بزنه تو دروازه
ولی اگه هزار بار نتونه بزنه توی دروازه و بزنه بیرون
آیا از کارش دست می کشه
نه بازم تلاش می کنه این کارو بکنه
چون ایمان داره که با گل زدن به موفقیت می رسه و
همچنین نا امید نمیشه از تلاشش برای این کار
چون می دونه بالاخره یه روز و یه بار از این شوتا گل میشه

پس خودتونو ببخشید
رفیق عزیز خودتون باشید
و اگر خسته اید استراحت کنید ولی کنار نکشید


داداش علی گرامی
                     محسن خان و
                                        پیروز جان
                                                         به امید موفقیتتون


[تصویر:  j3t1_theodore-roosevelt-believe-you-can.jpg]


(1396 آذر 2، 19:37)سها نوشته است: سلام
.....................

و حالا کانون شد غم بیشتر و شادی دلچسب..

...........................

کانونو دعا کنین...
منو هم همینطور..
خودتون و دوستاتون رو هم...

یاعلی.
علی یارتون سها خانوم
شما هم برای ما دعا کنید
و چقدر خوب ببعد چن وقت یاد کانون کردید 49-2
نذر کرده ام    یک روزی که خوشحال تر بودم    بیایم و بنویسم که   زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید   و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم  می آیم و می نویسم که     این نیز بگذرد

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و   آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم   یک نقاشی از پاییز میگذارم ,

 که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست   زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,

یک روزی که خوشحال تر بودم   نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا   که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان     و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و                                                           هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

Khansariha (89)
ـــــــــــــــــــــــــ
 سپاس شده توسط
ــــــــــــــــــــ
 سپاس شده توسط
خدایا چقد تو این شبا دلم میخواد بقیه رشد کنن 
از طرفی خودمم امشب عجیب حوصله هیچ کاری ندارم
 سپاس شده توسط
ـــــــــــــــــــــــــ
 سپاس شده توسط
میخوام دفعه ی بعد خودم رو به اطرافیان ثابت کنم 
تمرکزم پراکنده است ولی به امید خدا میتونم 49-2
 سپاس شده توسط
تمام روزهایی ک حالمون توش بده میگذره 
فقط باید اروم باشیم و بدونیم این نیز بگذرد
302
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
 سپاس شده توسط
(1396 آذر 4، 21:42)chika نوشته است: تمام روزهایی ک حالمون توش بده میگذره 
فقط باید اروم باشیم و بدونیم این نیز بگذرد
302


این دقیقا برای من صدق میکنه.  49-2 49-2
این نیز بگذرد.  53258zu2qvp1d9v
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
دلم بد جور گرفته ولی موردی نیس این نیز بگذرد
 سپاس شده توسط
وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آل عمران، آیه 135﴾

و آنان كه چون كار زشتى كنند يا بر خود ستم روا دارند خدا را به ياد مى ‏آورند و براى گناهانشان آمرزش مى‏ خواهند و چه كسى جز خدا گناهان را مى ‏آمرزد و بر آنچه مرتكب شده‏ اند با آنكه مى‏ دانند [كه گناه است] پافشارى نمى كنند
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان