1391 شهريور 5، 13:36
بارونی،شماره ی آشناتونو میدی؟
(1391 شهريور 5، 13:53)رامین. نوشته است:(1391 شهريور 5، 13:36)مریم .. نوشته است: کلا خوشحال باشید دوستان.....من قریب به بیست دقیقه نگاه کردم و هیچی ندیدم
بارونی،شماره ی آشناتونو میدی؟
بیا پایین پایین تصویر از وسط تصویر یکم مایل به چپ اونجا یه کله میبینی
(1391 شهريور 20، 17:30)Hadi نوشته است: یک تـسـت روانشناسی
یک زن در مراسم ختم مادر خود، مردی را می بیند که قبلا او رانمی شناخت.
او با خود اندیشید که این مرد بسیار جذاب است.
او با خود گفت او همان مرد رویایی من است.
و در همان جا عاشق او می شود.
اما هیچگاه از او تقاضای شماره نمی کند و دیگر آن مرد را نمی بیند.
چند روز بعد او خواهر خود را می کشد.
به نظر شما انگیزه ی او از قتل خواهر خود چه بوده است ؟
خوب پاسخ هاتون رو بدین ببینیم چی هستش ؟
(1391 شهريور 20، 17:30)Hadi نوشته است: یک تـسـت روانشناسی
یک زن در مراسم ختم مادر خود، مردی را می بیند که قبلا او رانمی شناخت.
او با خود اندیشید که این مرد بسیار جذاب است.
او با خود گفت او همان مرد رویایی من است.
و در همان جا عاشق او می شود.
اما هیچگاه از او تقاضای شماره نمی کند و دیگر آن مرد را نمی بیند.
چند روز بعد او خواهر خود را می کشد.
به نظر شما انگیزه ی او از قتل خواهر خود چه بوده است ؟
خوب پاسخ هاتون رو بدین ببینیم چی هستش ؟