1392 خرداد 3، 16:01
1392 خرداد 3، 16:22
نميدونم چرا فك ميكنم ده هست!
(اصلا هيچ ربطي نداره و حتي قيافه خوده مسي يادم نيست! اما حسم ده رو دوست داشت! )
شاد باشين..
ياعلي.
1392 خرداد 3، 17:11
9، خیلی قیافه اش تابلو
1392 خرداد 3، 17:30
فکر کنم 2 هست
1392 خرداد 4، 22:48
ویرایش شده
جواب شماره 9 بود.
اصن حالت موهاش و خندیدنش ضایست
آقایون:
هادی
مهدی950
righteous_40
برنده ی یک اعتبار مثبت شدند.
به آقای حسین 422 هم مدال طلا تعلق میگیره.
1392 خرداد 5، 17:57
من الان اومدم جواب بدم بگم 9
چرا پست اخرتو ندیدم سنا ؟
اسپم نزن اقا اسپم نزن :smiley-yell::smiley-yell:
دهاااااااااا
نا امید شدی؟!!!
1392 خرداد 19، 22:46
واسه سرگرم شدن خوبه!
امتحان کنید!
نیرویی از آن توست باور نکردنی
و توانایی به کارهایی که تصورشان هم مشکل است
تنها مانع دیوار بلند ذهن توست
پس به ناتوان بودن میندیش
باور کن که می توانی!
و توانایی به کارهایی که تصورشان هم مشکل است
تنها مانع دیوار بلند ذهن توست
پس به ناتوان بودن میندیش
باور کن که می توانی!
1392 خرداد 19، 23:14
من اومدم معما بگم
8عدد تخم مرغ هم شکل و هم اندازه و هم رنگ داریم
فقط یکی از این تخم مرغا با بقیه وزنش فرق میکنه و بیشتر هست
یه ترازوی دو کفه ای هم داریم با قابلیت دوبار استفاده (وزنه هم نداریم)
چطور میشه تخم مرغ سنگینترو از بقیه یافت؟
ببینم کی زودتر به جواب میرسه
1392 خرداد 19، 23:29
هربار این عملو تکرار میکنیم تا متوجه سنگینی یکی از تخم مرغا بشیم
آره؟
میدونم چرتو پرت گفتم
هدف شرکت تو معما بود دیگه
صعود ممکن است دشوار باشد
ولی
منظره بالا بسیا ارزشمند است
1392 خرداد 20، 0:36
(1392 خرداد 19، 23:29)darling نوشته است: 7تا از تخم مرغا رو رو یه کفه و یکیشونو رو کفه دیگر ترازو میزاریمآبجی
هربار این عملو تکرار میکنیم تا متوجه سنگینی یکی از تخم مرغا بشیم
آره؟
میدونم چرتو پرت گفتم
هدف شرکت تو معما بود دیگه
ترازو فقط قابلیت دوبار استفاده رو داره
یکم دیگه فک کنید
1392 خرداد 20، 1:31
ویرایش شده
4تارو رو يه كفه ميذاريم، 4 تاي ديگرو رو يه كفه ديگه،
حالا فقط چهار تا تخم مرغ ميمونه، كه ازين چهارتا يكيش از بقيه سنگين تره.
دوتاشو توو يه كفه، و دوتاي ديگرو توو يه كفه ديگه ميذاريم.
اينجا هم دوتاي ديگه حذف ميشه، و ميمونه دو تخم مرغ،
اون دوتايي كه موندرو با دست تست ميكنيم،چون از ترازو نميشه استفاده كرد.
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
1392 خرداد 20، 5:24
ولی نزدیک شدی
یوخدهدیگه فک کرده بودی گفته بودی