1391 دي 17، 17:47
بگذار سپیده سر زند
چه باک که من بمیرم و شبنم فرو خشکد
و شبگیر خاموش شود و شبا هنگ گنگ گردد
و مهتاب رنگ بازد و ستاره ی سحری بازگردد و راه کهکشان بسته شود
بگذار سپیده سر زند و
پروانه به سوی افتاب پرکشد...
(1391 آذر 13، 21:33)Ethereal نوشته است: از مولوی:
رو سر بنه ببالين٫تنها مرا رها کن!ترک من خراب٫شبگرد مبتلا کن!ماييم و موج سودا٫شب تا بروز تنها!خواهی بيا ببخشا٫خواهی برو جفا کن!از من گريز تا تو٫هم در بلا نيفتی!بگزين ره سلامت٫ترک ره بلا کن!ماييم و آب ديده٫در کنج غم خزيده!بر آب ديده ما٫صد جای آسيا کن!بر شاه خوبرويان٫واجب وفا نباشد!ای زرد روی عاشق٫صبر کن وفا کن!درديست غير مردن٫کان را دوا نباشد!پس من چگونه گويم٫کاين درد را دوا کن؟
پ.ن: با صدای شهرام ناظری
شعر مولاناست