1392 شهريور 8، 18:42
ای درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده ....... وی روز من بی روی تو همچون شب تار آمده
ای مه غلام روی تو،گشته زحل هندوی تو .......... وی خور زعکس روی تو چون ذره در کار آمده
ای در سرم سودای تو،جان و دلم شیدای تو ........ گردون به زیر پای تو چون خاک ره خوار آمده
جان بنده شد رای تو را،روی دلاری تو را ................. خاک کف پای تو را چشمم به دیدار آمده
چون بر بساط دلبری،شطرنج عشقم می بری ............ گشتم زجان و دلبری،ای یار عیار آمده
تا نرد عشقت باختم،شش را ز یک نشناختم ..... چون جان و دل درباختم،هستم به زنهار آمده
ای جزع تو شکر فروش،وی لعل تو گوهر فروش ......... وی زلف تو عنبر فروش،از پیش عطار آمده