1389 آذر 20، 7:26
.
1389 آذر 20، 16:30
![[تصویر: 8beheshtgroup_gift_of_the_day_76e_m.jpg]](http://marzbal.persiangig.com/8beheshtgroup_gift_of_the_day_76e_m.jpg)
1389 آذر 20، 18:52
ممنون
فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً
به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
1389 آذر 20، 20:03
دوستان همگی خوش اومدین!
چه سحرخیزان باسابقه: توبه و ایترال
داداش توبه مطمئن باشین یادم میمونه و دعاتون میکنم
و چه سحرخیزان تازه نفس: زشت جون و رهائی از نفس
.gif "Khansariha (48)")
یه خدا قوت و تشویق هم تقدیم عزیزان
ترک و چوبین و تولد40 و اول زندگی و هادی
-----------------------------
لیست به روز شده سحرخیزان کانون شنبه
1-رهائی از نفس
2- ترک
3-چوبین
4-ایترال
5-اول زندگی
6-هادی
7-تولد40
8-بهار
9-سها
10-مجتبی
11-توبه
12-امیرعلی
13- برای همیشه
![[تصویر: wp4003454.jpg]](https://wallpapercave.com/wp/wp4003454.jpg)
1389 آذر 20، 23:26
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
![[تصویر: 87267819991958480523.jpg]](http://upcity.ir/images2/87267819991958480523.jpg)
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1389 آذر 21، 8:10
.gif "Khansariha (46)")
قدم بر می دارم. بلند بلند قدم بر می دارم.
فكر می كنم.
ساعت در حال گذر است.
وقت نیست.
باید تندتر بروم.
قدم هایم را سریع تر می كنم.
به جای یك موضوع، به چند موضوع هم زمان فكر می كنم.
شاید این طوری در وقت صرفه جویی كنم.
انگار باز هم وقت نیست.
تصمیم می گیرم بدوم.
به نفس نفس می افتم.
انقدر مشغول بازیابی تنفسم بودم كه یادم رفت فكر كنم.
تصمیم می گیرم دویدن، بازیابی تنفس و فكر كردن را با هم انجام دهم.
دارم از شدت خستگی تلو تلو می خورم.
تمام تنم خیس عرق است.
اگر نایستم، از هوش خواهم رفت.
روی یك صندلی می نشینم.
تنگی نفس می گیرم. تند تند نفس می كشم.
كمی نفسم سر جایش می آید.
اما تمام این مدت كه من روی صندلی نشسته بودم...
من نه تنها زمان را از دست دادم...
نه تنها رشته ی افكارم پاره شد...
نه تنها لباس های تمیزم را با لباس هایی خیس عرق، عوض كردم...
بلكه قدم هایم نیز متوقف شد و روی یك صندلی نشستم.
شاید اگر همان قدم های اولیه ام را برمی داشتم...
و اگر نمی خواستم از زمان سبقت بگیرم...
الان ساكن و متوقف نمی شدم.
مشكل از آن جایی شروع شد كه تصمیم گرفتم بدوم.
فكر می كنم.
ساعت در حال گذر است.
وقت نیست.
باید تندتر بروم.
قدم هایم را سریع تر می كنم.
به جای یك موضوع، به چند موضوع هم زمان فكر می كنم.
شاید این طوری در وقت صرفه جویی كنم.
انگار باز هم وقت نیست.
تصمیم می گیرم بدوم.
به نفس نفس می افتم.
انقدر مشغول بازیابی تنفسم بودم كه یادم رفت فكر كنم.
تصمیم می گیرم دویدن، بازیابی تنفس و فكر كردن را با هم انجام دهم.
دارم از شدت خستگی تلو تلو می خورم.
تمام تنم خیس عرق است.
اگر نایستم، از هوش خواهم رفت.
روی یك صندلی می نشینم.
تنگی نفس می گیرم. تند تند نفس می كشم.
كمی نفسم سر جایش می آید.
اما تمام این مدت كه من روی صندلی نشسته بودم...
من نه تنها زمان را از دست دادم...
نه تنها رشته ی افكارم پاره شد...
نه تنها لباس های تمیزم را با لباس هایی خیس عرق، عوض كردم...
بلكه قدم هایم نیز متوقف شد و روی یك صندلی نشستم.
شاید اگر همان قدم های اولیه ام را برمی داشتم...
و اگر نمی خواستم از زمان سبقت بگیرم...
الان ساكن و متوقف نمی شدم.
مشكل از آن جایی شروع شد كه تصمیم گرفتم بدوم.
1389 آذر 21، 9:24
منم که دعا کردین، درسته؟
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
1389 آذر 21، 20:22
برا همه بچه های کانون دعا می کنم .. . (البته خودک خیلی محتاجم)
1389 آذر 21، 23:34
ویرایش شده
يكم راهنماييم كنين!
ميبينين كه تازه نفسم!
.gif "Khansariha (134)")
بر انگليس و انگليسي لعنت!
درود بر آلمان!
درود بر آلمان!
1389 آذر 22، 2:01
خیلی خوش اومدی
تو این تاپیک بچه ها پس از اینکه نماز صبحشونو خوندن و واسه بقیه دعا کردن، اعلام می کنن.
موفق باشی و التماس دعا
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
1389 آذر 22، 6:01 اگه قبول شه نمازی خواندیم دوستان و دعایتان هم کردیم.
التماس دعا
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
1389 آذر 22، 6:55
سلام سلام برهمه منم هستم الهی شکر دارم بهتر می شم
قدم بر می دارم. بلند بلند قدم بر می دارم.
فكر می كنم.
ساعت در حال گذر است.
وقت نیست.
باید تندتر بروم.
قدم هایم را سریع تر می كنم.
به جای یك موضوع، به چند موضوع هم زمان فكر می كنم.
شاید این طوری در وقت صرفه جویی كنم.
انگار باز هم وقت نیست.
تصمیم می گیرم بدوم.
به نفس نفس می افتم.
انقدر مشغول بازیابی تنفسم بودم كه یادم رفت فكر كنم.
تصمیم می گیرم دویدن، بازیابی تنفس و فكر كردن را با هم انجام دهم.
دارم از شدت خستگی تلو تلو می خورم.
تمام تنم خیس عرق است.
اگر نایستم، از هوش خواهم رفت.
روی یك صندلی می نشینم.
تنگی نفس می گیرم. تند تند نفس می كشم.
كمی نفسم سر جایش می آید.
اما تمام این مدت كه من روی صندلی نشسته بودم...
من نه تنها زمان را از دست دادم...
نه تنها رشته ی افكارم پاره شد...
نه تنها لباس های تمیزم را با لباس هایی خیس عرق، عوض كردم...
بلكه قدم هایم نیز متوقف شد و روی یك صندلی نشستم.
شاید اگر همان قدم های اولیه ام را برمی داشتم...
و اگر نمی خواستم از زمان سبقت بگیرم...
الان ساكن و متوقف نمی شدم.
مشكل از آن جایی شروع شد كه تصمیم گرفتم بدوم.
فكر می كنم.
ساعت در حال گذر است.
وقت نیست.
باید تندتر بروم.
قدم هایم را سریع تر می كنم.
به جای یك موضوع، به چند موضوع هم زمان فكر می كنم.
شاید این طوری در وقت صرفه جویی كنم.
انگار باز هم وقت نیست.
تصمیم می گیرم بدوم.
به نفس نفس می افتم.
انقدر مشغول بازیابی تنفسم بودم كه یادم رفت فكر كنم.
تصمیم می گیرم دویدن، بازیابی تنفس و فكر كردن را با هم انجام دهم.
دارم از شدت خستگی تلو تلو می خورم.
تمام تنم خیس عرق است.
اگر نایستم، از هوش خواهم رفت.
روی یك صندلی می نشینم.
تنگی نفس می گیرم. تند تند نفس می كشم.
كمی نفسم سر جایش می آید.
اما تمام این مدت كه من روی صندلی نشسته بودم...
من نه تنها زمان را از دست دادم...
نه تنها رشته ی افكارم پاره شد...
نه تنها لباس های تمیزم را با لباس هایی خیس عرق، عوض كردم...
بلكه قدم هایم نیز متوقف شد و روی یك صندلی نشستم.
شاید اگر همان قدم های اولیه ام را برمی داشتم...
و اگر نمی خواستم از زمان سبقت بگیرم...
الان ساكن و متوقف نمی شدم.
مشكل از آن جایی شروع شد كه تصمیم گرفتم بدوم.
1389 آذر 22، 20:39
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1389 آذر 22، 23:03 هادی آقا همین که تو خواب غفلت نمونیم یه عالمه اس.خداکمک کنه کم کم از پس وسوسه های فریبای نفسمون در سحرها هم برمیایم.
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
1389 آذر 23، 6:39 چه خوش باشد که با یاد خداوند
تمام تمام لحظه ها دل گیرد آرام
چه خوش باشد نماز پنج گانه
به صبح و ظهر و عصر و مغرب و شام
التماس دعا
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او