سلام به نماز خوناش
صبـــــــــــــــح: ★
ظهـــر و عصـر: ★
مغرب و عشا: ★
باز منو دعا نکردین؟
دستۀ چهارم کسانی هستند که لباس غفلت و جهالت بر تن نموده و از نعمتهای آفریدگار و آنکه رازق آنها است بیخبر و نعمتهای بیشمار مولا و سید خود را در مدت عمر و زمان حیات، از ایجاد و حفظ و بقاء و دیگر نعمتها را نادیده گرفته و به اعمال خود فریفته و مغرور گشتهاند اینان چون کوران و بیماران هستند.
دستۀ پنجم کسانی هستند که برای دریافت اجرت اعمال خود در ماه رمضان خارج شدهاند، و زبان حالشان طلب محاسبه در این معامله با پروردگارشان هست، زبان حال عدل پروردگاری با اینان چنین است:
حال که هر یک از شما اجرت عمل خود طلب میکنید پس آنچه را که ما برای شما قبل از آفرینش شما انجام دادهایم بخاطر آورید، و این دوران بس طولانی حیات خود را که از زمان پیدایش پدرتان آدم شروع میشود و آنچه ما برای پدران و مادران و اجدادتان انجام دادهایم در نظر آورید، سپس اندکی در مورد اجرت موجوداتی که ما در راه مصلحت شما از ملائکه و انبیاء و ملوک و سلاطین و دیگر بندگانمان از گذشتگان و حاضرین بکار گرفتهایم بیندیشید بعد ببینید چه مقدار ما طلبکار هستیم آن را بپردازید و بعد خود را از ما طلبکار بدانید، چون شما از باب اعتراف به فضل و بخشش ما عدول نموده و بر باب طلب اجرت ایستادید.
دستۀ ششم کسانی هستند که میدانند تمام اعمال نیک آنها با یک نعمت از نعمتهای الهی نمیتواند مقابله کند و لذا از باب اجر چیزی طلب نمیکنند بلکه بهمان زبان حالی که قبل از وجود داشتند که زبان فقر و احتیاج باشد بباب کرم و فضل و جود الهی متوسل میشوند.
دستۀ هفتم کسانی هستند که لباس معرفت بتن نموده، و همین را که ذات اقدس حق به آنها روی نموده و آنها را بمحضر احسان خود فرا خوانده نعمتی بس بزرگ، و منتی بر خود میدانند، اینان را از آن زمان
که خارج میشوند تا آنگاه که بمحضر خداوندی باریابند فکری و ذکری جز اعتراف به نعمتهای الهی نیست و زبان حالشان چنین است که اگر برای آنها ممکن بود که از ازل تا به ابد موجود میبودند و هر آنچه را که در توان داشتند در خدمت معبود و شکر انعام و جود و بخشش او بکار میگرفتند خود را قاصر میدانستند و اگر ترس مخالفت با خواستۀ مولایشان در میان نبود از او میخواستند که از باب خدمت او در دنیا و آخرت جدا نشوند.
میگویم سید رحمة اللّه علیه، در حالیکه اصناف مردمان بیشتر از این است، بهمین مقدار اکتفا نموده زیرا مقصود او اشاره ببیان اوصاف و احوالاتی است که غالب بر متعبدین و بندگان خدا است و الا که سالکان راه حضرت حق و سایرین إلی اللّه از اهل توکل و رضا و تسلیم و شوق و محبت و انس را حالاتی برتر و بهتر از اینها است که بیان شد.
و چه بسا که از اهل شوق و محبت کسانی حاضر این مجلس شوند که از آنچه از لذت دعوت و نداء حضرت حق دریافتهاند مستند اینان را توجهی به عمل و عامل و اجر و پاداش نیست چرا که اینان داعی مجلس را بخاطر سرور و بهجتش لبیک گفتهاند و روح و جان خود را فدیه او میسازند.
سپس سید رحمة اللّه علیه این سخنان زیبا را از زبان کسیکه باستقبال عید رفته است میگوید: