امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

قرار عاشقی (سرپرست: مرد مقاومت )

اقا میشه ما هم بیایم؟22
نماز صبح:
نماز ظهر :
نماز مغرب:
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
بسم الله
از شنبه 22 آبان:
صبـــــــــــــــح:
 

ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:  
[img=0x0]http://avazak.ir/Java/line/Avazak.ir-Line5.gif[/img]


    
       کارگاه آموزشی تالار مسابقات

       کنترل نگاه و ذهن                                               مسابقه بهترین ها

             قرار عاشقی                                   نماز و روزه های قضا و مستحبی[img=0x0]http://dingo.care2.com/c2c/emoticons/star.gif[/img] 
                                                                                      
جشن پاکی مسابقات   


[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8236215876/u2kig0x2xk6igwj759y.jpg[/img]
 سپاس شده توسط
خاله شادن
از شنبه 22 آبان:
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:  
(با تشکر از انیس جون ک زحمت اماده کردن ستاره ها رو کشیدن 4chsmu1 )
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
خاله شادن
از شنبه 22 آبان:
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:  
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
سلام1
دمتون گرم [تصویر:  302.gif] 
امروز:
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا: 



و سزاوار است که بر آنچه از عمرش گذشته بیندیشد و ببیند آن مقدار از عمر را که از کف داده با همۀ لذات و خوشی‌هایش و درد و رنج‌هایش سپری شده نه از آن لذت‌ها بالفعل خبری هست و نه از آن درد و رنج‌ها اثری، بلکه آنچه باقی مانده تبعات اعمال ناپسند و اجر و پاداش کارهای نیک او است، از این گذشته آنچه از عمر باقی مانده نمی- توان بدان اعتماد نمود چه بسا صبحی که آدمی آن را بشب نرساند، و چه بسا شبی که هنوز بپایان نرسیده عمر آدمی بآخر میرسد.
پس کجا انسان عاقل با تکیه بر چنین امر مبهم و ناپیدائی که نه وجودش حتمی است و در صورت وجود زوالش زودرس، از یک امر قطعی که مرگ باشد و یک امر دائمی که حیات اخروی او است در می‌گذرد.
مطلب دیگر اینکه انسان باید یقین داشته باشد که سعادت و شقاوت، و لذت و خوشی، و درد و رنج در این دنیا به قضاء و قدر الهی است نه به سعی و کوشش و یا تهیۀ اسباب، و بین سعی و کوشش آدمی، و وصول و دست یابی بآنچه که در طلب آن است و یا تهیۀ اسباب و آنچه انسان آرزوی رسیدن بآن را دارد عموم من وجه است، و اگر انسان این امور را در نظر آورد و در مقابل امور مهمی که قرار می‌گیرد بتفکر در این مطالب بپردازد تا اینکه این حقایق در دلش اثر بگذارد، اگر چنین شد دیگر دنیا برایش از آخرت مهم‌تر نخواهد بود و هم دنیا او را از تفکر در امر آخرت باز نخواهد داشت و از تبعاتی که برای اختیار نمودن دنیا بر آخرت در این حدیث بیان شده در امان خواهد بود.
از معصوم علیه السّلام رسیده که هر کس صبح کند و در حالیکه بیشترین همت خود را بدنیا اختصاص دهد او را در پیشگاه خدا چیزی نخواهد بود و خدا چهار خصلت را ملازم او خواهد ساخت، اندوهی پیوسته که پایانی نخواهد داشت، و اشتغالی که برایش فراغتی نخواهد بود، و فقری که با آن روی بی‌نیازی نخواهد دید، و آرزویی که برایش پایانی نیست.

فصل «در اهتمام به اوقات شریفه»
در این فصل بیان اموری چند لازم است، اول دربارۀ آنچه که در هر سال یکمرتبه واقع می‌شود. دوم دربارۀ آنچه که در هر ماه یکبار. سوم آنچه که در هر هفته یکبار و چهارم آنچه در هر شب و روز از اعیاد شریفه و ایام تولد پیشوایان و لیالی قدر و روزهائیکه در آنها امر مهمی از جانب حضرت حق تعالی نسبت ببندگان انجام گرفته وارد شده است.
اما اعیاد: لازم است که ابتدا معنای عید چنانکه سید ابن طاووس در کتاب «اقبال» بیان نموده دانسته شود از آن جمله بفهمد که عید از جملۀ مقامات سعادت و روز اقبال خدا بر بندگان و احضار آنها در پیشگاه جلال حضرت حق، و روز پوشانیدن خلعت محبت او بر دلها و بر افراشتن لواء قرب الهی و تابش خورشید اقبال بر آمال و روز عمل و خوشحالی از قبول آن و روز اجابت در خواست بندگان از جانب پروردگار و روز بخشیدن جوائز و تسلیم کلیدهای رضا و رضوان و نوشتن امان نامه برای بندگان و روز تهیۀ آنچه که در منزلی که آدمی در پیش دارد بکار او می‌آید، میباشد.
 سپاس شده توسط
غیر قابل درک...
[تصویر:  %20و%20تجارت%20-%20کلام%20مطهر.jpg]
 سپاس شده توسط
خاله شادن
از شنبه 22 آبان:
صبـــــــــــــــح: ★  Shy
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:  
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
خاله شادن
از شنبه 29 آبان:
صبـــــــــــــــح:    
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:  
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
خاله شادن
از شنبه 29 آبان:
صبـــــــــــــــح:    
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:  
ی سوال :
امشب نماز مغرب رو جماعت خوندم عشا رو ن! چگونه اعلام وضعیت بنمایم؟22
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
خاله شادن
از شنبه 29 آبان:
صبـــــــــــــــح:    
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:  
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
سلام1
دمتون گرم [تصویر:  302.gif] 
امروز:
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا: 

روز عید روزی است که ذات باریتعالی درهای احسان و انعام خود را بروی خاص و عام می‌گشاید و جود و کرم و بذل و بخشش نعمتهای خود را اظهار میدارد، و روشن است که جود و کرم از هر بخشنده‌ای بحسب جود و سخاوت و امکانات او و بحسب قابلیت بنده و استعداد او است، و چون امر بدین منوال باشد و خداوند کریم و بخشنده سفرۀ انعام و بخشش بگستراند سزاوار است که هر نیکوکار و بدکار و هر مؤمن و فاجر بر این سفره گرد آیند و لکن به اعتراف و حیاء و شرمساری و رجاء که در این صورت هیچیک از لطف و احسان حضرت حق بی‌بهره نخواهند ماند.
ولی همۀ این‌ها برای کسانی است که بخدا و جود و بخشش و قهر و وعید او معتقد باشند و گر نه کافر و منکر و معاند و آن کس را که از رحمت حق مأیوس گشته بحکم عقل بهره‌ای نخواهد بود.
این حقیقت روز عید است حال بنگر که چگونه این امر بین مسلمانان وارونه گشته و روز عید را روز شهوترانی و شکم چرانی و لهو و لعب و غفلت قرار داده‌اند، رئیس محدثین شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» روایت نموده، که امام حسن علیه السّلام روز عید فطری مردم را دید که بخنده و لهو و لعب مشغولند امام خطاب به اصحاب خود فرمود: خداوند ماه رمضان را بمنزلۀ میدان مسابقه‌ای برای بندگان خود قرار داد تا در این ماه به اطاعت و جلب رضایت او با یکدیگر بمسابقه بپردازند، پس در این ماه عده‌ای مسابقه را بردند، و گروهی عقب مانده و بی‌بهره ماندند، پس عجب است از کسانی که در روزی که نیکوکار پاداش کار خود می‌گیرد و آنانکه در بندگی خدا کوتاهی نموده‌اند احساس خسارت و زیان می‌نمایند میخندند، سوگند بخدا اگر پرده‌ها بکناری رود نیکوکار به احسان خود مشغول گردد و بد کار ببدی اعمال خود.
بهر حال بنده باید قبل از فرا رسیدن عید، حالش حال کسی باشد که از اطرافیان یکی از سلاطین است و نسبت به آن سلطان خطاها و جنایات بزرگی از او سرزده حال می‌شنود که منادی سلطان ندا میکند و مردم را به گرد آمدن در حضور سلطان و مجلس او فرا میخواند تا هر کدام نسبت بمقام و مرتبۀ خود خلعت بگیرند و از انعام سلطان بهره‌مند شوند چنین کسی با شنیدن این دعوت مسلما دچار تشویش شده و پیوسته در اضطراب و بین خوف و رجاء است، بنده هم قبل از فرا رسیدن عید باید چنین باشد و در این امر فکر کند که آیا کاری کرده است که او را در این مجلس عظیم سودی بخشد؟ و بنگرد که آیا در این مجلس در کنار عزیزان جائی برای او هست؟ و لباس او از لباس بزرگواران آن مجلس خواهد بود؟ و الطاف خداوندی هم چنانکه آنها را فرا می‌گیرد شامل حال او هم خواهد شد؟
یا اینکه سرش از تاج کرامات خداوندی برهنه و گناهان و خطاهایش از استتار و پوشش خداوندی مکشوف و جایگاهش در صف خطا کاران و مستحقین عذاب الهی میباشد.
 سپاس شده توسط
خاله شادن
از شنبه 29 آبان:
صبـــــــــــــــح:    
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:  
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
خاله شادن
از شنبه 29 آبان:
صبـــــــــــــــح:    
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:  
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
سلام
امروز:
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا: 
دمتون گرم [تصویر:  302.gif] 

و در این امر ساعتی بیندیشد، سپس اگر خود را از دستۀ دوم یافت بمعالجات فوری که برای خطا کاران معین شده بپردازد و در مقام علاج خود بر آید، ابتدا به توبۀ حقیقی و انابۀ واقعی بپردازد و اگر نفسش که به اعمال زشت خوگرفته او را مجال دخول از باب توابین نداد میبایست که خود را برای دخول از باب استغفار راضی گرداند و به استغفار از گناهان بپردازد و از خدا بخواهد که از گناهان او در گذرد و استغفار او را بپذیرد و باو توفیق انجام توبۀ واقعی عنایت کند و اگر باز نفسش او را از دخول از باب دعا و استغفار هم مانع گشت و او را بر این کار یاری ننمود لا محاله میبایست ببابی که شیطان و فرعون از آن باب داخل شده‌اند و خدا آنها را ناامید نکرد و خواسته‌شان را بآنها داد داخل شود، و آن باب عدم یأس و ناامیدی از رحمت حضرت حق تعالی است پس سزاوار است که بگوید: ای کسیکه بدشمن‌ترین مخلوقاتت آنگاه که از تو یاری طلبید جواب دادی پس هم چنانکه جواب او گفتی مرا هم ناامید مساز و دعوتم را اجابت نما و ای کسیکه حاجت فرعون را بر آوردی حاجت این فرعون دومی بلکه اولی را هم بر آور، و بعد به اجابت و قبول از ناحیۀ پروردگار و دستیابی بآنچه مراد و منظورش هست حسن ظن داشته باشد.
و در آنچه سید جلیل و معلم اهل مراقبت سید ابن طاووس در کتاب اقبال در این زمینه افاده نموده است بیندیش او می‌گوید: ای برادری که به اقبال مولایت رو نموده‌ای ببین چگونه در پیشگاه او حاضر می‌شوی و در عظمت و بزرگواری آن کس که بر تو روی نموده بیندیش و دلت را از شواغلی که بین تو و إحسان او حایل می‌گردد پاکیزه گردان. تا اینکه می‌گوید:
بدان کسانیکه در روز عید بخدا روی می‌آورند، روزیکه خداوند متعال آن را برای بندگانش عید قرار داده و آن را روز گرفتن مزد و پاداش گردانیده و ببندگان خود امر نموده که بسوی او خارج شوند و به پیشگاه او بار یابند، به چند دسته تقسیم می‌شوند:
یک دسته کسانی هستند که هیبت خداوند و جلالت و بزرگواری او آنها را بخود مشغول داشته و یاد حضور در پیشگاه او و اجابت دعوت او عقل آنها را برده است اینان هم چون کسی هستند که برای اولین بار بمحضر خلیفه و یا سلطان عصر خویش فرا خوانده شود، چنین کسی پیوسته از ملاقات با سلطان احساس شرم و حیاء میکند و از اینکه مبادا در محضر او سوء ادبی از او سر بزند بیمناک و از اینکه بخواهد در محضر او سخنی بگوید و یا اگر سلطان سؤالی نمود جوابی بدهد در خود احساس عجز میکند و از طرف دیگر در این می‌اندیشد که اگر خلیفه یا سلطان از اعمال زشت و کارهای ناروائی که بر علیه او انجام داده با خبر شود با او چه معامله خواهد کرد و همین فکر و خیال‌ها او را از اینکه چیزی طلب کند و در محضر حق زبان به سؤال بگشاید مانع می‌شود.
دستۀ دوم کسانی هستند که در نعمتهای الهی از آفرینش آسمان‌ها و زمین‌ها گرفته تا آنچه که از ابتدا آفرینش این‌ها در این میان وجود یافته و حفظ و نگهداری آنها بخاطر انعام و روزی و تربیت بندگان، بتفکر و تأمل می‌پردازند و جمیع خیرات دنیوی و دینی را در نظر می‌آورند و این همه نعمت که خدا بر آنها ارزانی داشته و آنچه از اکرام و انعام برای آنها حاضر نموده آنها را از طلب چیزی دیگر، سر افکنده و شرمسار می‌سازد.
دستۀ سوم کسانی هستند که در خیانتشان با این خداوند منعم و بخشنده در نعمتهای او می‌اندیشند و تضییع حق نعمتهای بی‌شمار الهی را از جانب خود، در نظر می‌آورند و ذلت خیانت و عار و ننگ و شرمساری و ترس آنچنان آنان را فرا گرفته که دیگر مجالی برای امید و آرزو برای آنها باقی نگذاشته است.
 سپاس شده توسط
سلام به نماز خوناش

صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا: 

باز منو دعا نکردین؟ Offlow

دستۀ چهارم کسانی هستند که لباس غفلت و جهالت بر تن نموده و از نعمتهای آفریدگار و آنکه رازق آنها است بی‌خبر و نعمتهای بی‌شمار مولا و سید خود را در مدت عمر و زمان حیات، از ایجاد و حفظ و بقاء و دیگر نعمتها را نادیده گرفته و به اعمال خود فریفته و مغرور گشته‌اند اینان چون کوران و بیماران هستند.
دستۀ پنجم کسانی هستند که برای دریافت اجرت اعمال خود در ماه رمضان خارج شده‌اند، و زبان حالشان طلب محاسبه در این معامله با پروردگارشان هست، زبان حال عدل پروردگاری با اینان چنین است:
حال که هر یک از شما اجرت عمل خود طلب میکنید پس آنچه را که ما برای شما قبل از آفرینش شما انجام داده‌ایم بخاطر آورید، و این دوران بس طولانی حیات خود را که از زمان پیدایش پدرتان آدم شروع می‌شود و آنچه ما برای پدران و مادران و اجدادتان انجام داده‌ایم در نظر آورید، سپس اندکی در مورد اجرت موجوداتی که ما در راه مصلحت شما از ملائکه و انبیاء و ملوک و سلاطین و دیگر بندگانمان از گذشتگان و حاضرین بکار گرفته‌ایم بیندیشید بعد ببینید چه مقدار ما طلبکار هستیم آن را بپردازید و بعد خود را از ما طلبکار بدانید، چون شما از باب اعتراف به فضل و بخشش ما عدول نموده و بر باب طلب اجرت ایستادید.
دستۀ ششم کسانی هستند که میدانند تمام اعمال نیک آنها با یک نعمت از نعمت‌های الهی نمی‌تواند مقابله کند و لذا از باب اجر چیزی طلب نمیکنند بلکه بهمان زبان حالی که قبل از وجود داشتند که زبان فقر و احتیاج باشد بباب کرم و فضل و جود الهی متوسل می‌شوند.
دستۀ هفتم کسانی هستند که لباس معرفت بتن نموده، و همین را که ذات اقدس حق به آنها روی نموده و آنها را بمحضر احسان خود فرا خوانده نعمتی بس بزرگ، و منتی بر خود میدانند، اینان را از آن زمان
که خارج می‌شوند تا آنگاه که بمحضر خداوندی باریابند فکری و ذکری جز اعتراف به نعمتهای الهی نیست و زبان حالشان چنین است که اگر برای آنها ممکن بود که از ازل تا به ابد موجود میبودند و هر آنچه را که در توان داشتند در خدمت معبود و شکر انعام و جود و بخشش او بکار میگرفتند خود را قاصر میدانستند و اگر ترس مخالفت با خواستۀ مولایشان در میان نبود از او میخواستند که از باب خدمت او در دنیا و آخرت جدا نشوند.
می‌گویم سید رحمة اللّه علیه، در حالیکه اصناف مردمان بیشتر از این است، بهمین مقدار اکتفا نموده زیرا مقصود او اشاره ببیان اوصاف و احوالاتی است که غالب بر متعبدین و بندگان خدا است و الا که سالکان راه حضرت حق و سایرین إلی اللّه از اهل توکل و رضا و تسلیم و شوق و محبت و انس را حالاتی برتر و بهتر از این‌ها است که بیان شد.
و چه بسا که از اهل شوق و محبت کسانی حاضر این مجلس شوند که از آنچه از لذت دعوت و نداء حضرت حق دریافته‌اند مستند اینان را توجهی به عمل و عامل و اجر و پاداش نیست چرا که اینان داعی مجلس را بخاطر سرور و بهجتش لبیک گفته‌اند و روح و جان خود را فدیه او می‌سازند.
سپس سید رحمة اللّه علیه این سخنان زیبا را از زبان کسیکه باستقبال عید رفته است می‌گوید:
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان