1398 دي 24، 21:15
نقل قول: خانم ژوپیتر خیلی ناراحت شدم از شکستتونراستش خیلی فکر کردم دربارش
به نظرم میارزه که یه ذره برگردین عقب.
چی شد که اینطوری شد؟ چیکار باید میکردین که اجتناب بشه؟
نمیدونم چم شد واقعا...تو اون شرایط خیلی بیتفاوت شدم نسبت به همه چی...و اصلا اهمیت ندادم دارم چیکار میکنم و ارزش روزای پاکم رو به کلی فراموش کردم
مسلما بعدش به خودم اومدم ک کار از کار گذشته بود و فقط میتونستم خودمو سرزنش کنم
یه اتفاق یهویی نبود و طی چند روز و کم کم اتفاق افتاد
شاید یکی از دلایلش عمل نکردن به برنامه هام و عدم توجه کافی به معنویات و نمازم بود
کاش میشد یکاری کرد ک حس مرخرف بعدشو واسه همیشه به خودم یاداوری کنم ولی متأسفانه بعد از یه مدت یادم میره همه چی و بد بودنش واسم کمرنگ میشه
ولی یه ویژگی خوب ک دارم اینه ک بعدش زود بلند میشم و سعی میکنم جبران کنم
نمیدونم دوباره کی توی اون شرایط قرار میگیرم ولی سعی میکنم دیگه از این طریق ضربه نخورم
...You were there for me when no one else was
یه روز میاد که همه چی درست میشه
یا درست میشه یا تموم میشه مگه نه؟
یا درست میشه یا تموم میشه مگه نه؟