بوی نمور کوچه و کلمات .. نگاه مورب کسی که از انتهای بنبست باز آمده است .. و دستها، دامنهها، روزنامههای عصر، پتوی کهنهای بر هرهی ديوار ... هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.
بالاخره صبر ما به نتیجه رسید
پس از کلی فراز و نشیب این صد روزگی ما هم به پایان رسید
ترلان خانوم من مدال می خوام
قبول نیست باید میتوانم خانوممم تو جشن کمک کنه چرا رفتن ؟