امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشکلات ما با والدین

سلام
من یه مشکلی دارم که نمیدونم چجوری بگم البته حل کردنشم با من نیست
پدر و مادرم از چندسال پیش باهم مشکل دارن و این هروز بدتر میشه درصورتی خوبن که اصلا با هم کاری نداشته باشن و حرف نزنند
اما انتظارایی که از من دارن جالبه
هر دو شاغلن (مربی ورزش) مادرم تحصیل هم میکنند کلا وقتی دانشگاهن و باشگاه هم دارند من باید برم جاشون باشگاه توی طول تابستون هروز صبح و عصر باشگاه بودم این دومین تابستونی بود که اینجوری گذشت و البته کارای خونه و ناهار درست کردن و ازین حرفا
اما سر صحبت که میشه میگن تو هیچ کاری نکردی ما ازت راضی نیستیم هیچ پیشرفتی نکردی گفتم اخه من با کدوم وقت ازادم برای خودم باشم میگن اگه میگشتی وقت ازاد پیدا میکردی
این فقط 1 نمونشه
من روحیم خیلی داغونه واقعا شرایط همه جوره بهم فشار اورده اصلا نمیتونم حتی درس بخونم الان تقریبا 2ساله افت زیادی داشتم واقعا نمیدونم باید چکار کنم ازین بحثا خسته شدم
یجوری شدم که دلم میخواد برم یجایی که هیچکس نیست
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
(1390 مهر 9، 13:17)chakavak نوشته است: یجوری شدم که دلم میخواد برم یجایی که هیچکس نیست


به نظر من می رسه اگر امکانش هست یک مسافرت برو , مسافرت برای روحیه آدم خیلی خوبه , لازمم نیست حتما طولانی باشه , یک مسافرت 2 روزه
فقط و فقط و فقط      نماز


[تصویر:  05_blue.png] 
سلام.منم با نظر احسان موافقم.ولی موضوع اینکه بنظر میاداحتمالا شما داخل خانواده با محدودیتهایی مواجهی و معلوم نیست اجازه بدن اینکارو کنی یا نه ولی اگه شد و اجازه دادن خوبه.اما بدون اولین کاری که باید انجام بدی پذیرش شرایطه.فرض کن داخل یه هواپیمایی نشستی که یهو دچار نقص فنی میشه دوست داری در این حالت از کابین خلبان چی بشنوی:1.مسافرین محترم لطفا خونسرد باشید و کمربنداتونو بسته نگهدارید ما همه تلاشمونو برای کنترل هواپیما انجام می دیم و خدا هم کمکمون می کنه و دو وااااااااااااااااااااااااااااااااااای بدبخت شدیم چکار کنیم حالا وااااااااااااااااااااااااااای دیگه بدتر از این نمیشهههههه مطمینا همه ما دوست داریم از کابین اولیو بشنویم یعنی خلبانی که شرایطو پذیرفته و داره تمام تلاششو برای یه فرود موفق انجام میده.این مثال ارزش پذیرش شرایط و منطقی بودنو نشون میده
اما در کنار پذیرش شرایط یادت باشه که حتما میتونی اروم اروم به مرحله ی تغییر شرایطم برسی.اونم با تغییر در رفتارو افکار خودت.خدا کمکت میکنه انشاا....مطمین باش بابا مامانتم دوستت دارند ولی نمی تونن درست ابراز محبت کنن.موفق باشیSmiley-face-thumb
خداوند مهربانترین است غصه هایت را به مهربهنترین بسپار
ماموریت شما در زندگی بی مشکل زیستن نیست با انگیزه زیستن است.پس بگذار مشکلات هر چه می خواهند بکنند تو با انگیزه مسیر درست را برو[تصویر:  8.gif]///به هر چه بیندیشید وسعتش می دهید...پس به انچه دلخواه شماست بیاندیشید///ارامش ذهن بخاطر داشتن مشکلات کمتر نیست.ارامش ذهن ناشی از عیب جویی کمتر است/// معمولا بهترین نقطه برای یک اغاز دوباره: همان جایی است که اکنون ایستاده اید.قبل از انکه ادرس خود را عوض کنید. تفکر خود را تغییر دهید.وقتی شما تغییر می کنید موقعیتهای شما هم دستخوش تغییر می شوند و این یک قانون است

سلام

خوب از کجا شروع کنیم ؟


آهان ...


تواب خانوم

درسته که شرایطی که میگین سخت به نظر میاد و واقعا جای تحسین داره که شما از ارزش های خودتون کوتاه نیومدین

اما من میگم اول از همه یه خورده نگاهتون به مشکلات رو عوض کنید ( حالا یکی باید اینارو به خوده من بگه ! [تصویر:  e.gif] )

یعنی یه خورده از اونوری نگاه کنید

مثلا دیدید بعضیا وقتی یه نفرو بیشتر از همه دوس دارن ، وقتی باهاش حرف میزنن سرش داد میزنن یا بهش فحش میدن ؟

مثلا بچه دستشو میبره ، مادره میگه واااااای ، پدرت بسوزه ، چی کار کردی با خودت دیووونه ؟

در اصل معنی این جمله اینه که مادره به بچه گفته ، الهی فدات بشم عزیزم ، چیکار کردی با خودت آخه قربونت برم !

میبینید ؟

گفتار و رفتار فرق میکنه اما هر دو یه معنی رو میرسونن

واقعا هستن افرادی که اینجوری محبت میکننااااا

حالا من میگم اینو در نظر بگیرید که پدر مادرتون شما رو خیلی بیشتر از همه دوس دارن

اگه مثلا یه وقتی اشتباهی کردید و سرتون داد کشیدن معنیش اینه که شما رو خیلی دوس دارن اما شیوه ی ابرازش اینطوریه

مثلا اگه داداشتون همون اشتباه رو بکنن ، ممکنه پدر مادرتون زیاد حرفی نزنن ، چون خیلی شاید براشون اهمیت نداره


با این حال من میگم یه بازنگری کلی در خودتون و خانوادتون بکنید

بعد بیاید با پدر مادرتون صحبت کنید یا اینکه یه نامه براشون بنویسید و درد و دل کنید و یه روزی که خودتون خونه نیستید اونو در معرض دیدشون قرار بدید که فقط پدر مادرتون بخونن !

البته این نکته رو هم در نظر بگیرید که از این جملات حتما استفاده کنید ( چه تو گفتار چه نوشتار )

مثلا بگید مامان بابای عزیزم ، من که انقدر دوستون دارم ، انقدر براتون احترام قائلم ... یه حس عجیبی تو دلم ایجاد شده ، حس میکنم شما یه خورده از من ناراحتید .... مثلا فلان روز یادتونه ؟ ....... خوب شاید شما ناراحت شده باشین اما من قصدم این بود ...... واقعیتش من خودمم یه خورده ناراحت شدم آخه .......

مطمئن باشید جواب میگیرید [تصویر:  i.gif]


------------------------------------------------------------


و اما چکاوک خانوم

دقیقا همون چیزایی که برای تواب خانوم گفتم برای شما هم صدق میکنه

اگه فک میکنید پدر مادرتون یه وقتایی با هم مشکل دارن

شما واسطه بشید ، یه وقتایی اگه میبینید مامانتون ناراحتن برید ازشون دلجویی کنید

مثلا بگید مامان چی شده ؟ به نظر دلت گرفته ؟

شاید تو برخورد اول مثلا بگن برو الان اصلا حوصله ندارم یا مثلا بگن اینجور مسائل به تو ربطی نداره

اما شما باز از در مهربونی وارد بشید ، سعی کنید اعتماد مادرتون رو جلب کنید

بزارید درد و دل کنن

حالا نوبت شماست ، باید پادرمیونی کنید

مثلا مادرتون میگن ، آره بابات فلان روز این حرفو به من زد به من برخورد

شما توضیح بدید که این برداشتی که مادرتون کردن اشتباه بوده و اصلا منظور پدرتون این نبوده

یا مثلا بگید اون لحظه عصبانی بوده و قصدش این نبوده

مثلا بگید اتفاقا بابا همیشه به من میگه قدر مامانت رو بدون که انقد خوبه

همیشه نباید شرایط خوب بشه

یه وقتایی شما باید شرایط رو خوب کنید

یعنی نکته های مثبت پدر مادرتون رو قوت ببخشین واسه هر کدومشون و نقطه های منفیشون رو کوچیک کنید واسشون


وقتی شرایط مهیا شد ، وقتی پدر مادرتون خوب شدن

اونوقت با آرامش و با همون شیوه ای که به تواب خانوم گفتم میتونید از اونا بخواین تا راهنماییتون کنن



پدر مادرا یه وقتایی از بس واسه ماها زحمت میکشن خسته میشن

اون موقع هست که ما باید کمکشون کنیم



یا حق 53
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



داداش ارمان من همه این کارایی که میگیدا 4ساله دارم انجام میدم مگه یه ادم چقدر توان داره؟؟؟
خسته شدم Tears
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
یعنی هیچ تاثیری نداشته ؟

به نظرم پیش یه مشاور برید و کامل مشکل پدر مادرتون و مشکل شما با اونارو باهاش مطرح کنید

البته پیش یه مشاور خوب نه هر کسی !
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



نه داداش تاثیری نداشت
اگه طالع خرداد را خونده باشی میفهمین چی میگم
هردوشون متولد خردادن
مشاور هم کاری از دستش بر نیومد Tears
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
مطمئنین کاری از دست هیچ کس بر نمیاد ؟

حتی از اونی که اون بالا هست ؟
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



خدا که همیشه بهمون لطف داره
اما منم که خستم و فشار داره اذیتم میکنه
ازت ممنونم داداشی
باید تحمل کرد دیگه
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
شما تلاش کنید

و توکل داشته باشید

ان شاء الله حل میشه خواهر خوبم 53
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



سلااااااااااااااااااااااااااام

از تمام دوستان مهربان و عزيزم كه راهنمايي و دلداريم دادند سپاسگزارمKhansariha (8)

به همه شما عزيزان افتخار ميكنمcheshmakTears
و دوستتون دارمKhansariha (18)
اميدوارم تك تك تون با مشكلاتتون كنار بياندcheshmakSmiley-face-thumb
چكاوك جان شما هم همينطور عزيزمKhansariha (18)

شاد و سلامت و پيروز و سعادتمند باشيد53
يا علي53
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
بنظر من مشکلاتی که من ، تواب و چکاوک گفتیم تا حدی میتونه با گفتمان بهبود پیدا کنه
افسوس که اون فضای گفتگویی که باید باشه نیست و تنها چاره کنار آمدن با قضیه س
(1390 مهر 10، 5:12)m71 نوشته است: بنظر من مشکلاتی که من ، تواب و چکاوک گفتیم تا حدی میتونه با گفتمان بهبود پیدا کنه
افسوس که اون فضای گفتگویی که باید باشه نیست و تنها چاره کنار آمدن با قضیه س

من خودم بچه ی آخر خانواده هستم. احتلاف سنیم با مامانو بابام زیاده خوب نسبتا چون بجه ی آخرم. ولی بازم قبول ندارم که میگی فضای صحبت نیست. اینکه شروع کنی به حر زدن با مامانو بابات چه فضایی مگه می خواد؟!!!cheshmak

خداییش اگه بگم من چند باری مامانو بابامو نصیجت کردم باور نمی کنید!! haha303 مثلا صریحا گفتم که اینجوری باهام برخورد نکنید!! موردی بادم نیست الان بخوام بگم ولی ریاد بوده فکر کنم cheshmak. البته قبول دارم که خیلی ها شو قبول نمی کنند و عوض نمی شن ولی می تونید حداقل بیان کنید تو یه جو دوستانه cheshmak
فقط مواظب باشین چه جوری حرف می زندی به وقت باعث جبهه گیری طرفین نشه cheshmak

مثلا یه چیزی بایدم اومد. من مامانم یه تیکه کلام داره که هادی می تونی این کار رو بکنی؟!! این کلمه میره رو اعصاب من! جالا جالبه بعضی هاشو اگه من انجام ندم هیچ کس دیگه ای نیست تو خونه که انجام بدش haha ولی خوب وقتی اینجوری میگه مامانم من می گم مگه من چلاقم که نتونم 4fvfcja
اینو من رفتم مستقیم تو چشای مامانم نگاه کردم و گفتم بهش 4fvfcja مامانم که درست نشد، میگخ من اینو از روی محلت می گم ک اگه مثلا کار دیگه ای داری اینو بگی نه و انجامش بدی ولی برای من خیلی رنج آوره. مامانم کاملا درست نشد ولی خیلی بهتر شده! دیکه بعضی وقتها فقط از دستش در می ره اینو میگه که دیگه خیلی ناراحت کننده نیست برام cheshmak
اینو گفتم که بگم با حرف زدن حل میشه خیلی چیزا cheshmak سعی کنید دوستانه با پدر و مادراتون صحبت کنید در مورد دل نگرانی هاتون cheshmak
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

نقل قول: قبول ندارم که میگی فضای صحبت نیست.

منظورم این بود که برای ما اونطور که باید نیست
اگه برای شما هست خب خوش به حالتون
(1390 مهر 10، 5:12)m71 نوشته است: بنظر من مشکلاتی که من ، تواب و چکاوک گفتیم تا حدی میتونه با گفتمان بهبود پیدا کنه
افسوس که اون فضای گفتگویی که باید باشه نیست و تنها چاره کنار آمدن با قضیه س
سلام

بله
متاسفانه همینطوریه که شما میفرمائید

تا بهشون میگیم طور دیگه ای برخورد میکنند

سکوت بهتره انگار
53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان