1392 فروردين 31، 0:25
ویرایش شده
قلب ات پر از اندوه است
خدایان همه ی آسمان هایت ، بر خاک افتاده اند
چون کودکی
بی پناه و تنها مانده ای
از وحشت می خندی
و غروری کودن از گریستن پرهیزت می دهد
این است انسانی که از خود ساخته ای
از انسانی که من دوست می داشتم
که من دوست می دارم.
می ترسی به تو به بگویم ،تو از زندگی می ترسی
از مرگ بیش از زندگی
از عشق بیش از هر دو می ترسی.
به تاریکی نگاه میکنی
از وحشت می لرزی
و مرا در کنار خود
از یاد
می بری