1388 خرداد 3، 22:52
(1388 خرداد 3، 21:09)mahdi نوشته است: کلی زور زدم که اشکم درنیاد،موفق شدم
ولی به جاش سرم درد اومد،
وای آبجی پارمیدا کشتی منو
ببخشید تورو خدا میدونم خیلی مشکل آفرینم اینو تنها شما نمیگید دوروبریامم همین نظرو دارن عیب نداره بذارین پستای من بهانه ای بشه برا اینکه شما تخلیه بشید من خودم چون قصه اش شبیه زندگیم بود کلی اشک ریختم آخرش میترسم مثل پدر حضرت یوسف منم کور بشم
دیگه فیلم خنده دارم میبینم ملت قه قه میخندن من زار زار گریه میکنم (نمونه اش همین دیروز رفته بودیم فیلم اخراجی های 2 تو خنده دارترین صحنه هاش من گریه میکردم
هر چند روز یه بار خوب میشم وای بعد از دو سه روز باز شروع میشه افسردگیم ول کنین بابا من دیوونم دیگه درست بشو هم نیستم
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدنش پول می گیرد