1388 بهمن 14، 1:30
ویرایش شده
(1388 بهمن 12، 23:26)anti_j نوشته است: ..............................................................
ضمن این که مجتبی جان ازت واقعا تعجب کردم؛ این که ما نمی تونیم با عقلمون به حکمت احکام پی ببریم!!!!!!!!!!!!!! واقعا نظرت اینه!!!!!!!!!!!!!!!!
در مورد خدا و ذاتش قبول دارم از دایره عقل ما خارجه
ولی در مورد احکام؛ فلسفه همه اونا دستیافتنیه............و از دایره عقل خارج نیستن..........گویی اینکه ما به فلسفه بعضیاشون نرسیده باشیم ..........که اکثرا رسیدیم!
هیچ دلیلی وجود نداره که ما با عقلمون بهشون نرسیم!
اما مسئله اینجاست که تا وقتی به حکمت عملی نرسیدیم باید اونو رها بکنیم؟
معلومه که نه. با اعتمادی که به وحی و پیامبرمون داریم باید به اونا عمل کنیم.
بازم تعجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
درست میگی آنتی جی "حکمت" رو زیادی و اشتباهی نوشتم ، منظور اصلیم ، "حقیقت" احکام بود .
عقل میتونه در باره "کلیات" شون مطالبی رو کشف کنه یا بهتر درک کنه ، این کار میتونه با کشف حکمت یا حتی علم یا طمانیه های علمی صورت بگیره و در آینده هم بیشتر میشه . (اگه عقل رو این تعریف بدونیم )
اما "راز " و "جزئیات" رو با عقل نمیشه درک کرد ، باید بریم سراغ نقل و حی ، ممکنه اثرات بیشتر یه حکم مربوط به همین قسمت باشه .
مثلن من حکمت چند رکت بودن نماز رو ندیدم اما رازش رو پیامبر توی حدیث معراج گفته
ولی احکام تقلیدی هستند ، در صورتی که اصول عقاید تقلیدی نیست ، و خودمون باید بریم دنبال شناخت و درک و کشفشون .
.........................................................................................
در باره شک هم من نظرم اینه که چون اصول عقاید تقلیدی نیست باید خودمون بریم بپرسیم و بعد بپذیریم ، اما وقتی برامون مسجل شد از اون دست شک هایی که خیلی زیاد امام ها ما رو ازش نهی کردن بپرهیزیم :
مثلن :
امام باقر(ع) :
"ای زیاد مبادا به گفتگو های خصم امیز بپردای که زمینه شک را فراهم می آورد و عمل را تباه میساد و صاحبش را هلاک میکند ، ممکن است (در ان میان ) کسی سخنی بر زیان راند که آمرزیده نشود و همانا در زمان گذشته مردمی ، دانشی را ک به انها واگذار شده بود ، رها کردند و در جستجوی دانشی بودند که از ان نهی شده بودند ،تا انجا که سخنشان به خدا رسید پس سردرگم شدند و .. . "
امام علی (ع) : تردید به خود راه ندهید که به شک افتید پس کافر شوید
...........................................
و .. ، مثلن جوادی املی میگه :
شک یا ناشی از ضعف شک کننده هست و گاهی ناشی از مشکوک فیه هست ، که ممکنه به انداه کافی واضح نباشه
در صورتی که قرآن میگوید: من بینه و برهانم "قد جاء کم بینه من ربکم و رحمة "
بینه یعنی حجت آشکار و برهان یعنی ظهور
و به چیزی گفته میشود که هیچ تاریکی و ابهامی نداشته باشد .
1)"اصول کلی" منزه از شکند "ذالک الکتاب لا ریب فیه "
2) برخی از انسان ها به دلیل کفر و نفاق در اصول دین شک میکنند " بل هم فی شک یترددون "
تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که که هیچ روشی توی ترک گناهان مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار نمیده !