1391 مرداد 20، 19:20
ویرایش شده
خوشحالم که طرف مقابلم آدم فهمیده و با ادبیه
خوب حالا بحث:
اگه دقت کرده باشی من گفتم "در درجه ی اول" طرف مقابل رو یک انسان ببنیم،این یعنی من درجه ی دومی هم قائل شدم و این درجه دوم مربوط میشه به مسئله جنسیت طرف که به نظرم در درجه ی اهمیت کمتری قرار داره
پس با این حساب استنباطت از حرفای من اشتباه بوده و دیدگاه عقلیت رو خطاب به خودم نمیدونم
ولی با این حال یه نقد کوچیک رو دیدگاه عقلیت دارم
این که میگی "فطرت جنسی" راستش باهاش موافق نیستم،به نظرم فطرت قبل از اینکه جنسی باشه (مربوط به بخش حیوانی آدم) انسانیه (مربوط به بخش الهی و روحانی انسان)
شاید این حرفی که تو میزنی برگرفته از مشاهدات در جامعه و حرفای روانشناسان باشه (همین وضع بد و ناخوشایندی که در کل جهان حاکمه،شهوت پرستی و گرایش به جنبه حیوانی انسان)
ولی این دلیل نمیشه بگیم فطرت انسان جنسیه (میتونیم به جاش بگیم میل جنسی و نه فطرت جنسی)
به نظرم فطرت انسان بیشتر جنبه انسانی داره و بیشتر تمایل به انسانیت داره تا حیوانیت
این مثل این قضیه میشه که بگیم چون اکثر آدما به خدا اعتقاد ندارن و مادیگرا هستن پس فطرت انسان مادیگراست
و در مورد دیدگاه های نقلی هم تقریبا همین نظر رو دارم
روانشناسای امروزی خیلیاشون انسان رو فقط در همین حد دنیا میدونن
و بیشترشون (تاکید میکنم اکثرا) اصلا به جنبه روحانی انسان توجهی نداشته
و فقط رو جنبه های حیوانی انسان تمرکز کردند و تحقیقات و نظریاتشون هم حول و حوش همین محدوده است
و یه نکته دیگه اینکه
نظریاتی که امروزه مطرح میشه همه نسبیه،مطلق نیست که بخواهیم قبول کنیم،چه بسا مدتی بعد شخصی بیاد و اون رو نقض کنه یا حتی خود اون کسی که نظر رو داده بیاد حرف خودشو رد کنه
و اما در مورد دلیل تاریخی هم دو مورد از قرآن برات میارم
دیگه از قرآن محمکتر و قابل استنادتر داریم؟
حالا دلایل تاریخیم چیه،ایناست:
ارتباط برقرار کردن حضرت موسی با دختران شعیب یک نمونه کامل برخورد انسانیه
یا مثلا رابطه حضرت زکریا با حضرت مریم حتی بعد از بزرگ شدن حضرت مریم باز یه نمونه کامل برخورد انسانیه
بازم همونطور که تو پست قبلیم گفتم تاکید میکنم که داشتن دید انسانی همچین کار ساده ای نیست