مجتبی جان به خوبی در مورد موسیقی و تاثیراتی که در روان و فکر شخص میذاره صحبت کردند.
قسمت هایی از بحث فکر کنم نیاز به بحث بیشتری داشته باشه.
ایشالا اگه خدا بخواد در پست های جداگانه به پاسخ این مباحث می پردازم.
(چون دوستان مایل به بحث عقلی بودند تا نقلی لذا حتی الامکان از پاسخ نقلی در مورد مسائل خودداری کردم.)
نقل قول: از یه طرف هم همه ما انسانیم حتی اگه هیچ گناهی هم نکنیم
همه عقایدمون صحیح نیست
فکر نکنم کسی بتونه همچین ادعایی بکنه
مثلا در مورد همین رایتل یک فتوا هایی عجیبی شنیدم که اصن با
عقل جور در نمی آمد
اما قربون خدا وقتی قرآنشو(معنی) میخونی از عقل گراییش لذت می بری
پس ممکن خیلی ازین عقایدی که خیلی ها دارن اشتبا باشه!
کل مطلب اینکه:
من می تونم با اون چیزی که از قرآن می فهمم
خودم به برداشتم از دین عمل کنم؟(و بعضی از احادیث)
سوال:
اگر درست متوجه شده باشم منظور داداش گلمون اینه که:
هیچ انسانی مصون از گناه و طرز فکر اشتباه نیست.
مراجعی که بنده از اونها تقلید می کنم انسان هستند.
پس مراجع ما عاری از اشتباه و عقاید غلط نیستند.
ونتیجه ای که از نتیجه بالا گرفتی اینه که :
ایشون هم اشتباه می کنند.
من هم اشتباه می کنم.
پس چه تفاوتیه بین من و مراجع؟ ، اگر قرار به واقع حقیقته که جز خدا و بالطبع معصومین کسی عالم بر آن نیست.
لذا من هم با قدرت عقل و خطای ناشی از اشتباه انسانی که در مورد تمامی انسان های عادی صادقه ، خودم به کشف حقایق دین خودم بپردازم.
پاسخ :
هیچ دلیل قانع کننده ای بر اینکه شما رو نهی از استدلال و کشف حقایق دین کند وجود نداره.
بله می تونین بنا به استدلال خودتون عمل کنید.
اما با اشراف کامل نسبت به علوم پیرامون این قضیه و در صورتی که میزان آگاهی شما به درجه اجتهاد رسیده باشه.
بنابراین از دیدگاه عقلی هم کاملاً واضحه که ما نسبت به احکام در سطح آگاهی معمول قادر به عمل کردن به فتوای خودمون نیستیم. هر چند در ظاهر مسئله ای ساده باشه.
تا اینجا شاید موضوع بر شما و سایر دوستان مشخص بود لذا برای توضیح بیشتر بحث ذیل رو به دقت مطالعه کنید:
اثبات عقلی اینکه ما قادر به عمل به حکم خود نیستیم.
1.مجتهد موظف است که علم کامل به مسائل مربوط به احکام شرعی و تصمیم گیری کاملاً فاقد تعصب و هوای نفس داشته باشد.
2.مسائل مختلفی که انسان با آن در زندگی برخورد می کند تنها یک پاسخ فی الواقع دارد که در لوح محفوظ در نزد خداوند وجود دارد.(بر طبق عقیده شیعه) و این حکم در مورد تمامی انسان ها (چه شیعه ، یهودی ، بودایی و چه کافر) ثابت است و همگی انسان ها نسبت به رسیدن به آن امر فی الواقع مکلف هستیم.
3.هر انسانی مسائل را از جنبه ای خاص و بعدی متفاوت نگاه می کند ، اما اینگونه نیست که طرز نگاه همه اشخاص مطابق با همان امر فی الواقع باشد.
لذا:
بر مبنای نکات بالا و قاعده عقلی کمترین احتمال خطا (نه مطلقا بدون خطا) برای رسیدن به واقع امر که در لوح محفوظ وجود دارد رسیدن به شرط اول یا اطاعت از کسی است که شرط اول را داراست یعنی تسط و علم کامل به موضوع مورد نظر و تصمیم گیری فاقد تعصب و هوای نفسانی.
برهان خلف :
در صورتی که هر فرد بدون داشتن شرط اول به استنباط در مورد احکام بپردازد:
بر مبنای شرط سوم هرکس بنا به عقیده شخصی در مورد آن مسئله خود را صاحب نظر می پندارد و بنا بر همین شرط سوم در مورد آن با توجه به نگرش خود حکم صادر می کند.
قاعده ی عقلی بیان می دارد که در این صورت احتمال رسیدن افراد به حکم فی الواقع در مورد مسائل گوناگون بسیار کم است.
و در این صورت دلیلی مبنی بر تفاوت بین اشخاص در مورد حق استنباط احکام نیست.
نتیجه : اسلام که بندگان را به بهترین وجه ممکن به سوی کمال هدایت می کند قهرا بهترین روش ممکن را برای رسیدن بندگان به حکم واقع در لوح محفوظ در نظر می گیرد بنابراین یک مسلمان مکلف است که یا مجتهد و یا از مرجع مورد نظر خود تقلید نماید و صورتی که مجتهد نباشد قادر به تصمیم گیری و اجرای یک حکم حتی در مورد یک مسئله کوچک بر مبنای نظر شخصی نخواهد بود.
پ.ن : دلایل نقلی فراوانی هم از ائمه مبنی بر اطاعت این امر وجود دارد که به دلیل بیان شده در فوق از بیان آنها خودداری می کنیم.