امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

میز گرد کانون

سلام ببخشید نقل قولم کار نمی کرد صحبتهای آقا قدر رو آبی نوشتم

میشه مستند صحبت کنید من تابه حال آیه قران تفسیر یا حدیثی رو نخوندم که بگه مثلا مسیحیان هیچ کدام به بهشت نمیروند!!!!!!]


ن هم نخوندم ولی‌ از اونجای که اعتقاد به خدا و حضرت محمد از پایه‌های دین هستن کسی‌ که به کسی‌ که به این ۲ اعتقاد نداشته باشه ( پایهٔ دین) نمیتونه به بهشت بره
( الان یادم افتاد= شهادتین در موقع اذان)

اگه درست متوجه شدم منظورتون سوال پرسیدن بود! احسنت کار بسیار عالی میکنید اگر ما گفتیم نپرسید خاک بر دهان ما من خودم یکی از افرادی هستم که خیلی سوال در مورد دین میپرسم انشا الله بیشتر با هم آشنا میشیم

من هم مشتاقم با شما بیشتر آشنا شم
ما در مورد هر چیزی شک میکنیم سوال میپرسیم اما چون این یعنی از قبل قضاوت کردن
(این رو با لحن دوستان بخونKhansariha (18)Khansariha (18))آقا نه به داره نه به بار شما مستقیم به من میگید که دارم از شیطان پرست‌ها دفاع می‌کنم.....
من به این میگم قضاوت




سوال من خارج از بحث نیست سما از اول بحث گفتی دین شیطان پرستی این طوریه دین شیطان پرستی اون طوریه و شما هیچی ازش نمیدونید من گفتم شما که اطلاعاطتتون بیشتر از ما هست
درسته که گفتم اطلاعاتمون کمه ولی‌ نگفتم مال من بیشتره
گفتم بهتره که تا وقتی‌ که اطلاعات مون به اندازهٔ کافی‌ نیست قضاوت نکنیم.


بیا یه توضیح در مورد پیامبری که میگی دین رو آورده بده بعد ما با هم میشینیم بحث میکنیم من حتما منتظرم
من در یه پستی (لینک ) تمام اطلاعات رو که من تا حالا دارم در این باره به طور کوتاه جم کردم......
ون‌ها فقط یه بنیان گذر دارن و در اون دین هرکسی برای خودش استثنا ایه بنیان گذر
این‌ها یه مردیه به اسم لا وی
این آقا در سال ۱۹۶۸ این دین رو بنا کرد
من پست بعدی شما رو تقریبا می‌تونم از پیش ببینم
شما میخواید پیغمبر اسلام رو با پیغمبر شیطان پرستی‌ مقایسه کنید و از این طریق بگید که اسلام بهتره نمیدونم به خاطره این که پیغمبر اون‌ها الا و مال ما بل
ولی‌ حالا سوال من از شما:
ما با این مقایسه به چه نتیجه‌ای میرسیم؟؟؟
شاید بتونی‌ بگی‌ اسلام بهتره , ولی‌ میتونی‌ بگی‌ که ماسلن چرا ما با اون‌ها اینجور رفتار می‌کنیم؟؟؟
منظورم از به بحث نمی‌خوره این بود..........



ببینید آقا اشتیاق , بچه ها بارها دلیل آوردن آیه خوندن حدیث گفتن که بابا این شیطان پرستی دین نیست باز شما میگی دین شیطان پرستی
چرا نباید بگم؟؟؟؟؟؟ یعنی‌ چون از قرآن من مستقیم قبول کنم؟؟؟؟
این رو لطفا با لحن مهربانانه بخونید:
تو قرآن فقط نوشته که شیطان و با اون حتما شیطان پرستی بد, ولی‌ دلیلش برام کافی‌ نیست
من می‌خوام بیشتر در موردش بفهمم تا بتونم خودم قضاوت کنم نه نظر قرآن رو دوباره مثل توتی‌ تکرار کنم........
اینکه شما قرآن برات کافی نظر شما ‌ست
پس شما در حال دفاع هستید و این خنده دار نیست



دفعهٔ پیش گفتم یه بار دیگه هم میگم:
من دفاع نمیکنم
ما داریم با هم سعی‌ می‌کنیم شیطان پرستی‌ رو بهتر بشناسیم
هنوز کسی‌ نتیجه گیری نکرده

امیدوارم شما هم نکرده باشین


و در آخر لازمه بگم خوبه آدم در کنار افرادی با عقاید دیگه زندگی کنه اما خوبتر که ما روی اونها تاثیر بذاریم تا اونها روی ما
نه به نظر من بهتره که از هم یاد بگیریم و مستقیم عقاید خودمون رو بدون شناخته کامل از عقاید اون‌ها روی اون ندونیم.........

البته تا حدودی بهات موافقم
در این شناخت نباید شخصیت و هویت خودت رو از دست بدی

__________________________________________________________
قا قدر امیدوارم زیاد تند ننوشت باشم

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست (دکتر علی شریعتی)
اشتیاق جان
باز هم میگم که توی تحقیق باید خیلی مراقب باشیم
موفق باشی
اولا ممنون بابت جمع آوری مطالب
اما به نظرم این مسائل بیشتر در حد تئوری اند. در اینترنت کلیپهای رو در این زمینه دیدم که کاری که انجام میده فقط در حد جابجا کردن چند جسم کوچک یا مثلا منحرف کردن عقربه آهنرباست. خب این کارها رو میشه به سادگی با دست هم انجام داد که همان طور که در ابتدای مقاله اشاره شده بود زیاد نباید بین روشهای عادی و غیر عادی تفاوت گذاشت. منظورم اینه که چیزی نیست که در عمل به درد بخوره.
اون قسمتش هم که به مسائل فوق طبیعی مربوط میشه، معلوم نیست نتیجه خوب داشته باشه. ممکنه بد باشه.
البته اینها فقط نظر منه.
دوست عزیز میدونی چرا ما از این بحث نتیجه نمی گیریم چون شما تکلیفت با خودت معلوم نیست و جوابهای متناقض میدی(Khansariha (18)دوستانه بخون)
این بخشی از صحبت های شما در پستهای قبلی هست(گفته های آقای اشتیاق آبی و جواب من مشکی)
من هم نگفتم که قرآن مردم رو مجبور کده که مسلمان بشن
در جای دیگه گفتی اسلام(قرآن) ما رو مجبور کرده به پیروی از اسلام!!!
اون‌ها دوست دارن, بذار شیطان رو بپرستن
خدا هم میگه بذار بپرستند من خودم میدونم اون دنیا چیکارشون کنم اما اگر با ما مبارزه کردن ما ملزم به دفاع هستیم


تا حالا تو از یک شیطان پرست یه بی‌احترامی به مقدسات ما دیدی؟؟؟؟
بله من دیدم.
پس بحث شما که هی میگی اونها بی احترامی نمیکنند منتفی است البته دوستان هم به چند تا از بی احترامی دیگه اشاره کردن
حالا سوال من . آیا شما از مسلمون ها بی احترامی به شیطان پرستها دیدی؟
اگر جوابت مثبته.جواب من اینه: اونها بعضی از مسلمونها هستند و مانند مرلی منسون برای دل خودشون این کار رو میکنند!!!!!!!!!!!
قرآن میگه که اون‌ها با ما دشمنی دارن ولی‌ من تا حالا ازشون کوچکترین بی‌احترامی در مورد دین‌های دیگه ندیدم
چون شما ندیدی دلیل نمیشه که اونها بی احترامی نمی کنند


در اسرع وقت این ویدئو هارو نگاه می‌کنم ولی‌ مطمئن نیستم که منبه درستی‌ باشن چون از طرف مسلمون‌ها درست شدن
..........

ولی‌ برای من گفتگو با یه شیطان پرسته
حرفهای یک شیطان پرست(دوست شما یا اطلاعات سایت) هم دلیل محکمی نمیشه دقیقا مثل حرف یا عمل یک مسلمان که دلیل نمیشه
پس شما باید بری منبعی رو پیدا کنی که همه اونها قبول داشته باشن بعد اینطور تحقیق کنید(مثل منابع قرآن و حدیث در اسلام)


به نظر من شیطان پرستی‌ فقط یه عکس‌العمل به قانون‌ها و حصار‌های جامعه است



یعنی‌ اونها میخوان متفاوت باشن

.


این رو در تمام طول تاریخ دیدیم

میبینید خود شما قبول دارید شیطان پرستی دین نیست فقط یک عکس العمل به قانون هست


این دعوا بین خدا و اونهاست و خدا خودش میدون چی‌ کار کنه
چون در اون موقع شروع به قضاوت کردن میکنیم و قاضی‌ اصلی‌ خداست
شما شیطان پرست نیستید ما هم قبول دلریم
پس با دلیلی که شما آوردید. شما هم نباید کاری داشته باشید که بعضی مسلمونها چجوری با شیطان پرستها رفتار میکنند و نباید دخالت کنید!!!!! پس چرا دارید بحث میکنید در مورد دعوای کسانی دیگر؟؟؟؟؟/
من تا جایی‌ که میدونم به دین‌های دیگه هیچ توهینی نمیکنن (به تحقیق بیشتر احتیاج دارم
)


خوب ببینید شما حتی مطمئن نیستید که اون ها به ما توهین میکنند یا نه!!!!


پس تا موقعی که شما مطمئن نشده اید و در حال جمع آوری اطلاعات هستید. من لزومی برای بحث نمیبینم








[تصویر:  jangjooyan.png]
[تصویر:  jzcy5kzj9bllv0f34qf.jpg]
آموخته ام كه ...
باخت در يك جنگ كوچك را به قصد برد در يك جنگ بزرگ بپذيرم!
ببینیت اشتیاق جان همون نتیجه گیزی که شما کردین ،

مثلا یکی از دوستان من در مورد مفهوم "ضالّین " یعنی همین کسانی که دست به تحقیق میزنن ولی آخرش حقیقتی که وجود داره رو نمیتونن بش دست پیدا کنن ، مثلن به قرآن نمی رسیدن ، میخواست بپرسه آیا سرانجامش همون آتش سوزانه که خدا میگه ؟ یعنی نظر قرآن رو در این مورد میخواست بدونه .

مثلن میگفت ، کفر یعنی پوشوندن ، که تو بیای یک خوبی کردن که مطمئنی توی ذات و فطرت هست ، یا یه حقی که بش مطئنی و ازدرون میشناسیش رو بخوای شروع کنی به انکار کردن ، و پوشوندنو خلافش عمل کردن ، مثلن هوای نفس رو دیدین که ، گناهی که ما به اشتباهش مطمئنیم ، اگه انجامش بدیم و توبه نکنیم از نظر قرآن برامون مکافاتهایی داره ،

ولی این دوست من میگفت قضیه ی ضالّین مثل کفر نیست ، یعنی اونها ابدا کافر نمیشن ، تا وقتی که "حقی" رو بفهمن و بعد بخوان سرپیچی کنن ...بنابر این اینطور آتش جهنم انتظار داشتن اصلا در موردشون نیست ، و برنامه های دیگه ای خدا براشون داره ....

یعنی اینجا تمام شدن حّجت مهمه ، اگه برای کسی حجت تمام بشه ، قرآن همون کاری میکنه که مثال شما به عنوان قاضی میکنه ، ولی برای کسی که حجت و دلیل تمامی هنوز نداره چطور؟

ضمن این که مفاهیم قرآن حقیقی هستن ، نه اسمی .

پس پیشنهاد من اینه که برای پیدا کردن یه برداشت متفاوت برین در مورد سرنوشت همچین کسایی خوب تحقیق کنین ،

آیا قرآن واقعا در باره کسی که به حق بودن قرآن پی نبره به اون شکل عذاب داره ؟

شما فرض های اشتباهیم توی منطق مسئله داشتین ،

مثلن قرآن گفته یا میای ببینی من حقم و اطاعتم رو میکنی و میگی حقم یا این که نه مثل یه قاضی بت شلیک مکافات و جهنم میکنم ؟

تازه اون اشخاص متفاوتند ، ممکنه یکی فهمید قران حق نیست و رفت از اول تا اخر هر چی قرآن گفته بود رو عکسش رو عمل کرد ، گفت خوبی کنی رفت بدی کرد و ...

ولی یکی استدلالات و منطق کافی برای حقانیت قران نیافت و رفت سراغ روش زندگی که به طور نسبی با شناختی که از خودش داشته باشه جور بود ، اتفاقا همچین کسی تو زندگی اجتماعی و فردی هم موفق بود و خیلی تونست به جهان هم کمک بکنه

سوال اینه ؟ اونوقت قران (این قاضی که میگی ) بازم برای اون اسلحه کشیده ؟ یعنی شما مطمئنی در این شرایط گفته عذابت میکنم ؟




یعنی در واقع اینها بر میگرده به برداشت و شناخت ما از قرآن و همین استرس و فشاری یا آزاری که توی انتخاب شما ازش حرف میزنین ، بسته به برداشتتون میتونه برگرده به این که یه تحقیق درست تر بکنین ، و به اهمیت قضیه پی ببرین ، و برای کسی که برداشت ها و اطلاعات متفاوت دیگه ای داره شاید برگرده به این سمت که توی انتخابش ازار هست !

.........................................................................................................................
البته من برداشت هاو نتایج خودم رو درمورد آزادی عمل و نحوه تحقیق کردن ما در مورد حق رو بعدا میان میگم که به بحث شیطان پرستیم ربط داره .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
(1390 مهر 3، 14:52)قدر نوشته است: دوست عزیز میدونی چرا ما از این بحث نتیجه نمی گیریم چون شما تکلیفت با خودت معلوم نیست و جوابهای متناقض میدی(Khansariha (18)دوستانه بخون)



این بخشی از صحبت های شما در پستهای قبلی هست(گفته های آقای اشتیاق آبی و جواب من مشکی)

اون‌ها دوست دارن, بذار شیطان رو بپرستن
خدا هم میگه بذار بپرستند من خودم میدونم اون دنیا چیکارشون کنم اما اگر با ما مبارزه کردن ما ملزم به دفاع هستیم


سوال اصلی‌ همین جاست که چرا ما داریم بهاشون میجنگیم

شما از اول گتید چون ما تو اون ویدئو دیدیم که یه نفر میگه اون‌ها با ما بدن
من هم گفتم که اون ویدئو منبه خوبی‌ نیست و باید مطالعهٔ بیشتر بکنیم

تا حالا تو از یک شیطان پرست یه بی‌احترامی به مقدسات ما دیدی؟؟؟؟
بله من دیدم.

]بله ولی‌ این حرف شما رو اگه از آول بحث رو دنبال میکردید همون اول زدیم ولی‌ نتونستید این رو با منبع ثابت کنید

از گرو ه‌های موسیقی و این جور چیز‌ها برام منبع آوردین ولی‌ اون‌ها رو نمیتونیم به عنوان نمایندهٔ یه دین بدونیم

دلیلش رو هم یه نگاهی‌ به پست‌های قبلیم بندازین گفتم
پس بحث شما که هی میگی اونها بی احترامی نمیکنند منتفی است البته دوستان هم به چند تا از بی احترامی دیگه اشاره کردن

حالا سوال من . آیا شما از مسلمون ها بی احترامی به شیطان پرستها دیدی؟
اگر جوابت مثبته.جواب من اینه: اونها بعضی از مسلمونها هستند و مانند مرلی منسون برای دل خودشون این کار رو میکنند!!!!!!!!!!!

این هم درسته
ولی‌ وقتی‌ آقای خامنه‌ای به تور کاملا رسمی‌ میره جلوی منبر و جلوشون یه نفر چند تا پرچم رنگارنگ و یه ابلیسک رو آتیش می‌زنه و ایشون تو دوربین لبخند می‌زنه
من بهش میگم توهین

قرآن میگه که اون‌ها با ما دشمنی دارن ولی‌ من تا حالا ازشون کوچکترین بی‌احترامی در مورد دین‌های دیگه ندیدم
چون شما ندیدی دلیل نمیشه که اونها بی احترامی نمی کنند


؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس تا وقتی‌ که نبینم که نمیتونم چشم بسته بگم بی‌ احترامی می‌کنن
این دقیقا بحث ماست که از اول دارم می‌کنیم


..........

ولی‌ برای من گفتگو با یه شیطان پرسته

حرفهای یک شیطان پرست(دوست شما یا اطلاعات سایت) هم دلیل محکمی نمیشه دقیقا مثل حرف یا عمل یک مسلمان که دلیل نمیشه

پس شما باید بری منبعی رو پیدا کنی که همه اونها قبول داشته باشن بعد اینطور تحقیق کنید(مثل منابع قرآن و حدیث در اسلام)

این رو من اول بحث گفتم
ولی‌ رفتم یه کم بیشتر در این بار خوندم و حرفم رو خودم دوباره درست کردم

حالا نمیفهمم شما چرا درین حرف من رو تکرار می‌کنید

ولی‌ اگه پست من رو خونده باشید دلیل این که ما نمیتونیم حرف شیطان پارست هارو به عنوان یه منبع قبول کنیم یه چیز دیگست
کسانی‌ که از این دین میان بیرون از لحاظه عصبی کاملا داغونن و به خاطره همین نمی‌شه حرفشون رو ۱۰۰% باور کرد


من قرآن و اسلام رو به عنوان منبع قبول دارم
ولی‌ این که این منبع واقعا من رو راضی‌ کنه مورد بحث[color=#ff0000<br>

به نظر من شیطان پرستی‌ فقط یه عکس‌العمل به قانون‌ها و حصار‌های جامعه است


یعنی‌ اونها میخوان متفاوت باشن

.


این رو در تمام طول تاریخ دیدیم


میبینید خود شما قبول دارید شیطان پرستی دین نیست فقط یک عکس العمل به قانون هست


[/color][/color]

پست‌های من رو دقیق تر بخون
شیطان پرستی‌ فرقه و گروه‌های متفاوتی داره
این هم لینکش



این دعوا بین خدا و اونهاست و خدا خودش میدون چی‌ کار کنه
چون در اون موقع شروع به قضاوت کردن میکنیم و قاضی‌ اصلی‌ خداست
شما شیطان پرست نیستید ما هم قبول دلریم
پس با دلیلی که شما آوردید. شما هم نباید کاری داشته باشید که بعضی مسلمونها چجوری با شیطان پرستها رفتار میکنند و نباید دخالت کنید!!!!! پس چرا دارید بحث میکنید در مورد دعوای کسانی دیگر؟؟؟؟؟/


مگه مسلمون‌ها خدان؟؟؟؟؟؟
من گفتم بین خدا و شیطان پرست‌ها

مسلمون‌ها تو جمله بندی من نبود
من دارم بحث می‌کنم چون مسلمون‌ها دخالت کردن
؛)



من تا جایی‌ که میدونم به دین‌های دیگه هیچ توهینی نمیکنن (به تحقیق بیشتر احتیاج دارم
)


خوب ببینید شما حتی مطمئن نیستید که اون ها به ما توهین میکنند یا نه!!!!

پس تا موقعی که شما مطمئن نشده اید و در حال جمع آوری اطلاعات هستید. من لزومی برای بحث نمیبینم



[highlight=#ffffff]
ما داریم با هم بحث می‌کنیم که چیز بیشتری یاد بگیریم[/highlight]

من اول گفتم که از رفتار مسلمون‌ها با شیطان پارست‌ها موفق نیستم
بعد شما به تور گروهی گفتید که مسلمون‌ها حق دارن
من هم گفتم قبول من میرم چند تا کتاب می‌خونم بر می‌گردم
خوندم برگشتم و حالا در خدمت شمام و تمام اتلهتتم رو هم در خدمت شما گذشتم
در بازی جاها هم نظرم عوض نشد ولی‌ به نظر قبیلم شک کردم......
فکر کنم دلیل بحث کردن اینه که در آخر بتونی‌ با چیز‌هایی‌ که یاد گرفتی‌ دوباره در مورد نظر اولت فکر کنی‌ تا در آخر به یه نتیجه برسی‌
پس من خجالت نمیکشم که نظرم در طول بحث تا حدودی تغییر کرده چون متوجه شدم که برای نتیجه گیری آخر احتیاج به مطالعهٔ بیشتر دارم




اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست (دکتر علی شریعتی)
Information 
مصمم جان ، حرف های خوبی زدی ، توی مباحثی که مطرح شد تقریبا درکنزیکی داشتیم ، مطمئنم هدف شما جدل نیست ، بلکه بخاطر خداست و فوایده بحث و میزگرد، منم به همین اهداف باتون بحث میکنم چون نظر ها و سوالاتی که مطرح میشه رو شایدقبلن نشنیده باشیم و یا بررسی نکرده باشین ، همین طور از این که زیاد



تحقیق



میکنینخوشحالم انشاءالله خدا همیشه به شما توفیق دهد
از محبتتون ممنون آقا مجتبای عزیز




.




ان شاءالله برای هر دوتامون فایده و خیر و برکتداره. سعادتمند باشید.
منطور من از خیسی چیز نجس نبود ، مثال من رو شاید کامل متوجه نشدی ،



منظورمرابطه ی یه عنصر خالص با یه عنصر ناخالص بود


.
دقیقا متوجه منظورتان شده ام. اگر منظورتان ازعنصر خالص خداست، که تصورتان اشتباه است و خداوند همان است که در وصف خودش میفرماید: "لیس کمثله شیء" هیچ کس و هیچ چیزی شبیه به خدا وجود ندارد و هرتصوری هم در مورد خدا داشته باشید باز هم غلط است، مگر در پرتو قرآن که شناخت لازمرا برای عبادت بی قید و شرط به ما می دهد. رابطه ی خدا با ما انسان ها رابطه ی خالقو مخلوقی است




.






اگر منظورتان از این عنصر خالص پیامبران هستند،باید گفت که آنها خود با کیمیا و اکسیر دین و برنامه ی الهی خالص شده اند، همانطورکه اگر ما هم بخواهیم به امید خدا می توانیم به اوج شکوفایی استعداد ها مون برسیم.برنامه و دین الهی در این عصر در دسترس همه قرار دارد، قرآن مختص به فرد خاصینیست. ابزار فهم قران زبان عربی است. همهدر حد خودشان می توانند زبان عربی یاد بگیرند و یا به کسانی که عربی را خیلی خوبمی دانند، به شرط اینکه صادق باشند، اعتماد کنند. خداوند هدایتشو منحصر به افرادخاصی نکرده است که حتما ما باید از کانال اونها بهره مند بشیم، جز زندگی پیامبر کهالگوی والایی برای زیستن همه ی انسان ها در خود دارد.

.



من میگم همونطور که وجود یک سایه یا نور ضعیف منعکس شده نشون دهندهاین هست که حتما



یه نور محض و روشنی وجود داره


.




،



,
و هر روشنی نشان دهنده وجود نور هست حتی اگه خیلی کم باشه



و هر چیزناخالص دیگه رو در نظر بگیر ، لطافت گل ، نشون دهنده لطیف مطلق خداست ، زیبایی ومراتب کمی از اون که در صفت جمال از خدا میبینیم نشون دهنده زیبایی محض یا جمالمطلق هست که خداست ،
شما یک جورایی دارید از برهان نظم استفاده میکنید، اما متاسفانه به مثال هاتون دقت نمی کنید. انسان آنطور که شما تصور می کنیدنیست. خیلی از مشکلات ما به شناخت انسان برمی گردند. درست است هر روشنی نشان دهندهی وجود نور است، اما لزومی ندارد که این منبع نور کامل باشد!. اگر می خواهید باصفات و ویژگی های مخلوق به عظمت و بزرگی خالق پی ببرید، مثالتان تا حدی درست است.البته از روی فرعون یا نمرود نیز می توان به کمالات خدا پی برد-از روی بعد تکوینییا تسخیری آنها بیشتر- اما اگر می خواهید که این رابطه را هم به مخلوقات دیگر(حالاین مخلوقات هرچه هم بزرگ باشند) تعمیم بدهید اشتباه است. من از روی زیبایی گل میتوانم به لطف و رحمت و جمال خداوندم تا حدی پی ببرم، اما از روی هر نوع صفت تکوینییا تشریعی مربوط به هر موجودی نمی توانم نتیجه ای در مورد کامل یا ناکامل بودنمخلوق دیگری بگیرم.

.

من هم میگم انسانیت با همه ی مراتبی که شما توضیح دادین ، اگه در ماوجود دارد پس باید کسی کاملش رو در همه ی مراتب داشته باشد و زنده هم باشد .
چرا فکر می کنید باید همچین کسی وجود داشتهباشه؟(قطعا به دلیل پیش فرضهایتان است). اگر منظور از چنین کسی قرآن است که بله،درست می گویید، اما اگر می خواهید توجیه و تاویل بیاورید که فرد یا افراد دیگریهستند، بهتر است دلیل داشته باشید، دلیلی که خودتان را حداقل قانع کند.
منظورم صوفیه یا عارف یا فیلسوف نیست ، منظور کمالی هست که



شبیه اونرو پیامبر بش دست یافت


.
..

که نظر مقدمات و اثباتی داره که من تا حدی که بشه سعی میکنم نظرم روتوضیح بدم




...
.


گفتم شاید خدا و پیامبری که ما ازش شناخت داریم شاید از جهاتی فرقداشته باشن ، یعنی معرفت ما نسبت به آنها با هم



تفاوتداشته باشد




:
.

از نظر من پیامبر یک "مقام" هست ، و فقط یک شخص یا یک ظهورو تجلی جسمی نیست


..
میشه لطفا تعاریفتون رو از "شخص" ،"ظهور و تجلی جسمی" و "مقام" در جملاتی واضح و ساده بیان کنید؟ شما از واژه هایی استفاده می کنید کهتعریف یا حتی مفهوم مشخصی ندارند. یا مثلا اعتبار و حقیقت رو از کجا آوردید ومنظورتون دقیقا از آنها چیست؟





.



بحث تکوین و تشریع هم کردین ، ولی بیاین از اعتبار و حقیقت صحبت کنیم،



پیامبراکرم (ص) در زمان خودش وقتی زنده بود ، از همه ی انسان ها کاملتر و انسان تر بود ،چون به خدا نزدیک تر بود ، به عبارت



آثار و تجلیات و صفاتش به خدا نزدیک تر بود




...
.

مثلن اگر خدا علیم بود ، پیامبر از همه ی انسان ها عالم تر بود ، وهمینطور حکیم تر ، عزیز تر ، لطیف تر ، خبیر تر ، بصیر تر ،





.

و در کل اگه بخواییم اون زمان بگردیم و ببینیم کی بیشتر مظهر و جلو هیاسمای خداست ، پیامبر را میدییم ،





.

البته پیامبر هم تا مراتبی این اسماء و صفات را داشتند ، و همه را بهاذن خدا داشتند ، مثلن اگر عالم به غیب بودند تا مراتبی و به اذن خدا ، اگر علیمبودند ، به اذن خدا و


...
ولی بعد از خدا از همه بیشتر


.
واگر وقت بفرمایید همه ی اینها با دلیل پیرویو اطاعت بی چون و چرای پیامبر در لحظه ی لحظه ی زندگی اش از تنها رب و اله وپروردگارش بود که این اوامر و نواهی در قران آمده است ما هم می توانیم با پیروی ازآن به پیامبر عزیزمان تا حدی که ممکن باشد شبیه شویم.

.

حالا برگردیم من میخوام بحث حقیقت و اعتبار رو بیارم وسط ،



شما گلرا در نظر بگیر ، این گل یاد آور چه صفاتی از اسماء الهی است ؟


.

شاید



صفت لطافت ، یا صفت جمال ، ولی شاید به اندازه ی سایه ای بسیار خفیفاز تجلی صفت جمال خدا ، جمیل باشد




.
.

یا مثلن شما خلاّق هستید ، ظهور صفت خلاّق از شما شاید دایره ای باشدکه در یک صفحه سفید میکشید و بهش شکل و اندازه و مقدار میدین ، این خط کشی و حد ومرزی که مشخص کردین اسمش رو میذاریم "اعتبار


"



، یعنی دایره ای که کشیده شده رو از اعتباریات حساب میکنیم ، وحقیقت رو میگیرم "ظهور صفت خلاّقیت " در شما





.
.

همینطور بسیاری



اسمای الهی که خداوند نمونه های ان را در قرآن نقل میکند : در تمامپدیده ها و آفریگان خدا به شکل حقیقی پخش شده است ،





.

و مخصوصا انسان ، که از این لحاظ بر بقیه مخلوقات کرامت و شرف دارد کهاز این نظر نسبت به بقیه هستی جامع تر هست


.
انسان اشرف اکثر مخلوقات است نه همه ی آنها(اینهم از خودخواهی ما انسان هاست که همچین فکر می کنیم!عع

.

یعنی انسان می تواند تا مراتبی ، حلیم ، کریم ، لطیف ، علیم ، بصیر و


...
باشد ،



ولی ،



مطلق اینصفات را خدا دارد ، و انسان در سیر و تکامل خود به سمت مطلق خود یعنی خدا سیر میکند




.
.

غیر از اعتباریات ، میمونه حقیقت ، که یر همه موجودات توی هستی ، نهفقط یک سیر اعتباری ( که در ظاهر و دید



ماست ،مثلن بزرگ شدن جوجه ) هست ، بلکه یه سیر حقیقی هم دارند ، که از نظر اسماء الهی



و حقیقتوجودی سیر میکنن




.
.

مثلن تا روز قیامت عالم ماده رشدی از نظر حقیقی داره ، مثلن خدا میگه: یوم التبدل الرض غیر الارض ... روزی که زمین به غیر زمین تبدیل می شود




.
.

در باره حقیقت و اعتبار خیلی باید توضیح بدم ، اما نظر کلیم را میگم ،و بعد خواستین حقیقت و اعتبار رو و مرز هاش رو باز میکنم




.......................
.

پس اگه به این نتیجه برسیم که تمام هستی از نظر کسب صفات و اسماء الهیدر رشد و حرکت تکوینی و حقیقی



هستند ، و انسان هم با اختیار خود میتواند این رشد مربوط به خود راکندتر یا سریع تر کند ،


.

همینطور انسان از نظر جامع این اسماء بودن از بقیه



مخلوقاتو هستی شریف تر و جامع تر است




.
.

و اینکه پیامبر از همه ی انسان های دیگر انسان تر و از نظر اسماءالهیو صفات خدا ، جامع تر هست ، و کامل تر هست ،



پس سیرهمه ی موجودات و کائنات ، چه تکوینی و برای انسان هردو (یعنی تشریع و تکوین ) بهسمت مقام جامعیت اسماء الهی ، به طور مطلق رو به خداست ،





.

یعنی رو به مقام پیامبر است و رو به خدا ، چون پیامبر جامع تر وکاملتر از بقیه هست ،





.

پس پیامبر میشود مقام واسط جامعیت اسماء و همینطور واسط فیض هم درهدایت تکوینی و هم در هدایت تشریعی


:
در هیچ جای قرآن ذکر نشده که پیامبر واسط هدایتتکوینی و واسط فیض است، گاهی ممکن است ناخاسته چیزهایی بگوییم که مشمول عتاب گرانو سنگینی باشد که خداوند می فرماید: " و من اظلم ممن افتری علی اللهکذباا؟" و چه کسی از همه ظالم تر است، کسی که به دروغ بر خداوند افترا ببندد.البته در اعمال انسان نیت شرط است که شکر خدا نیتتان پاک است. منظورم این است لطفادر تعبیرات خود بسیار مراقب باشید. دین خدا اینقدر هم ساده نیست که بشود هر تاویلو تفسیری را به آن چسباند.

.

ربّنا الذی اعطا کل شیء خلقه ثم هدی (پروردگار ما کسی است که بر شیء یخلقتش را میدهد و سپس هدایتش میکند


)
البته خود مقام پیامبر هم در حال رشد هستند : چراکه : الی الله ترجعالامور



در اینجا هم آیه ی اول اشاره به فیض و رحمت الهیدارد که موجودات را خلق کرده و به تناسب نوع آنها به آنها هدایت نیز بخشیده است، وربطی به واسطه ی فیض بودن پیامبر در هدایت تکوینی ندارد. حتی در هدایت تشریعی نیزخداوند خطاب به پیامبر می فرماید: "انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی منیشاء" یعنی تو هر که را که دلت بخواهد نمی توانی هدایت کنی بلکه خداوند هر کهرا بخواهد هدایت می نماید.
در مورد آیه ی دوم هم اشاره به سرانجام امور ومخصوصا اعمال و کارهای انسان دارد و اینکه جنبه ی بازرسی روز قیامت است که در اینآیه چشمگیر است و نه در حال رشد بودن مقام پیامبر. البته من معتقدم که پیامبر درمیان انسان ها دارای بالاترین جاه و مقام و کرامت در نزد خداست و مرتب به اینکرامت او افزوده می شود، اما این مطلب را با هر آیه ای نمی شود اثبات کرد.

.

از تمام صفاتی که خدا در قرآن میخواند ، پیامبر به اذن خدا تابالاترین و کاملترین مراتب ، دارای آن اسماء هستند




:
.

هو الاول و الاّخر و الظاهر و الباطن و هو بکل الشیء علیم





.

یعنی پیامبر هم به اذن خدا ، تا مراتبی اول و آخر وظاهر و باطن هستندو تا مراتبی به تمام اشیاء علم دارند . (تمام شیء



مراتب وموجودات در حال سیر پایین تر از پیامبرند


)
در اینجا باز هم مرتکب اشتباهی شده اید. ممکناست که یک خالق موجودی را خلق کند که تجلی گر همه ی صفاتش باشد، اما حد اقل درمورد انسان اینطور نیست. خداوند وصف کبریائی و متکبر بودن را برای خودش به کار میبرد، اما انسان را به شدت از آن منع می کند. پس لازم نیست که هر صفتی کهخداوند داشته باشد، پیامبر هم حتما داشتهباشد.

.



ما از مقام پیامبر صحبت میکنیم ،



و به آنمیگوییم "نور عظمت " ، وقتی خداوند امر و قرآن را در شب قدر نازل کردند


:
مقام پیامبر را باید از روی قران فهمید. قران میفرماید رحمة للعالمین و سراج منیر و اسوة حسنه و... و نمی فرماید نور عظمت. لطفکنید که تعبیراتتان دقیق باشد.

.

به نظر من قرآن و کتاب یک حقیقت بود ، نه صرفا نوشته ها و لغاتی کهانسان ها مکلف بودند به آنها عمل کنند ، بلکه انسان ها مکلف بودند به روح قرآن کههمان پیامبر خداست ،





.

عمل کنند ،



به نظر من هم-با توجه به قران – باید علاوه برکتاب هدایت، نمونه و شاهد عینی هدایت –پیامبر- نیز باشد تا حجت بر مردم تمام شود. انسانها هم مکلف بودند که به قرآن عمل کنند و زندگی پیامبر را ببینند و عمل خود به قرآنرا با زندگی او تطبیق دهند.
منتها قران برای این که در زندگی ما عملی شود ، باید عامل آن موجودباشد ، و روح آن که خود پیامبر خدا بود ، در قرآن اختلاف و پراکنی نیست ، علم هستچون از وجود احد خدا نازل شده باید مثل خود خدا یکپارچه باشد ، و باعث رفع اختلافو آراء مختلف باشد




.
.

قرآن کتاب هدایت و اوامر خداوند بود ، ولی برای ظهور قرآن نیاز به یکشخصیت و انسان و جسم مادی است تا آن حقیقت در هر لحظه زنده و عامل به آن و موید انباشد که آن شخص ظهور کرده ی پیامبر در زمان خودش بود ،





.

در واقع مقام پیامبر یا نور عظمت ، ظهوری که در این دنیا پیدا کرد بهاسم و شخص پیامبر ، محمد (ص) بود






، که در بین مردم غذا میخورد ، مثل ما میخورد و میپوشید ، و مثل مادچار حوادث عمر و مرگ میشد ،




برای همین قرآن اشاره میکند به اینکه می پرسیدندچرا



ازملائکه یا فرشتگان مجرد برای ما رسولی نیامد و شخصی مثل خودمان پیامبر شده است ؟ولی حکمت خدا ایجاب میکند که ما به ظهور شخصی مثل خودمان نیاز مندیم ، و فقط با آنمی توانیم هدایت شویم




......................................................
.

ولی مقام پیامبر یا نور عظمت از اول که حضرت آدم پا به عرصه ی خلقتگذاشت ، وجود داشت ،



یعنی این مقام به شکل حضرت آدم تجلی پیدا کرد




..
.

و اون هم مثل بقیه انسان ها خورد و پوشید و مرگ هم سراغش اومد ،



ولی خداپیوسته رسولانی در هر زمان داشت ، که حجت خدا روی زمین بودند ، بعد از مرگ هرپیامبری ، پیامبر دیگر برانگیخته میشد ، و در واقع تجلی همان مقام بود




.
.

اگر خدا میخواست میتوانست به آن عمری طولانی ببخشد ، ، یا این که فرشتگانیرو بفرسته ، ولی همیشه برای



اتمام حجت و سیر ما لازم بود حجتی روی زمین باشد که شبیه خود انسانباشد و مانند او رفتار کند تا همه از او الگو بگیرند ، و در سیر خود به بهترین روشو راحت ترین وسیله تمسک بجویند




...
.

و پیوسته با توجه به سیر ی که انسان در تکامل خود در طول تاریخ وجودداشت پیامبرانی می آمدند ، و به طریقه های مختلف ظهور داشتند




..
.

این مقام با توجه به شرایط ، در مقام هایی مثل امام ، یا پیامبر یاالواعزم ظهور میکرد ،



تا این که در مقام ظهور



اتمام نبوت ، و تجلی وحی کامل ترین دین ، در شخصیت حضرت محمّد تجلییافت


.
پیامبران(ع) همیشه پیشرو عمل به هدایت الهی درزندگی شخصی و هدایت مردم بوده اند. پیامبران اولوالعزم آنهایی بوده اند که رسالتبیشتری داشته اند. امامان نیز انسان های بزرگی بوده اند که به پیروی از پیامبران ابتدابر علیه نفس خود قیام نموده و پس از پیروزی با دشمنان بیرونی انسانیت نیز مبارزهکرده اند.

.

ولی مقام نور عظمت یا جامع اسماء الهی یا واسط فیض و هدایت خداوند ،



الان هموجود داره ، و چون این عالم ماده هم وجود داره و ما توش هستیم ، پس باید کسی باشهکه مجسمه و عین شخصیت و ظهور و تجلی شده ی اون مقام باشه ،



دو حالت دارد:
یا پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر بوده و پس از ایشان دیگر شریعتی نخواهد آمد و بر کسیوحی نخواهد شد—اگر اینطور باشد تنها منبع هدایت مردم تا قیام قیامت قرآن خواهد بودبه علاوه ی سنت قطعی پیامبر که با قران تناقض نداشته باشد. و هر کس همت کند و نیتشرا خالص کند و صادقانه در این راه گام بردارد می تواند رهبر جامعه شده و مردم رابا هدایت قرآنی حیاتی دوباره ببخشد، و این رهبری به فرد خاص یا افراد خاصی تعلقندارد.
یا پس از پیامبر نیز وحی می شود و با وحی افرادخاصی تربیت می شوند که دین آلوده به خرافات را تبیین نموده و مردم را هدایت کند وحجت بر مردم تمام شود.
واقعیت این است که بر اساس آیات قران پس از فوتپیامبر دیگر بر کسی وحی نمی شود.
پس فیض و منبع هدایت الهی الان نیز وجود دارد و آنقران است. همانطور که خدا در قران می فرماید: "









و من قبل هذا کتاب موسی اماما"







یعنی قبل از این کتاب(قرآن) کتاب موسی امام ورهبر و مایه ی هدایت مردم بود، پس الان قران امام است.


.


البته لازمه در معانی تجلی خیلی دقت کنیم ، مثالی میزنم ، "شما" هیج جا "وجود واحدتون" نیست ، یعنی از نظر مکانی نمیتونی بگیوجود من اینجاست یا بالاست یا پایینه یا چپه یا راسته ، بلکه شما ، چیزی که ازخودتون میبینید جسم شماست ، این جسم شماست که در مکان خاصی "تجلی" کرده، همینطور خیال شما در عالم رویاتون تجلی پیدا کرده ، همینطور حرکت دست ها وکارهاتون به نوعی "تجلی" فکر شماست ، و فکر شما هم تجلی عقل و بالاترروح



شماست ،ولی شما نه جسمتون هستین نه خیالتون ، نه فکرتون و نه روحتون ، هیچ کودوم بهتنهایی نیستید ، حتی یک مجموعه از انها هم نیستید ، بلکه شما فقط



یک"وجود واحد" هستین به نام "مصمم


"



، که اگه بخوایین از چشم جسم استفاده کنید ، فقط با این اسلحهیکسری اعتباریاتی به نام "جسم " رو میتونین مشاهده کنین ، و اگه فقطبخوایین صرف نظر از دید های دیگه فقط ذهنتون رو میبینید به طور کلی به عینک ها وذره بین هایی نیاز دارین که با اون دید مجبورین برای درک بهتر خودتون رو بخش بخشکنید ، ولی هیچ یک از این شناخت ها شناخت کامل "من " واحد شما نیست ،بلکه من شما هیچ وقت قابل بخش یا جزء نیست ، بلکه اشکال از دید و گیرنده ی شماستکه برای درک نیاز به دیدن آثار و تجلیات مختلف دارین



.
آقا مجتبای گل، حقیقت این است که برای شناختانسان نسبت به هستی و خدا و خودش و جهان اخرت و برای اینکه انسان بتواند در مقابل شناختیکه کسب می کند تصمیم گیری و موضع گیری درستی داشته باشد، خداوند به او قوه ی کسبعلم و اراده داده است. سه جزء اصلی قوه ی کسب علم "بصر" و"فواد" و سمع هستند. تمام قوانین تجربی حاصل بخش کوچکی از قوه ی بصرهستند. تمام استدلالت منطقی و فلسفی حاصل کار بخش کوچکی از قوه ی فواد یا قلبهستند و قوه ی سمع هم نیروی اطاعت و پذیرش سخن از افراد متخصص را برای انسان فراهممی کند. مثلا من که جراحی اعصاب داشته باشم، هرچند خودم کوچکترین مطلبی نسبت به آنندانم اما با دیدن انسان هایی که به فلان متخصص مراجعه کرده و بهبود یافته اند،اطمینان می یابم که خود را به تیغ جراحی او بسپارم. نیروی سمع در مورد تسلیم شدننهایی به وحی و برنامه ی الهی پس از اینکه انسان شواهد را دید، نقش عمده دارد. جزاین سه طریق هیچ راه دیگری برای کسب شناخت نسبت به هیچ چیزی وجود ندارد.

.

بنابر این وجود قرآن نشون دهنده ی وجود شخص عامل قرآن و روح اون هست ،و روح قرآن روح یکپارچه و مقام جامع اسماء خداست ، که به شکلی در این دنیا تجلیکرده باشد ، قرآن ممثل و عامل باشد ، و چون پیامبر هم می بایست در مقام نبوت وهدایت مردم مثل انها باشد ، پس مثل بقیه هم به رحمت خدا پیوست ، و مرگ را چشید ،



قران نمی فرماید چون من هستم پس وجود شخصعامل به من نیز در تمام دوره ها قطعی است. اصلا در قران می فرماید: " ثماورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم من ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهمسابق بالخیرات باذن الله...". می فرماید که پس از پیامبر کتاب هدایترا در دست کسانی قرار می دهیم و کسانی را مسئول اجرای آن می کنیم که از میان آن هاافرادی هستند که به خودشان ظلم کی کنند و افرادی هستند که میانه رو هستند و افرادیهستند که با اذن خدا در عمل به مفاد و مفاهیم آن سبقت می جویند. اولا مقدار و نسبتهر کدام معلوم نیست. دوما با توجه به این آیه سابقین بالخیرات باذن الله، می تواندهر کسی باشند که نیت خود را برای خدا خالص گردانیده و تمام سعی و تلاش خود راانجام می دهند که به قرآن و سنت قطعی عمل کنند، و فقط شامل افراد خاصی نیستند کهمورد نظر شما هستند(هر چند انسان های بزرگواری هم باشند).

.

و بعد از آن این مقام نور عظمت ، به صورت شخص دیگری ظهور و تجلی کرد ،و چون این مقام واسط



فیض الهی






، در آن زمان تجلی




ولایت وسرپرستی آ بیشتر دیده شد



به عنوان ولی خدا و مقام ولایت شناخته شد






،یعنی هم نبوت و هم ولایت از یک مقام ونور بودند منتها به اقتضایزمان ، یکی نماد نبوت شد یکی نماد ولایت شد ،




نشد آقا مجتبا!






گفتیم که اگر عامل هدایت یافتن پیامبر در عالیترین مرتبه ی خود، وحی است، باید خواه ناخواه بپذیریم که بعد از پیامبر وحی وجودندارد و نخواهد داشت و عامل هدایت فقط قران است و سنت قطعی پیامبر.
اگر هم عامل هدایت پیامبر در عالی ترین مرتبه یآن عمل به قرآن است، -که به نظر من همین است- بقیه یهم می توانند به آن عمل کنند واز زندگی پیامبر هم سرمشق بگیرند. پس لزومی ندارد که فرد یا افراد خاصی در نظر گرفته شوند که هدایتفقط از کانال آنها ممکن باشد و اصلا این با آیات قران متناقض است.
لطفا مطالب مرا هم با دقت بخوانید و اگر قابلقبول نیستند، دلیل ارائه دهید، زیرا نمی شود فقط بر اساس آنچه که دلمان می خواهدچیزی را بپذیریم یا رد کنیم. در مورد ولی و ولایت توضیح دادم. اگر توضیحاتم نارسایا اشتباه است، بگویید تا بحث کنیم وگرنه دیگر برای مفاهیمی همچون ولایت در غیرجای خودش کاربرددرست نکنید.

.


و هنوز هم این مقام هست ، و تجلی این مقام در عالم ماده به صورت یکانسان وجود دارد ، و هر کس او را نشناسد ، از هدایت الهی محض و حق محض برخوردار نیست،



لذا همحق محض وجود داره ، هم قرآن عامل ، و هم قرآن زنده ، و هم واسط فیض الهی ،



و در هرزمانی ، حتی زمان هایی که پیامبر نبوده است این مقام به صورت حجة الله در عالمماده نمود پیدا میکرده است




.
.........................................

ولی حتمااحتمالا در باره ی مفهوم تجلی ، نزول و یا ... باید بیشتر توضیح بدم




.

کلن درک ما از پیامبر یک مقام است ، این مقام همیشگی و دارای جامعیتاسماء خداون و مقام واسطه ی فیض است ،



و هدایتتکوینی و هدایت تشریعی همه ی پدیده ها به سمت مقام اوست




.
.

ولی خود این مقام هم یک تجلی از خدا بیشتر نیست ، منتها کامل ترین وجامع ترین تجلی


...
باز هم تاکید می کند که لطفا به مطالب با دقتبرخورد کنید. خودم هم سعی می کنم که از این به بعد دقت بیشتری داشته باشم. بحث راهم از این بیشتر پراکنده نکنیم. و اگر مایلید روی همیط مطلب خاص بحث کنیم. مستدلبحث کنیم و اگر حقی مطرح شد قبول کنیم. برادر عزیزم امیدوارم سعادتمند باشی. تو هممرا دعا کن
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
4fvfcja
مصمم جان چون بحث میزگرد چیز دیگه ای هست ، اجازه بده بحث رو فقط توی پیام خصوصی دنبال کنیم ،

من میخوام از درکمون در مورد "لااله الاالله" بگم ، که متفاوته ! برای همین این بحث ها رو پیش کشیدم .

پس من جوابتون رو انشاءالله در پیام خصوصی میدم ،

ممنونم
...........................................................................................................................
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
سلام
اگه بحث قبلی تموم شده و اگه آقا اشتیاق موافق باشن من میخوام در مورد موضوع دیگه ای بحث کنم
نمیدونم کسی اطلاع داره یا نه اما من یه مستند به دستم رسیده که توش داستان اسب تراوا رو میگه
بعد یه سری آهنگ رو از خواننده های مشهور پخش میکنه بعد اونها رو برعکس میکنه و متنش تبدیل میشه به جملات دیگه
مثل این آهنگ بنیامین که میگه(حالم بده حالم بده) برعکسش میکنه میشه:اعدم الله اعدم الله(یعنی خدا نابود باد)
حالا میخواستم ببینم چقدر واقعیت داره؟اصلا چجوری امکان داره؟
[تصویر:  jangjooyan.png]
[تصویر:  jzcy5kzj9bllv0f34qf.jpg]
آموخته ام كه ...
باخت در يك جنگ كوچك را به قصد برد در يك جنگ بزرگ بپذيرم!
آقا قدر جان من موافقم
ولی‌ فکر کنم که آقا لوکی لوک یه بحث در مورد جادو و.... راه انداخته بودن
ولی‌ بعد از این که بحثشون تموم شد حتما

بحث قبلی‌ فکر کنم به اندازهٔ کافی‌ در موردش بحث شد..........
امیدوارم از من کسی‌ دلخور نشده باشه و شما هم مثل من از این بحث لذت برده باشید
فقط یه مشکل هست
این همه بحث کردیم یه نتیجه گیری آخر ازش نگیریم به نظرم حیفه


بخاطر همین این پیشنهاد من:
هر دفعه ، بعد از هر بحث، یه نفر یه نتیجه گیری کلی‌ از بحث بکنه.......
هر دفعه یه نفر

اینجوری بحثمون بی‌‌خودی نبود
هم نزم تاپیک سرو سامونی میگیره
منتظر جواب‌های شما هستم

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست (دکتر علی شریعتی)
پیشنهاد من اینه که
اگه هرکس به عنوان پست آخر خودش از این بحث بیاد نتیجه گیریش هم بنویسه خوبه ..البته هرکی که دوست داشته باشه
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
به نظرم خلاصه ای که ما می نویسیم می تونه خلاصه ای از نظر خودمون و چیزهایی که در بحث یاد گرفتیم باشه ، در کل بی طرف صحبت کردن خیلی سخته

نتیجه ای که من می گیرم اینه که:
1- هر چیزی رو نباید به شیطان پرستی ربط داد.
2- به مقالات و مستندها و اخبار و ... زیاد نمیشه اعتماد کرد.
(البته اینها تمام نتایج بحث نیست)
نتیجه گیری من

1- شیطان ستودنی نیست و ارزش پرستیدن نداره

2- راه کامل راهی هست که به خدا میرسه نه شیطان

.........................
یا رحیم
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام
موافقم اول بحث جادوگری رو ادامه میدیم بعد میریم سراغ بحث من

نتیجه گیری
1)توهین به مذاهب دیگر کار خیلی زشتی هست (حتی اگه شیطان پرست باشه)
2)کسانی که اسلام رو نمیپرستند دلیل نمیشه آدم های بدی باشن شاید به خاطر شرایط بوده
3)یک مشت نمونه خروار نیست(نباید کار یک عده در دین رو به دیگران تعمیم داد)
[تصویر:  jangjooyan.png]
[تصویر:  jzcy5kzj9bllv0f34qf.jpg]
آموخته ام كه ...
باخت در يك جنگ كوچك را به قصد برد در يك جنگ بزرگ بپذيرم!
آقا قدر من نظرم رو از این بهتر نمیتونستم بگم
نظر من با مال شما مطابقت داره
این نتیجهٔ بحث تا حالا:

توهین به مذاهب دیگر کار خیلی زشتی هست (حتی اگه شیطان پرست باشه)
کسانی که اسلام رو نمیپرستند دلیل نمیشه آدم های بدی باشن شاید به خاطر شرایط بوده
یک مشت نمونه خروار نیست(نباید کار یک عده در دین رو به دیگران تعمیم داد)

شیطان ستودنی نیست و ارزش پرستیدن نداره
راه کامل راهی هست که به خدا میرسه نه شیطان


هر چیزی رو نباید به شیطان پرستی ربط داد.
به مقالات و مستندها و اخبار و ... زیاد نمیشه اعتماد کرد.
(البته اینها تمام نتایج بحث نیست)

41414141414141414141

(1390 مهر 7، 9:45)lukylouk نوشته است: اسم این حقه رو چی می زارید؟


همیشه آنچه را که ما می بینیم واقعا همانهایی نیستند که وجود دارند.cheshmak
____________________________________________________
این تصاویر توسط فیلیپ.ج.شینز و آد اولیوا از دانشگاه"گلاسگو"ایجاد شده اند.

اسم این رو من میزارم فریب حسّ‌های ما
یه چند وقت پیش داشتیم در مورد یه فیلسوف مشهور حرف میزدیم(René Descartes)
اون بیشتر در مورد فریب حسّ‌ها حرف می‌زنه:
اون خیلی‌ زود متوجه شد که تمام حسّ‌های ما به اسانی‌ می‌شه فریبشون داد......
حسّ بویایی، چشایی، بینی همه فریب دادنی هستن
از خودش سوال می‌کنه که چرا باید این دنیایی رو که من میبینم واقعی باشه؟؟؟؟
از کجا مطمئن باشم که همش یه توّهم نباشه؟؟؟؟
افرادی که میبینیم، صدا‌هایی‌ رو که میشنویم، همه و همه می‌تونن یه فریب باشن......

اون تمام دنیا دور خودش رو زیر سوال میبره
بعدا ولی‌ به این نتیجه میرسه که انسان بودن در فکر کردنشه(Cogito Ergo Sum!!!!l)

یعنی‌ تنها چیزی که ۱۰۰% از بودنش مطمئنیم، اینه که ما وجود داریم چون داریم فکر می‌کنیم
حتا اگه بدنمون هم واقعیت نداشته باشه و فقط یه فریب باشه
Descartes بعدا سعی‌ می‌کنه که وجود یه خدا رو ثابت کنه ولی‌ این خیلی‌ از بحث خارج می‌شه
________________
راستی‌: آقا لاکی لوک Khansariha (18)

میگم اگه می‌شه بهتره که یه سوال کنید که بحث شروع شهcheshmak

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست (دکتر علی شریعتی)


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان