در حديثى مى خوانيم :
در شهر مدينه دلقكى بود كه مردم را مى خنداند و گاه اظهار مى داشت كه اين مرد (امام سجاد (عليه السلام )) مرا خسته كرده است،
تا به حال نتوانسته ام او را بخندانم ،
لذا روزى امام (عليه السلام ) عبور مى كرد، آن مرد آمد و عباى حضرت را از دوش مباركش برداشت و رفت ،
امام (عليه السلام ) اعتنائى به او نكرد، همراهان به دنبال او رفتند و عبا را از وى گرفتند و بر دوش حضرت افكندند،
امام (عليه السلام ) پرسيد اين شخص كه بود؟
عرض كردند: دلقكى است كه اهل مدينه را مى خنداند،
فرمود به او بگوئيد: ان لله يوما يخسر فيه المبطلون (خداوند روزى دارد كه در آن روز اهل باطل زيان مى بينند)
این دو معنا از قرآن کریم قابل استفاده است؛ مانند آیات زیر:
1. "یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنّ خَیْرًا مِنْهُنّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِاْلأَلْقابِ..."؛(حجرات، 11.)
اى کسانى که ایمان آوردهاید، مباد که گروهى از مردان گروه دیگر را مسخره کند، شاید آن مسخره شدگان بهتر از آنها باشند. و مباد که گروهى از زنان گروه دیگر را مسخره کند، شاید آن مسخره شدگان بهتر از آنها باشند. و از هم عیب جویى مکنید و یکدیگر را به القاب زشت نخوانید... .
سلام
بادصبا2/40
چقده من مسخره میکردم دیگرانو خبر نداشتمااااا
دیروز که روز اول دانشگاه بود، یکی از آقایون زن گرفنه بودن.....بعد خب به شوخی یه حرفایی با بچه ها زده شد
امروزم خواستگار قدیمیمو دیدم،بار با دوستم یه حرفایی شد
حالا نمیدونم مسخره کردن حساب میاد اینا یانه؟
چون من همیشه فکر میکردم،مسخره کردن تو روی طرف باید باشه
البته بگما،غیبت نشد،چون یه سری اتفاقات رو تعریف کردم....کلا قضیه برام پیچیده شده
امیر مؤمنان حضرت علی(ع) می فرمایند: پیامبر اسلام فرمود: عمر جهان به پایان نمی رسد مگر آنکه مردی از نسل حسین امور امت مرا در دست می گیرد و دنیا را پر از عدل می کند همچنانکه پر از ظلم شده است.
به نظرم اگه اسم طرف رو بیاریم، که خب مسخره میشه و اگه خودش نباشه که فکر کنم غیبت هم میشه.
اگه هم اسمشو نیاریم،
با اینکه شان اون نفر خاص پیش دیگران پایین نمیاد،
اما اینکه یه بار دیگه اون سوتی طرف تو ذهن ما مرور میشه و شانش پیش ما پایین میاد جای تامله.
مثلا n جا بشینیم یه چیزی رو تعریف کنیم
بعدش که خود طرف رو میبینیم هم دیگه اون سوتیش ممکنه همه اش جلوی چشممون باشه.
من اگه خودم یه سوتی ای بدم،
کدوم رفتار ذهنی دوستم رو میپسندم؟
1. این سوتی یادش بمونه و بدون ذکر نامم، این سوتی رو جاهای مختلف نقل کنه؛
2. انقدر رو خودش کار کرده باشه و انقدر دریا باشه که اصلا این سوتی رو هضم کنه و فراموش کنه و دفعه بعد که ازش بپرسی اصلا بگه: با کی کار داری؟
آدم وقتی همچین قدرت روحی ای رو در طرفهای مقابلش ببینه،
پیششون احساس آرامش میکنه و نمیترسه از اشتباهات احتمالیش ... چون میدونه ذهن اونا یه فیلترینگ قوی داره!
امروز داشتم سر یه موضوعی انتقاد میکردم
تو دام افتادم و سه تا کتاب محترم رو، که البته نخونده بودمشون!، به گونه ای اسم بردم که به طور ضمنی کوچک کردن جایگاهشون بود؛
این یکی از دامهای شیطانه
به گمان خودم، با دلسوزی و دغدغه از چیزی حرف میزنم، اما حدشو نگه نمیدارم:
و لا یجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا؛ اعدلوا هو اقرب للتقوی (سوره ی مائده)
ترجمه ی همینجوری خودم: مبادا دشمنی گروهی شما رو به اینکه عدالت رو رعایت نکنید، بکشونه؛ عدالت رو رعایت کنید که این به تقوی نزدیکتره.
امروز جریمه خوردم پس:
2/3
ان شاء الله زیارت عاشورا را میخونم
از نظر پاکی در بیداری: سبز