1394 فروردين 29، 22:53
1394 فروردين 30، 23:20
ویرایش شده
:.❖.::: نکته ی بیست و هفتم از چله نهم :::.❖.:
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
◆◇ ... مراقبه .. - ◇◆
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
چون سوءظن از مهلكات است، نبايد خود را در معرض سوءظن قرار دهد چنان كه اميرمؤمنان عليه السّلام فرموده است:
وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ وَ...؛
كسی كه خود را در معرض تهمت قرار دهد ملامت نكند كسی را كه به او بدگمان شود.
و روايت است كه پيغمبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم با همسر خود صفيّه دختر حيیّ بن اخطب در بيرون خانه سخن می گفت، مردی از انصار بر حضرت گذشـت.
رسول خدا او را صدا زد و فرمود: ای فلان اين همسر من صفيّه است. وی عرض كرد: يا رسول اللّه مگر ما به تو جز گمان نيك می بريم؟ فرمود شیطان همچون خون در آدمی جريان دارد،: ترسيدم كه در تو نيز داخل شود.
❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖
1394 فروردين 31، 0:24
روزه ها / یکی مانده
کاشکی فردا رو می تونستم روزه بگیرم
1394 فروردين 31، 22:27
ویرایش شده
:.❖.::: نکته ی بیست و هشتم از چله نهم :::.❖.:
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
◆◇ ... سوءظن به خود .. - ◇◆
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
انسان نبايد نسبت به خود حسن ظن داشته باشد و همه كارهاى خود را بى عيب بپندارد.
حضرت على(علیه السلام) در صفات متّقين (درخطبه همام) مى فرمايد:
يكى از كمالات افراد باتقوا آن است كه نسبت به خودشان سوء ظن دارند و «خودشان را متّهم میشمارند.» افرادى كه خود را بى عيب مى دانند در حقيقت نور علم و ايمانشان كم است و با نور كم، انسان چيزى نمىبيند.
يكى از دلايل آنكه امامان معصوم آن همه گريه و مناجات داشته اند، همان نور ايمان و معرفت آنان بوده است.
توجّه به اين نكته نيز لازم است كه معناى حسن ظن؛ سادگى، زودباورى، سطحى نگرى، غفلت از توطئهها و شيطنتها نيست.
اُمّت اسلامى هرگز نبايد به خاطر حسن ظنهاى نابجا، دچار غفلت شده و در دام صيادان قرار گيرد.
❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖
1394 ارديبهشت 1، 23:03
ویرایش شده
:.❖.::: نکته ی بیست و نهم از چله نهم :::.❖.:
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
◆◇ ... سوءظن به خود .. - ◇◆
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
امام باقرعليه السّلام فرمود:
سُئِلَ أَميِرُ المُؤْمَنيِِنَ عليه السّلام كَمْ بَيْنَ الحَقِّ وَ البَاطِلِ؟ فَقَالَ أَربَعُ أَصَابِعَ وَ وَضَعَ أَميِرُ المُؤمِنيِنَ عليه السّلام يَدَهُ عَلَی أُذُنِهِ وَعَيْنَيْهِ، فَقَالَ: مَا رَأَتْهُ عَيْناكَ فَهُوَ الحَقّ وَ مَا سَمِعَتْهُ اُذُناكَ فَأَكْثَرُهُ بَاطِلٌ؛
از ازاميرالمؤمنين عليه السّلام سؤال شد كه فاصله بين حق و باطل چه اندازه است؟
فرمود: چهار انگشت.
آن گاه اميرمؤمنان عليه السّلام دست خود را بر گوش و دو چشم خويش گذاشت و فرمود:
آن چه چشمهايت ببيند حق است و آن چه گوشت شنيده بيشترش نادرست و باطل است
❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖
1394 ارديبهشت 1، 23:06
ان شاء الله نکته های ده روز اخر با شماست..
از تجربه ها و تلاش ها و دریافت هاتون..
در پناه خدا..
یاعلی.
1394 ارديبهشت 2، 16:47
چه حدیث جالبی
ممنون از زحمات و نکات خوبتون سها خانم
1394 ارديبهشت 3، 12:18
30 / 40
1394 ارديبهشت 3، 22:11
:.❖.::: نکته ی سی ام از چله نهم :::.❖.:
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
◆◇ ... نفس مطمئن .. - ◇◆
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
در فرازی از دعای امین الله آمده است که اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ ، در این جمله ی کوتاه معنای عمیقی نهفته است که بی ارتباط به موضوع حسن ظن به خداوند نیست.
در شرح این فراز آمده است : ... همان طور كه خداوند مى فرمايد: ما اصاب من مصيبة الا باذن الله و من يؤ من بالله يهد قلبه ، ((هيچ مصيبتى نيست مگر اينكه به اذن خداوند واقع مى شود و هر كس به خدا ايمان داشته باشد او قلبش را هدايت مى نمايد)) مراد از اين هدايت ، يافتن قلبى و به حقيقت رسيدن ايمان مى باشد به گونه اى كه دست خدا را در همه امور مى بيند و امام هادى عليه السلام نيز در اين رابطه مى فرمايد: المقادير تريك مالم يخطر ببالك : ((مقدرات پروردگار چيزهايى را به تو نشان مى دهد كه به فكر تو خطور نمى كرد))
پس با این وجود چرا نگرانی از آینده؟ چرا حسرت مال دیگران را خوردن؟ چرا حسادت؟ چرا ناامیدی؟
صبر در برابر مشکلات انسان را بالا می برد. اما این به معنای سستی و تنبلی نیست.
...و مراد از اذن خدا در آيه منتهى شدن امور است به او و داشتن اين حالات منافات ندارد با اينكه از نظر شرعى موظف باشيم آن مصايب را در حد توان برطرف نمائيم ، مثلا مريض را نزد طبيب ببريم و در مقابل ظالم قيام كنيم
1394 ارديبهشت 3، 22:22
دست شما درد نکنه..خیلی عالی بود...
فقط از اونجای ک دیشب برای من مشکل پیش اومد ونشد نکته بذارم.. ی نکته طلب کار شده چله از من..
امروز روز سی و یکم از چله بود..
(اتفاقا میخواستم منم از زیارت امین الله بگم..)
ک میذارم یا فردا اول وقت یا امشب آخر شب..
شرمنده همه هم هستم..
در پناه خدا..
یاعلی.
1394 ارديبهشت 3، 23:02
:.❖.::: نکته ی سی و یکم از چله نهم :::.❖.:
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
◆◇ ... داستان سوءظن .. - ◇◆
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
مأمون عده اي را در مدينه مأمور كرده بود كه متعرض خانه و زندگي حضرت علي ابن موسي ابن الرضا شوند و آنچه در داخل خانه دارد غارت كنند.
مأمورين به عنوان تفتيش و تجسس كه مبادا آن حضرت اسلحه جمع كرده تا بر عليه مأمون قيام كند درِ خانه آن حضرت آمدند وليكن بيشتر مأموريت داشتند كه زن و مرد، هر چه زيور آلات دارند غارت كنند.
حضرت به آنها فرمود: دم درب باشيد تا من زيور آلات زنها را بگيرم و تقديم شما كنم و بعد به خانه وارد شويد، آنچه مأموريت داريد انجام دهيد. يكي از آن مأمورين كه خيلي جسور و بيحيا بود، نسبت به آن حضرت خيلي اسائه ادب كرده بود .هنگام ورود حضرت رضا عليهالسلام به خراسان، مأمون در عين حال كه آنها را مأمور غارت و توهين كرده بود، باز در ظاهر آنها را تحت تعقيب قرار داد كه چرا در مدينه متعرض آن حضرت شده اند و زندگي آن حضرت را غارت كرده اند. از آن جمله آنها را احضار كرد كه محاكمه كند و بعد از محاكمه اعدام نمايد.
آن مأمور شرور و جسور وقتي وارد دربار شد و مشاهده كرد كه حضرت رضا عليه السلام به عنوان وليعهد مأمون، پهلوي مأمون بر كرسي قدرت تكيه زده است، وحشت پيدا كرد كه اگر آن بيحيائي ها و جسارت ها كه كرده بود آن حضرت به مأمون گزارش دهد اعدام او صددرصد قطعي خواهد بود.
حضرت رضا كه آن وحشت را در آن مأمور مشاهده كرد به مأمون سفارش كرد كه از گناهش در گذرد و او را مجازات نكند. وليكن آن مأمور خيال كرد كه حضرت رضا از دست او به مأمون شكايت ميكند، بيحيائي ها و جسارت هاي او را به مأمون گزارش مي دهد. داد زد كه يا اميرالمؤمنين خواهش مي كنم تهمت هائي كه اين مرد به شما مي گويد در شما اثر نكند. حضرت به مأمون شفاعت او را مي كرد، اما او كه خيال مي كرد شكايت مي كند، به مأمون مي گويد اتهامات او را قبول نكند. مأمون هم كه از جريان آگاه بود گفت خيالت راحت باشد سفارش هاي او را درباره تو قبول نمي كنم.
سفارش هاي آن حضرت شفاعت بود كه از قتل او بگذرد وليكن او خيال ميكرد شكايت است.
داد مي زد يا اميرالمؤمنين سخنان اين مرد را قبول نكنيد كه به من تهمت مي زند.
اين داستان سوء ظن و حسن ظن يك انسان به خدا و اولياء خدا است..
امام علی علیه السلام:
چه قدر نزدیک است دنیا به رفتن و چه قدر نزدیک است پیری به جوانی و چه قدر نزدیک است شک به بدگمانی..
مأمون عده اي را در مدينه مأمور كرده بود كه متعرض خانه و زندگي حضرت علي ابن موسي ابن الرضا شوند و آنچه در داخل خانه دارد غارت كنند.
مأمورين به عنوان تفتيش و تجسس كه مبادا آن حضرت اسلحه جمع كرده تا بر عليه مأمون قيام كند درِ خانه آن حضرت آمدند وليكن بيشتر مأموريت داشتند كه زن و مرد، هر چه زيور آلات دارند غارت كنند.
حضرت به آنها فرمود: دم درب باشيد تا من زيور آلات زنها را بگيرم و تقديم شما كنم و بعد به خانه وارد شويد، آنچه مأموريت داريد انجام دهيد. يكي از آن مأمورين كه خيلي جسور و بيحيا بود، نسبت به آن حضرت خيلي اسائه ادب كرده بود .هنگام ورود حضرت رضا عليهالسلام به خراسان، مأمون در عين حال كه آنها را مأمور غارت و توهين كرده بود، باز در ظاهر آنها را تحت تعقيب قرار داد كه چرا در مدينه متعرض آن حضرت شده اند و زندگي آن حضرت را غارت كرده اند. از آن جمله آنها را احضار كرد كه محاكمه كند و بعد از محاكمه اعدام نمايد.
آن مأمور شرور و جسور وقتي وارد دربار شد و مشاهده كرد كه حضرت رضا عليه السلام به عنوان وليعهد مأمون، پهلوي مأمون بر كرسي قدرت تكيه زده است، وحشت پيدا كرد كه اگر آن بيحيائي ها و جسارت ها كه كرده بود آن حضرت به مأمون گزارش دهد اعدام او صددرصد قطعي خواهد بود.
حضرت رضا كه آن وحشت را در آن مأمور مشاهده كرد به مأمون سفارش كرد كه از گناهش در گذرد و او را مجازات نكند. وليكن آن مأمور خيال كرد كه حضرت رضا از دست او به مأمون شكايت ميكند، بيحيائي ها و جسارت هاي او را به مأمون گزارش مي دهد. داد زد كه يا اميرالمؤمنين خواهش مي كنم تهمت هائي كه اين مرد به شما مي گويد در شما اثر نكند. حضرت به مأمون شفاعت او را مي كرد، اما او كه خيال مي كرد شكايت مي كند، به مأمون مي گويد اتهامات او را قبول نكند. مأمون هم كه از جريان آگاه بود گفت خيالت راحت باشد سفارش هاي او را درباره تو قبول نمي كنم.
سفارش هاي آن حضرت شفاعت بود كه از قتل او بگذرد وليكن او خيال ميكرد شكايت است.
داد مي زد يا اميرالمؤمنين سخنان اين مرد را قبول نكنيد كه به من تهمت مي زند.
اين داستان سوء ظن و حسن ظن يك انسان به خدا و اولياء خدا است..
امام علی علیه السلام:
چه قدر نزدیک است دنیا به رفتن و چه قدر نزدیک است پیری به جوانی و چه قدر نزدیک است شک به بدگمانی..
❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖
1394 ارديبهشت 4، 20:02
ویرایش شده
:.❖.::: نکته ی سی و دوم از چله نهم :::.❖.:
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆
◆◇ ... راهکار های مقابله با سو ظن .. - ◇◆
◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆1 بي اعتنايي به گمان هاي بدي كه به ذهن مي ايد
2 توجه به فوايد خوش بيني : سلامت ونشاط بدني و روحي ، جلب محبت ودوستي، زندگي شادتر وكاهش غم واندوه
3 توجه به مضرات بدبيني از جمله: ترس، بخل، حرص، سلب اعتمادف و زوال امنيت مردم، پراكندهشدن دستان و آشنايان از اطراف فرد بد ظن، اشتهار به داشتن مشكل روحي و رواني
4 استفاده از خود گويي هاي مثبت مثل: من خوش بين هستم، مردم دوست داشتني اند
5 جمع آوري اطلاعات بيشتر در زمينه ي مورد سوظن وبه تعويق انداختن تصميم وقضاوت در مورد ديگران
و اما در مورد دعا براي مقابله با سوء ظن بايد عرض نمايم كه چون سوء ظن منفي از وسوسه هاي شيطان است، دعاي زير مي تواند در هنگامي كه ظنون بد بذهن خطور ميكند براي رهايي از آنها بسيار مفيد و كار ساز باشد بدين طريق كه شما يك كشي به دور مچ دستتان بيندازيد و هنگامي كه ظن بدي به ذهنتان هجوم آورد، آن كش را گرفته و رها سازيد بطوري در مچ تان سوزشي احساس نماييد و انگاه اين دعا را با توجه به معناي عميق ان با خود بارها و بارها زمزمه نماييد« آمَنتُ بالله و بِرسُلِهِ مُخلِصاً لَهُ الدين و لا حول و لا قوتَ الا بالله العلي العظيم و اللهم صل علي محمد و آل محمد».
❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖.:::..:::.❖
1394 ارديبهشت 4، 21:59
واقعا خدا خیرتون بده
شکر خدا
32 از 40