1399 آذر 13، 22:58
باشد ک دفعات بعد بقیه هم بیان و مشارکت کنن
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
(1399 آذر 13، 22:56)شادن نوشته است: پس امشب رو فکر کنیم بهش فرداشب بنویسیم روتینمونو
تو اس ای ما وقت اورژانس حتما باید با ی رفیق بهبودی تماس بگیریم و مشارکت کنیم تا قدرت شهوت کم شه
(1399 آذر 13، 22:58)شادن نوشته است: ممنونم یاقوت جان که اومدی
باشد ک دفعات بعد بقیه هم بیان و مشارکت کنن
(1399 آذر 13، 23:09)شادن نوشته است: اس ای هم مثه کانونه با این تفاوت که اونجا هر مدل آدمی با هر مدل مشکلی در حوزه شهوت جنسی حضور داره سختی و زیبایی ماجرا اونجاست که باید مشارکتها رو بشنوی و دکمه قضاوت کردن رو درون مغزت خاموش کنی
اونجا خودتو پیدا میکنی ی سلسله برنامه منظم داره منتهی باید ظرفیتشو داشته باشی که مثلا بشنوی دوست بهبودیت دیشب فلان کار رو کرده و مشارکت میکنه و تو ابدا حق اینو نداری قضاوتش کنی و حرفی بزنی و در عین حال اونقدی باید ذهنتو قوی کرده باشی دلت نخواد تو هم مثه اون تجربه کنی
ابن اواخر دیگه من نتونستم تحمل کنم ظرفیتشو نداشتم یاقوت الان داره تقریبا یکسال میشه که دیگه راهنما ندارم و کار نمیکنم
(1399 آذر 13، 23:13)Queen نوشته است: سلام علیکم
میبینم که بحث درمورد برنامه ریزیه
چیزی که من ازش فراری ام
منم مثل شادن اگه برنامم رو انجام ندم اعصابم خورد میشه برا همین خیلی دقیق و ریز به ریز برنامه نمی نویسم
معمولا به خودم وقت هم زیاد میدم که خدای ناکرده اذیت نشم
یاقوت چرا پست سر حامی غییت میکنی
اتفاقا منم زیاد روتین پوستی ندارم
فقط نمی تونم با ارایش بخوابم حتما باید بشورم
نقل قول: میشه ی روز مشخصت و بنویسی؟همینطوری هرجوری اومد عمل میکنی؟از پیش تعیین نمیکنی ؟
(1399 آذر 14، 12:27)*دختر پاک* نوشته است:
دیشب و امروز صبح چه خبر بوده
همتون با هم
این چه حکایتی است
این چه گروهی است
خداوندا این خوابای کوفتی را از ما دور بگردان
رها خانم جان
عزیز اشکال نداره
شرایط تغییر میکنه فقط شما محکم پای تغییر وایسا
تغییر کردن سخته
ولی ارزش اش را داره
علت شکست هم که میدونی
غم و غصه زیادی
این خیلی عالیه که علت را میدونی
یه راه حل هم براش پیدا کن که دیگه ازش ضربه نخوری
عالی عالی میشه
راه حل هم داری؟
(1399 آذر 13، 23:49)fatush76 نوشته است:
منم خیلی مشتاقم از روتین های پوستیتون بگید
(1399 آذر 14، 12:18)Raha99 نوشته است:
سلام
من دیشب شکستم،کاملا آگاهانه
تمام هفته تو ذهنم پر از فکرای غم انگیزه شب میشه کابوس میاد سراغم تمام روز در حال ݝصه خوردنم...
بعضی وقتا مث دیشب دیگه میخوام از دست اونهمه غم رها بشم،کاملا آگاهانه میشکنم تا همه چیز رو برای دمی فراموش کنم
کاش شرایطم تغییر میکرد