1400 مهر 3، 20:21
فقط محدود بشی به درس
الانم که خیلی مونده تا کنکورت
به نظرت چه باید کرد؟
(1400 مهر 3، 20:21)سنــا نوشته است: ستاره جون چقدر بده نتونی کارهای مورد علاقتو انجام بدی
فقط محدود بشی به درس
الانم که خیلی مونده تا کنکورت
به نظرت چه باید کرد؟
(1400 مهر 3، 20:03)SILENT scream نوشته است: اوضاع خیلی خرابه
خانواده باز شروع کردن به گیر دادن
پایگاه نرو
گوشی نگیر دستت
کتاب نخون
فیلم نبین
بیرون نرو حتی پارک جلوی در خونه
فقطبشین یه گوشه درس بخون بدون هیچ تفریحی
بعد میدونین جالب کجاست؟
اینکه هر جا میشینن میگن ما به بچههامون آزادی تام دادیم مستقلن
نمیگن سر همه کاراش نظارت داریم نمیگن توی همه کاراش سرک میکشیم نظر میدیم دخالت میکنیم نمیگن تا حد کامللل کنترل داریم:))
نقل قول: سلام دختراممنوووون ک بهش اشاره کردیی
ایرانا جان به شدت باهات موافقم با این تفاوت که من بهش میگم عزت نفس اعتماد به نفسو اصلا قبول ندارم
شادی جان بهت پیشنهاد میکنم برا خودت یه برنامه خوب بریزی سعی کن اون کارا رو کمتر انجام بدی ولی اینکه اصلا انجام ندی دیگه نمیشه باهاشون منطقی صحبت کن احترامشونو هم نگه دار یکم سیاست به خرج بده با توجه به اطلاعاتی که ازشون داری قانعشون کن هرکسی یه قلقی داره
(1400 مهر 3، 21:05)ایرانا نوشته است:(1400 مهر 3، 20:03)SILENT scream نوشته است: اوضاع خیلی خرابه
خانواده باز شروع کردن به گیر دادن
پایگاه نرو
گوشی نگیر دستت
کتاب نخون
فیلم نبین
بیرون نرو حتی پارک جلوی در خونه
فقطبشین یه گوشه درس بخون بدون هیچ تفریحی
بعد میدونین جالب کجاست؟
اینکه هر جا میشینن میگن ما به بچههامون آزادی تام دادیم مستقلن
نمیگن سر همه کاراش نظارت داریم نمیگن توی همه کاراش سرک میکشیم نظر میدیم دخالت میکنیم نمیگن تا حد کامللل کنترل داریم:))
میتونی وقتی ک درس میخونی ، تایمشو برای خودت یادداشت کنی
مثلا بگی امروز صبح، ۵ ساعت درس خوندم به برنامم رسیدم
در کنار درسمم میرسم ک توی پایگاه فعالیت کنم
یا فیلم ببینم، بعدش هم دوباره میرم سر ادامه مطالعه ام
یه زمان مناسب پیدا کن و بدون خشم، باهاشون حرف بزن
و به حرفت هم عمل کن
ک دفعه بعدی بهت گیر ندن
خودت چه پیشنهادی داری؟
(1400 مهر 3، 21:11)Bright Star نوشته است: سلام دخترا
ایرانا جان به شدت باهات موافقم با این تفاوت که من بهش میگم عزت نفس اعتماد به نفسو اصلا قبول ندارم
شادی جان بهت پیشنهاد میکنم برا خودت یه برنامه خوب بریزی سعی کن اون کارا رو کمتر انجام بدی ولی اینکه اصلا انجام ندی دیگه نمیشه باهاشون منطقی صحبت کن احترامشونو هم نگه دار یکم سیاست به خرج بده با توجه به اطلاعاتی که ازشون داری قانعشون کن هرکسی یه قلقی داره
(1400 مهر 3، 20:20)سنــا نوشته است:(1400 مهر 3، 19:59)هانا1400 نوشته است:(1400 مهر 2، 12:25)SILENT scream نوشته است:تقریبا یک سالی پاک بودم، نمیدونم امیدوارم بدآموزی نداشته باشه، میخوام نظر تحلیلی شما رو بدونم که بنظر شما علت مشکل من چی میتونه باشه؟ با یک نفر توی یه گروهی دوست شده بودم و تقریبا هفت هشت ماهی راجع به موضوع مشترک گروه باهم چت می کردیم. تو اون مدت من اصلا نیاز به خ.ا. نداشتم. تا اینکه متاسفانه ایشون وارد فاز جنسی شدن و مجبور شدم کات کنم. تقریبا سه چهار ماهی هم طول کشید تا از فاز دلتنگی خارج بشم. بعدش متاسفانه دوباره شروع شد.(1400 مهر 1، 18:09)مهدوی نوشته است:سلام
عضو جدید، خانم هانا1400 به گروه باران پیوستند.با آرزوی موفقیت و پاکی برای ایشان و همه اعضا
با تشکرمدیریت گروههای ترک
به گروه باران خوش اومدی
از خودت برامون بگو باهم آشنا بشیم
سلام هانا جان
خوش اومدی
یعنی الان دوباره با ایشون صحبت میکنی؟
تو این مدت چه کارهایی انجام دادی برای ترک؟ چقدر موفق بودی؟
ترک قدم به قدم رو خوندی؟
نقل قول: هیچ سر رشته ای از سیاست ندارم اگه بلدین ب منم یکم یاد بدین
تنها قلقی وه ازشون دستمه دست گذاشتن رو نقاط ضعف و حساسیت هاشونه ک تا اینجا جواب داده درسته هممون حس بدی پیدا می کنیم ولی من ب خواستم میرسم
آخه ستاره ببین این کار هارو انجام ندم چیکار کنم؟
اصلا اومدم ی بار هیچکدوم از کارایی ک دوست نداشتنو انجام ندادم
کل وقتم خالی شد کل روزو یه جا دراز کشیدم و به سقف خیره شدم.. دوباره مامان شروع کرد به غرغر کردن
نمیدونم چیکار کنممم