گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)

[بهاران]

بچه ها حرفاتون خیلی قشنگه
حس خوبی پیدا کردم
حس اینکه فقط خودم نیستم ک این مشکلاتو داشته باشم
بزارین ی جمع بندی داشته باشم بعد مشکلی داشت جمع بندیم بهم بگین

از حرفای رزا هم اینو برداشت کردم ب خاطر سن کم و بی تجربه گیم شاید رو این چیزا خیلی حساس شدم...و این که گفتی نوع رفتار ما رفتار طرف مقابلمونو شکل میده هم خیلی درسته..

ایرانا جانم تو یه حرف خوبی زدی ک با پوست و اسنخونم قبلا حسش کردمن
با هیچ جنس مخالفی رابطی دوستی برقرار نکنین چ کوچیکتر از شما چ بزرگتر

از نظر من هیچ رابظه دوستی صمیمی بین جنس مخالف نمیتونه شکل بگیره ک عواطفو ب اون شکل درگیر نکنه
در واقع ب نظر من جاست فرند ک میگن برا دختر و پسر بی معنیه
رابطه این دو و حرف هاشون اگ هدفمند نباشه قطعا ب دوستی ساده منجر نمیشه و عواطفو ب شکل دیگ ای درگیر میکنه

ولی ایرانا ی چیزی گفتی ک نفهمیدم
گفتی ذهنت درگیر ی سواله ولی از نوشته هات سوالتئ در نیاوردم....

چیکا جانم حرفت خیلی درسته
من احساس نیاز میکنم
و این از طرف خانوادم تامین میشه ی جورایی
واقعا نمیدونم کجای کار میتونه بلنگه
یادمه چند ماه پیش عارفه خود مراقبتی میکرد و میگفت میتونه موثر باشه...
فک کنم شاید اینکارو کردم
ولی اینکه گفتی دچار خودسرزنشگری شاید باشم فک نمیکنم...اتفاقا ازون ور بوم در این مورد میوفتم
ممنونم ازت خیلی

[العبد المرحوم]

العبدالمرحوم شروع روزهای پاکی

حقیقتا خسته شدم از این وضعیت ، تو یک ماه اخیر روزهای پاکیم حداکثر به یک هفته رسیده و فک میکنم قرار نیست هیچ وقت تموم بشه

[chika]

عزیزم خودسرزنشگری میتونه خیلی ریز باشه همین ک بخودت بگی با انتخاب هرکدوم باید تقاص پس بدم یه نوع خودسرزنشگریه یعنی اصلا جای اشتباه و خطا برای خودت نمیزاری و حتما برای انتخابت تنبیه گذاشتی 
یکم دقیقتر بررسی کن ببین چقدر در طول روز داری خودتو سرکوب میکنی یا بخودت چیز میگی حتا یه کلمه خیلی کوچیک مثلا ااین کاره ک تو میکنی؟ ادم عاقل ازینکارا نمیکنه این یه نمونه از سرزنشگریه ک خیلی تخریب زاست

[chika]

العبد عزیزم خستگی ازین نظر خوبه ک ادم با مهارت بیشتری تمرین میکنه 
شروع کردن از هرجای خوبه 
پس با انرژی عالی شروعش کن
و اینکه یه تجربه از خودمو میگم
وقتی ک میخواستم سمتش برم با بهانه مختلف مینداختمش عقب
مثلا حالا خستم
حالا کتابمو بخونم
حالا این فیلمه رو ببینم 
حالا غذا بپزم
میزارمش برای بعد

و این بعد بعد بعد ها یهو میدیدم دوهفته شده
یک ساعت یک ساعت عقبش مینداختم با کارای این طوری
امتحانش کردی؟

[silent scream]

سلام
ضحا جان برای غذا خوردن رعایت می کنی؟
من سه چهار ماه اول اینقدر رعایت می کردم 
با اینکه موز یا پیاز خیلی دوست داشتم نمیخوردم یا خیلی خیلی کم
هنوز هم این عادت برام مونده
من سعی کردم به صحبت همه کسایی که پاک شدن یا نکات ورزشی و غذا توجه و عمل کنم
و این یکی از نقاط قوتم بود 

[ایرانا]

سلام دخترا حالتون چه طوره ؟ 

یه نکته ای رو بانو چیکا گفتن ، به نظرم خیلی جای تامل داشت

اماااااا نه هر ادمی نه هر کسی نه هرجوری
ما تعاریف درونیمون دچار ایراد و تناقضه یکم برگرد ب تعریفاتت ببین اصلا اون جایگاه که حالا ایندش میشه شوهر برات چه تعریفی داره قراره چطوری باش اشنا شی چطوری اجازه بدی بشناسیش ک ازدواج کنی
گناه و خطا چ تعریفی برات داره
ارزشهات دقیقا چیا هستن
ناامنی هاات چیاا هستن
نیازهات چیا هستن

ایرانا جانم تو یه حرف خوبی زدی ک با پوست و اسنخونم قبلا حسش کردمن

با هیچ جنس مخالفی رابطی دوستی برقرار نکنین چ کوچیکتر از شما چ بزرگتر

اینو شاید یکی دوهفته باشه ک بهش رسیدم ...
اونم بخاطر تلنگر یه نفر دیگه   

ولی ایرانا ی چیزی گفتی ک نفهمیدم

گفتی ذهنت درگیر ی سواله ولی از نوشته هات سوالتئ در نیاوردم....

مشکلم اینکه ، با اینکه سعی میکنم ارتباطم ، هدفمند باشه 
یه وقتایی ، سر دو راهی قرار میگیرم ،ک آیا کارم درسته یا نه 
همون تناقضایی ک وجود داره ، بین اون چیزی ک از نظر دینی گفته شده (شاید بهتره بگم برداشت شخصی افراد از دین، نه حقیقت ، و ترس از نظر بقیه مردم نسبت به من ) این ک این تصورات درسته یا نه
و شرایط موجود بر جامعه ...

اون سوالی ک ذهنمو درگیر کرده ، همون ، تناقضاتیه ک وجود داره...


خیلی وقته دارم به این مسئله فکر میکنم ، ولی به تازگی متوجه شدم ، مشکل بیشتر ما دخترا الگوسازی هامون هست  

تو جامعه ما ، الگو های مرد ، زیاد معرفی شده
اما الگو زن خیلی وقته ک تو جامعه ما فرو ریخته شده ...

خیلی بین ما فاصله هست 
تعریفایی ک تو جامعه یا فضای مجازی برای یه دختر خوب ، معرفی میشه ، اینکه تو باید مستقل باشی (و واقعا هم لازمه ... تو خانواده ک ۲ تا دختر بیشتر ندارن ، و بعدا این دخترا ها باید ،هوای پدر و مادر رو داشته باشن استقلال واجبه ...)
کار خودتو داشته باشی ، از یه طرف ، این ارتباطات میاد به میدون ، یه جاهایی احساساتت دچار خدشه میشه

از یه طرف دیگه ، یه جامعه سنتی داریم ک کاملا برعکسه ، دختر رو مطیع شوهر میخواد ، تو روایات و دینمونم این هست ک باید اجازه از طرف مرد باشه ،
(دارم فک میکنم ، پاک بشم و فکر ازدواجو از مغزم بیرون کنم (: ، با روحیات من مجردی ، شیوه خداپسندانه تریه    )



و تعداد الگوهایی هم ک معرفی شدن ، خیلی کم هستن ک همون الگو ها هم ناشناخته، باقی موندن...

بیشتر سردرگمیه من برای اینه...
چون حیطه فعالیت ما رو مشخص نکردن ...

اگر همین الان بگیم ، چندتا الگوی مرد موفق معرفی کن میشه ،براحتی اسم برد 
و اگر این شخصیتها شخصیتهای دینی باشن ، اکثرا زنانشون وابسته به خونه و زندگی ک به نظر من بیشترشون هم سراغ درس و علم نرفتن... هستن ، و این برای من جا نمیافته...




فک کنم همین الان هم ، الگوی خیلی از ما ها آقایون باشن ، تا از خودمون ...

یا اینکه انقد تشویقمون کردن به بودن در اجتماع،  ک از ما فقط یه جسم خسته گذاشتن ... ، اون ارزشهایی ک القا کردن ، به جای ارامش بیشتر اذیتمون کرد ، همین الان ، چه تعداد از دخترا برای عقب نموندن از مد یا اثبات زیبایی، دست به عمل های عجیب غریب میزنن 
و باز هم اگر ازشون بپرسی از ته دلشون خوشحال نیستن (:

ولی کاش ادمایی بودن ک میشد راحتتر ، راهشونو پیدا کرد ...
البته هستن ، خانومهایی ک فعالیتهای مثبتی داشتن ولی باز مهجور واقع شدن .‌‌..

یا کامل و جامع نیست...




اینو بر حسب ، مثال میگم 
جهاد برای مرد ، رفتن به میدان جنگ هست 
و جهاد زن سازس با جیب خالیه شوهرش 
ولی چه قدر این جمله ارزش داره ؟ 
اصلی ترین بنیه یه جامعه برمیگرده به زنانش ، ولی ما تو سردرگمی داریم ، دنبال راه میگردیم (:
از خیلی از دخترای قشر مذهبی سوال بپرسی ، فکر میکنن اخر خطشون شهادته ... در حال ک بری معیار های ازدواجشونو بپرسی میتونی تفاوت رو ببینی ،،،

چون هیچ کدوم ، دنبال اون چیزی ک حقیقته نرفتیم ، یه ظاهر رو انتخاب کردم و برای خودمون یه بت ، یه فانتزی ساختیم ...



از یه طرف با وابستگی و اطاعت از جنس مذکر مشکل دارم 
از یه طرف میخوام روابطم رو بتونم درست حفظ کنم ولی باز یا از این طرف بوم میافتم یا از اونطرف بوم


این دوگانگی ها ...

و بعدش حس عذاب وجدان
اذیتم میکنه

شایدم من باید بیشتر دنبال جواب بگردم...

شاید منبع زیاده ، من دنبالش نرفتم   

خودم به این اعتقاد دارم ک همه چیز تو خوده اصل دین توضیح داده شده ، ولی چرا من اینا رو نمیبینم ؟...
چرا جواب نمیده ...

احتمالا روم به یه طرف دیگس ک نمیبینم (: شاید باید جهتمو عوض کنم..

به هر حال حتی اگر بخوای ،با الگوسازی هایی ک از طرف دین به ما گفته شده هم عمل کنی ، خرده فرهنگای کشورمون قبولش نمیکنه..

انقد احادیث مختلف هست ، اونی ک دوست داریم رو برمیداریم ، بقیه رو میزاریم تو ویترین

یه جا میگه : 
مرد با غیرت نمیزاره زن بدون حجاب بیرون بره 
ولی اون حدیثی ک میگه اگه رفتی خاستگاری ، بخاطر دینش اون زن رو انتخاب کن (بخاطر نوع تفکرش) نه پولش نه ظاهرش رو نمیبینیم 

همونطور ک این حرفو به زنان هم گفته ک به پسری بخاطر بی پولیش ، جواب رد نده

ز گهواره تا گور دانش بجوی ، مرد و زن هم نمیشناسه 

اما بعضی از آقایون متفکر ما ، کل تفکرشون اینکه ، خانم باید چشم و گوششو ببنده ، بله چشم قربان گوی ، شوهرش باشه
حالا باز اگر ، بدون تعصب باشه میشه کنار اومد ،ولی وقتی بیفکری و خرافات ، ترس از نظر مردم میاد به میدون تحمل زندگی کردن با همچین ادمی واقعا غیر ممکنه‌‌..

نمیدونم (: 

شاید منم دارم تند میرم ، ولی واقعا خستم (: 


تصمیم گرفتم ، دیگه با نگاه جنسیتی به کسی نگاه نکنم ، ک حس بدی به کسی نداشته باشم ، ولی فقط دارم خودمو گول میزنم 
اثارش همچنان پا برجاست و حتی اگر من اسیب نبینم ممکنه اسیب بزنم...
 همه ادما ک مثل من فکر نمیکنن...


فعلا ترمز گرفتم ببینم بلاخره چه جوری باید ادامه بدم
ببخشید پستم به جای اینکه کمکی باشه ، بیشتر دردو دل شد   

دخترا نظراتتونو بگین 
یا اگه منبعی میشناسین ، بهم معرفی کنین   

مرسی بهاره جان ، حرفی ک زدی باعث شد بیشتر با خودم صادق باشم  

فکر کنم حرفایی ک بانو چیکا زدن ، کاربردی تر باشه 
من یکم موضوع رو دور کردم :/

[chika]

ایرانا جان خودت خیلی خوب گفتی ما کامل به ماجرا نگاه نمیکنیم 
یه حدیث میبینین بقیشو نمیبینیم

ببین خودت چی برای خودت میپسندی 
چه معیارایی داری 
چ چیزی میخوای اصلا از زندگی
چه هدفهایی رو میخوای دنبال کنی 
بعد ببین از ازدواج چی میخوای و چ معیارایی داری 


مگه میشه پسری پیدا نشه ک معیاراش باهات مچ شه؟
ماها وقتی اشتباه میکنیم که خودمونم نمیدونیم چی میخوایم و چه معیاریم داریم و مرزمون کجاس

وقتی بدونی چی میخوای 
طرف مقابلتو نگاهش میکنی اگر معیاراتو نداشت و توی راهت همراهت نبود خب انتخابش نمیکنی 

خودتو سر درست و غلطی چیزای بزرگ بزرگ اذیت نکن

اول ببین خودت چی میخوای 
و بعد درونت اماده این میشه ک کسی بیاد توی زندگیت ک با همون خواسته هات مچ بشه
اونوقت دیگه همه چی درسته ( مثال میزنم اگر معیارت اینه ک بری سرکار شروعش کن و مبنا رو بزار براین اساس ک شخص مقابلت هم با سرکار رفتنت اکیه ، یا انقدری درامد داره که اصلا نیازی نیست تو سازش کنی ، یااااا انقدری ک طرفت بلوغ فکری داره ک اصلا لازم نیس سرهرچی ازش اجازه بگیری و ... ) طبق مثال های خودت گفتم اینارو .

ببین خودت چی میخوای و بر اساس همونا زندگی کن
ادم درستش سر راهت قرار خواهد گرفت به چطوریش هم فکر نکن ( ممکنه همکار باشه ممکنه خواستگاری سنتی باشه ممکنه .... ) 
اما مهم اول اینه ک ببینی دقیقا چ سبکی از زندگی رو میخوای پیش بگیری و بر اساس همونا طرف مقابلو بسنجی ک ببینی اصن قابل این هس من حتا بهش فکر کنم ؟



دخترا مشکل اساسی ما اینه ک فکر میکنیم هر کسی اومد نزدیکمون باید بش فکر کنیم که شاید شازده سوار اسبمون باشه .
نه تمرکزمونو باید بزارمون روی خودمون ( من چجور زنی باید باشم من چجور زندگی میخوام بسازم . بعد میبینی اصلا خیلیا از لیستت خط میخورن چون اصن توانایی اینو ندارن ک کنارت باشن یا بهتر بگم بخوای انتخابشون کنی )
اصلیت فکرتونو نزارین روی اینکه کی میاد منو انتخاب کنه من براش خوبم چطوری خوبه 
تمرکزتون روی این باشه ک من چجوری دلم میخاد زندگی کنم و اون طرف مقابل رو من باید انتخاب کنم نه در معرض انتخاب شدن واقع شم ....

اونی ک باید انتخاب کنه شمایین قشنگا پس تا دیدین کسی مدلش ب مدل زندگی ک میخواین داشته باشین نمیخوره لازم نیس بش فکر کنین

[بنت الهدا]

ایرانا جان خودت خیلی خوب گفتی ما کامل به ماجرا نگاه نمیکنیم 
یه حدیث میبینین بقیشو نمیبینیم

ببین خودت چی برای خودت میپسندی 
چه معیارایی داری 
چ چیزی میخوای اصلا از زندگی
چه هدفهایی رو میخوای دنبال کنی 
بعد ببین از ازدواج چی میخوای و چ معیارایی داری 


مگه میشه پسری پیدا نشه ک معیاراش باهات مچ شه؟
ماها وقتی اشتباه میکنیم که خودمونم نمیدونیم چی میخوایم و چه معیاریم داریم و مرزمون کجاس

وقتی بدونی چی میخوای 
طرف مقابلتو نگاهش میکنی اگر معیاراتو نداشت و توی راهت همراهت نبود خب انتخابش نمیکنی 

خودتو سر درست و غلطی چیزای بزرگ بزرگ اذیت نکن

اول ببین خودت چی میخوای 
و بعد درونت اماده این میشه ک کسی بیاد توی زندگیت ک با همون خواسته هات مچ بشه
اونوقت دیگه همه چی درسته ( مثال میزنم اگر معیارت اینه ک بری سرکار شروعش کن و مبنا رو بزار براین اساس ک شخص مقابلت هم با سرکار رفتنت اکیه ، یا انقدری درامد داره که اصلا نیازی نیست تو سازش کنی ، یااااا انقدری ک طرفت بلوغ فکری داره ک اصلا لازم نیس سرهرچی ازش اجازه بگیری و ... ) طبق مثال های خودت گفتم اینارو .

ببین خودت چی میخوای و بر اساس همونا زندگی کن
ادم درستش سر راهت قرار خواهد گرفت به چطوریش هم فکر نکن ( ممکنه همکار باشه ممکنه خواستگاری سنتی باشه ممکنه .... ) 
اما مهم اول اینه ک ببینی دقیقا چ سبکی از زندگی رو میخوای پیش بگیری و بر اساس همونا طرف مقابلو بسنجی ک ببینی اصن قابل این هس من حتا بهش فکر کنم ؟



دخترا مشکل اساسی ما اینه ک فکر میکنیم هر کسی اومد نزدیکمون باید بش فکر کنیم که شاید شازده سوار اسبمون باشه .
نه تمرکزمونو باید بزارمون روی خودمون ( من چجور زنی باید باشم من چجور زندگی میخوام بسازم . بعد میبینی اصلا خیلیا از لیستت خط میخورن چون اصن توانایی اینو ندارن ک کنارت باشن یا بهتر بگم بخوای انتخابشون کنی )
اصلیت فکرتونو نزارین روی اینکه کی میاد منو انتخاب کنه من براش خوبم چطوری خوبه 
تمرکزتون روی این باشه ک من چجوری دلم میخاد زندگی کنم و اون طرف مقابل رو من باید انتخاب کنم نه در معرض انتخاب شدن واقع شم ....

اونی ک باید انتخاب کنه شمایین قشنگا پس تا دیدین کسی مدلش ب مدل زندگی ک میخواین داشته باشین نمیخوره لازم نیس بش فکر کنین

سلام  چیکا  خانوم  با حرفت  کاملا موافقم  نه تنها  باید منتظر نمونیم  کسی بیاد مارو انتخاب  کنه باید تمام  تلاشمونو کنیم به اهداف قشنگ  زندگیمون برسیم  بعد بریم  یه  نفریرو  که حالا  از هر لحاظ  به ما میخوره  خودمون  انتخاب  کنیم  این ماییم  که انتخاب  میکنیم   من خودم  هیچ وقت  به این فکر نکردم  که  یه پسر بیاد خرجمو بده  و .... همیشه به این فکر کردم از لحاظ  اجتماعی  و شغلی به جایی برسم که  اویزون  کسی نباشم  و خرجمو نندازم رو یکی  دیگ  برا همین دارم تمام  تلاشمو میکنم  و اصلا به فکر رابطه و یا ازدواج نیستم  وگرنه  با این مشکلات  خ ا  پیش  هر روانشناسی میرم  میگ به بلوغ  رسیدی  نیازه  بهترین کار ازدواجه  ولی  من  نمیخوام   با این وضعیت  فعلیم  با این موقعیتم  ازدواج کنم  چون قطعا  با این وضعیت  اون ادمی که دنبالش  هستم  اون مردی  که از نظر من ایده  اله  الان  قطعا  اونم  دنباله  ساختن ایندشه  و به فکره  این چرتو پرتا نیس

[ایرانا]

ایرانا جان خودت خیلی خوب گفتی ما کامل به ماجرا نگاه نمیکنیم 
یه حدیث میبینین بقیشو نمیبینیم

ببین خودت چی برای خودت میپسندی 
چه معیارایی داری 
چ چیزی میخوای اصلا از زندگی
چه هدفهایی رو میخوای دنبال کنی 
بعد ببین از ازدواج چی میخوای و چ معیارایی داری 


مگه میشه پسری پیدا نشه ک معیاراش باهات مچ شه؟
ماها وقتی اشتباه میکنیم که خودمونم نمیدونیم چی میخوایم و چه معیاریم داریم و مرزمون کجاس

وقتی بدونی چی میخوای 
طرف مقابلتو نگاهش میکنی اگر معیاراتو نداشت و توی راهت همراهت نبود خب انتخابش نمیکنی 

خودتو سر درست و غلطی چیزای بزرگ بزرگ اذیت نکن

اول ببین خودت چی میخوای 
و بعد درونت اماده این میشه ک کسی بیاد توی زندگیت ک با همون خواسته هات مچ بشه
اونوقت دیگه همه چی درسته ( مثال میزنم اگر معیارت اینه ک بری سرکار شروعش کن و مبنا رو بزار براین اساس ک شخص مقابلت هم با سرکار رفتنت اکیه ، یا انقدری درامد داره که اصلا نیازی نیست تو سازش کنی ، یااااا انقدری ک طرفت بلوغ فکری داره ک اصلا لازم نیس سرهرچی ازش اجازه بگیری و ... ) طبق مثال های خودت گفتم اینارو .

ببین خودت چی میخوای و بر اساس همونا زندگی کن
ادم درستش سر راهت قرار خواهد گرفت به چطوریش هم فکر نکن ( ممکنه همکار باشه ممکنه خواستگاری سنتی باشه ممکنه .... ) 
اما مهم اول اینه ک ببینی دقیقا چ سبکی از زندگی رو میخوای پیش بگیری و بر اساس همونا طرف مقابلو بسنجی ک ببینی اصن قابل این هس من حتا بهش فکر کنم ؟

ممنونم ازت 
درسته ، باید برای خودم واضح ترش کنم 


ان شاءالله 
همه چیز سر موقعش، به بهترین شکل اتفاق میافته

[سنــا]

سلام من هنوز موفق نشدم برنامه مو اجرا کنم
نوشتن خیلی خوبه بنظرم باید بنویسم تا مغزم اروم بشه، بفهمم چی شد که اینطوری شد.
انگار از دیروز که بیشتر به جریان پینگ پنگ با خدا دقت کردم خدا چندتا از اشکالامو بهم نشون داده
13 امین روزه
و همین 
موفق باشین

سلام عزیزم

اگه دوست داری راجع به برنامه ریزی با هم صحبت کنیم اینجا یا پروفایل
مشکلت چیه دقیقا؟

سنا بانو هم ک مثه همیشه سخت در حال تلاش برا برنامه ریزی..از تحربیاتش تا حالا استفاده نکردم الان میخوام اوار شم رو سرش

سلام

خوش برگشتی بهاران عزیز  
من در خدمتم اگه کمکی از دستم برمیاد  

بچه ها اگ بخوام باز ترش کنم...
ب نظرم اگ ادم میخواد عاشق خدا بشه
نماز هاش واقعی باشه
باید چشمشو رو همه چی ببنده همه چی
حتی ارتباطات ساده
چون یه جرقه کوچیک احساسی نسبت ب طرف مقابل همه چیو خراب میکنه
توی قلب من یا جای انسانه یا خدا دیگ
یا احساسات واقعی
یا دروغین

و من با انتخاب هرکدوم باید تقاص پس بدم
با انتخاب خدا تقاص دنیایی پس میدم
با انتخاب احساس دروغین تقاص اخروی
میگن در یک ملک دو پادشاه جای نمیکیره
قضیه همینه...ب نظرتون اشتباه میکنم؟

بهاران جان دوستان خیلی توضیحات عالی دادن

از نظر من اگه ارتباط با جنس مخالف در جهت  نزدیک شدن به خدا باشه و  تو یه راستا قرار بگیرن  این عالیه و باعث رشدمون میشه
مثل ازدواج سالم یا  مثل روابط کاری و اجتماعی سالم  . و در این جهت اگه رابطه سالم داشته باشیم این با جهت خدا در تناقص نیست !

اما اگه  حس میکنی که  جهت این رابطه با جهت قرب به خدا  همراستا نیستن قطعا میتونه آسیب بزنه و تورو از مسیر خدا دور کنه.

#چالش برنامه ریزی ماه آبان

هرکس کاری رو که مدت هاست به دلیل اهمال کاری و تنبلی و ... پشت گوش میندازه و ذهنش رو درگیر کرده اون کار میتونه به این چالش بپیونده

سنا /  مطالعه درسی روزانه و تهیه جزوه و مرور/  7 روز

شادی /   مطالعه زیست شناسی   / پنج روز 

عطر رهایی / به موقع رسیدن به سرویس/ ... 

_رعنا_ / م پ / 4 روز  

ستاره / 20 دقیقه پیاده روی/ 2 روزی 

ایرانا / مطالعه درسی / ...

حانیه/   رسیدگی  به روتینها  /  انجام  روتین ها

توربو / افزایش ساعت مطالعه چند ساعت؟ / ...

رزا / فکر کردن قبل صحبت / ...

چیکا / کتاب خوندن / ....

عارفه / روتین ها، مطالعه روزانه درسی، زبان و 

..که نوشتم تو تاپیک اهداف ماهیانه/ ۱ روز انجام دادم

هر کس شرکت میکنه تو این لیست بنویسه لطفا

از برنامه هاتون چه خبر؟
چرا اعلام وضعیت ندارین جز شادی و عارفه جان؟

[chika]

عه من یادم میره اعلام وضعیت کنم 

من تا امروز 3 یا 4 روز کتاب خوندم 

[ایرانا]

سلام دخترا حالتون چه طوره؟

ایرانا ،،،، ۴ آبان ،،،،، ۸ روز خوب

چالش سحرخیزی ،،،، ۸ مهر ،،،،، ۳۵ امین روز 
امروز ساعت ۴و نیم بیدار شدم 
خداروشکر روز خوبی بود 



امروز ، تقریبا برنامم رو واضح کردم 

سنا جانم ، از هفته بعدی ، چالش رو پیش میبرم ، این هفته خیلی شلوغ بودم


مرسی هستین ، دخترا  ❤

بقیه هم یه اعلام حضور کنین

(:
#۵۹

[بهاران]

سلام بچه ها حالتون خوبه

بهاران/11 ابان/اروز خوب

بالاخره شروع کردم دعا کنین برام خوب پیش برم

[بنت الهدا]

سلام  سلام  
بنت الهدا/   ۳ ساعت  خوب  /  

تمام  سعیمو میکنم  جلوش بیاستم  ولی انرژیمو صرف جنگیدن باهاش  نمیکنم  

شمام  وقتی اینکارو انجام  میدید  احساس  شادی میکنید؟  اصلا چه چیزی باعث میشه احساس  شادی کنیم ؟  چرا؟

[بهاران]

میدونی ایرانا جانم منم با چیکا موافقم
البته فقط موافقم ولی شک میکنم و عمل نمیکنم

از نظر من خیلی از چیزا و معیارایی ک الان تو خانواده های سنتی هست و حالا جاهای دیگ صرفا عرف جامعه است
خیلیاش جایی در شرع دین ما نداره

بعد  ما میمونیم ک عمل بهش بکنیم یا نه
مثلا یه حدیث هست که انگار گفته بود زن اجازه نداره بدون اجازه شوهرش پاشو بزاره از خونه بیرون
بعد جندوقت پیش ی جایی خوندم ی خانوم خیلی معتقد سر همین وقتی پدرش فوت شد چون شوهرش مسافرت بوده و دسترسی نداشته بهش ک اجازه بگیره پس نرفته حتی برای تشییع پدرش:/

مشکل ما کج فهمی مسایل دینیه
مثلا فرض کن از ی دین دیگ داستان این خانومو بفهمه
برگاش بریزه
و در نهایت اسلامو دین درستی ندونه

میگن امام زمون ک بیادش اصن دین ما و عمل ما کلی فرق خواهد کرد
چون خیلی بدعت وارد دین شده


ولی من ب ی چیزی رسیدم ایرانا جان
ببین چطوری خودت اسیب نمیبینی
حسرت نمیخوری
عقلانیه برات
عقلت میگه همینه
همونو معیار قرار بده و رفتار کن


سنا جانم
ممنونمممم ازت اگ اجازه بدی میام تو یادداشت ازت سوال میپرسم اینحا زیاد میشه سوالام