امتیاز موضوع:
  • 16 رأی - میانگین امتیازات: 4.19
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)

نقل قول:  الان خیلی بهترم.
رزا جان
خدا رو هزار مرتبه  شکر ، 
از یه امتحان دیگه هم سربلند بیرون اومدین، تبریییک  Confetti
شیرینی ما یادتون نره 4chsmu1

نقل قول: فاطمه جونم ببخشید که نگرانت کردم ولی از نگرانی درت نیاوردم. [تصویر:  302.gif]

خدا رو شکر اون شدت رو دیگه نداره 
  Khansariha (8)
عارفه جان ،خوش حالم که بهتری
خداروشکر 
یادمه منم یه زمانی خیلی با مادرم درگیری داشتم 
اصلا رابطه مون خوب نبود 
انقدر این جریان ادامه پیدا کرد ،تا من دو تا چیز رو یاد گرفتم ،
یکی این که ،به هیچ کس نمی تونی با خیال راحت تکیه بدی و مطمئن باشی ،هیچ آزاری بهت نمی رسونه ،اِلا خدا
،ودر خوش بینانه ترین حالت اش ،یه آدم خدایی 
یکی دیگه هم این که ، وقتی یه مشکلی پیش میاد ،می خواد یه درسی بهت بده ،اگر اون درس رو یاد گرفتی ،اون مشکل هم حل میشه ، اما اگر اون درس رو یاد نگیری ،اون مشکل اون قدر برات تکرار میشه که اون درس رو یادبگیری
الان یادم اومد یه چیزی تو بهبودی رابطه من با پدر و مادرم خیلی کمک ام کرد، 
"دعای فرزند برای والدین"و  "حق پدر مادر"  از کتاب صحیفه سجادیه
نه این که همین طوری خوندنش ،
نکاتی که توش هست رو عملی کردن
این کار ،خیلی بهتر شد رابطه مون
(با این که قبل اش فکر می کردم ، اینکه رابطه مون این قدر بده ،همش تقصیر مادرمه)
اگر نتونستین نکات عملی اش رو استخراج کنین ،بگین بفرستم براتون
نقل قول: یعنی تونستم 6 ماه پاک بمونم که خیلی خوبه.
آفرین، دمت گرممم 
التماس دعا
حالا یه سوال سارا جان؟
من شنیدم بعد ۶ ماه ،تمام عوارض خ.ا از بین می ره ،درسته ؟ واسه شما از بین رفته 39
 سپاس شده توسط
وااااای من امروز خیلی وسوسه امممممممم  20

مسابقه اینترنت و پاکی: 
ویلو/ ۲۱ خرداد / ۲۰+ پاکی/ ۱۹+ نت

ویلو/۱۰ تیر/ ۲روز خوب

(1401 تير 12، 9:14)Man Mitavanam نوشته است:
با عرض سلام

عضویت خانوم ها عطر رهایی، هانا 1400، panahا، BREAKING BADا، در جست و جوی نور، kristen، Alex.forman

 در گروه باران، به دلیل عدم اعلام وضعیت و مشارکت در گروه، لغو شد.

باتشکر 53

مدیریت گروه‌های ترک

فک کنم برگینگ‌بد عزیزمون اعلام کرده بود که بخاطر کنکور نیست 
و قبل از این پست یه پست گذاشته  Hanghead

(1401 تير 11، 18:04)Roza_r نوشته است: دخترااا واقعا حالم بده Hanghead یه سوااال. چن روز از شروع مسابقه گذشته؟ ۲۱ یا ۲۲ روز؟
طاقت بیاااااارررررررررررررر
ولی من بلد نیستم بگم‌چجوری  Khansariha (13) 4chsmu1
 سپاس شده توسط
بخدا که همش انقد مونده بود امروز کار دست خودم بدم!
الانم فوق العاده عصبانیم ! و هنوز ممکنه کار بدم دست خودم
دیگه برا همین‌اومدم اینجا که کار ندم دست خودم.

یه کاری ممکنه جور شه برام.. دعا کنین لطفا ک با اون حقوقی ک پیشنهاد دادم‌ راضی بشن


میدونید بچه ها. افسردگی خیلی سخته واقعا. یه روز که میای تمام تلاشتو بکنی که یکم‌نرمال زندگی‌کنی.. باز همه چی تهش خراب میشه و تو میمیونی و یه عالمه حسِ بد که فقط میخوای یه جوری تموم بشن حتی به قیمتِ تموم شدنِ زندگیت...

ینی درسته که من خیلی لغزش دارم... و درسته ک توجیه نمیشه ولی این دم دستی ترین راه برای کم‌کردنِ اون نجواهاییه ک گریبانتو میگیرن و تا دم مردن میبرنت...
ولی باز با همه ی اینا دارم‌ سعیمو میکنم... تهش این کار فقط حس مریضی میده و هیچ چیز بهتری نداره... میدونم..
همینطوری گفتم بگم اینا رو اینجا که یه فعالیتی داشته باشم و این وسوسه ی بختکی بره پی کارش  65
 سپاس شده توسط
نقل قول: سلام شاهزاده خانم

تبریک می گم برای کنکور و پاکی.

خوشحالم که یه بار بزرگ از دوشت برداشته شده.

عزیزم این ها قیمت آموزش که نیست؟؟؟؟

من قیمت آموزش اینها رو می خواستم بدونم.

خیلی لطف کردی. البته اگر قیمت آموزش باشه که عالیه.
مرسی ساراخانم
شما وبچه های کانون این مدت خیلی خیلی کمکم کردید
هروقت حالم بد بود فقط کانون و شما روداشتم 809197ps94ijjhwg

ساراخانم قیمت اموزشه
 من تو شهرهای بزرگ زندگی نمیکنم پس احتمالا شهر ماارزونتره
 سپاس شده توسط
سلام بارانی ها    Confetti
 میگم که 
میشه با حضور گرم تون 

بریزین تو این تاپیک 

و یه صفایی بهش بدین Khansariha (57)

"تاپیک دعا برای تعجیل در ظهور امام زمان" Khansariha (121)
 سپاس شده توسط
سلااااام بازم خیلی وسوسه ام Hanghead

(1401 تير 12، 2:12)عارفه نوشته است: ویلو خواهری، چرا از دستش دلخوری؟
اگر دوست نداشتی به این سوال جواب ندی نده، اوکبه

فک‌کنم‌ قبلا گفته بودمش.. ولی خب دوباره میگم.. 
من یه مدت خسلی تحت فشار بودم واقعا.. و خیلی خودمو نگه داشته بودم..
من تقریبا از ۴ سالگی که یه فیلیمی ناخواسته دیدم و تا سال های بعد قاطیِ کنجکاوری راجع به این مسائل و اینا شدم .. و یه مدت زیادی.. خیلی از خدا میخواستم که یا کمکم کنه شوهر کنم ..یا کمکم‌کنه از شرِ این وسوسه ها خلاص بشم..و به گناهِ خ. آ نیوفتم..چون شنیده بودم ک خلاصی ازش نیست...

که خب هیچ اتفاقی نیوفتاد و.. من به دام گناه افتادم.. تازه تا اینجا باهاش اوکی بودم خوب بودیم باهم. ینی باز من هی سعب میکردم توبه کنم و اینا.. بعد یه جا تو یه کلاسی که برای همین ترک بود اون سخنرانه گفت که. باید برای شروع و ترک از خدا کمک بگیرید تنها راه نجات دهنده تون خداست و فقط باید برید پیش اون تا موفق بشید و اینا. 
اینجا بود که من یهو از عصبانیت ترکیدم و کلی با خدا دعوا کردم که من که از قبل این اتفاق اینهمه اومدم خودمو به در و دیوار زدم ک کمکم‌کنی!!! حالا این آقاعه میگه فقط تو باید کمک کنی و بدون کمک تو نمیشه ترک کرد؟؟؟ خلاصه ک عصبانی شدم دیگه.
گفتم‌تو اگ قرار بود کمک کنی. اولش کمک میکردی که من به اسن بدبختی نیوفتم. اخه به توام میگن خدا ؟؟ و از این حرفا..
دیگ‌از اون به بعد قهریم باهم.
ینی من قهرم.

خلاصه ک همین

من انقد وسوسه ام که. هر لحظه احتمال لغزشم میره. واسه خمین باید اینجا حرف بزنم  4chsmu1

الان میاید میگید چرا نمیرم اورژانس. بچه های عزیزم. اورژانس به دردم نمیخوره فقط اعصابمو خراب میکنه.
 سپاس شده توسط
نقل قول:  کلی با خدا دعوا کردم که من که از قبل این اتفاق اینهمه اومدم خودمو به در و دیوار زدم ک کمکم‌کنی!!!
سلام ویلو جان 


 می خواستم یه چیزی رو بگم،
من یه زمانی یادمه 
خیلی التماس خدا رو می کردم
هنوز گریه های شبانه مو یادم نرفته 
اون لحظه حتی دل خودم برای خودم می سوخت 
خیلی بد گریه و التماس می کردم 
اما به قول شما ،پاکی برام صورت نمی گرفت 
اما الان خیلی خوش حالم
می دونی چرا ؟
چون بعد اون همه سختی ،الان خدا رو یه جور دیگه می شناسم ،اصلا شناختم نسبت به خدا زمین تا آسمون فرق کرد ،الان حسم نسبت به خدا کلی فرق کرده 
چه طوری بگم...
اون پاک نشدن ها ،اون با مغز زمین خوردنا...
خیلی هم بد نبود 
به اندازه یه پیرمرد ۷۰ ساله چیزی یادم داد،بزرگم کرد ،رشدم داد،نگاهم به دنیا رو بهتر کرد،زندگی مو بهتر کرد ،حالم رو بهتر کرد.....
نمی دونم،اما الان که برمی گردم و نگاه می کنم
 شکست هامو دوست دارم
یه جور دیگه قدر پاکی مو می دونم،
هر ثانیه ای که به پاکیم فکر می کنم ،غرق لذت می شم 
چون یه زمانی ،چند ساعت پاک بودن ،بدون وسوسه بودن،برام حسرت بوده...

نقل قول: من انقد وسوسه ام که. هر لحظه احتمال لغزشم میره. واسه خمین باید اینجا حرف بزنم  [تصویر:  4chsmu1.gif]
خیلی هم کاره خوبی می کنین 53

نقل قول: الان میاید میگید چرا نمیرم اورژانس
نه نمی گیم ،اشتباه حدس زدین   Gigglesmile
 سپاس شده توسط
(1401 تير 13، 17:34)حیدر کرار نوشته است:
نقل قول:  کلی با خدا دعوا کردم که من که از قبل این اتفاق اینهمه اومدم خودمو به در و دیوار زدم ک کمکم‌کنی!!!
سلام ویلو جان 


 می خواستم یه چیزی رو بگم،
من یه زمانی یادمه 
خیلی التماس خدا رو می کردم
هنوز گریه های شبانه مو یادم نرفته 
اون لحظه حتی دل خودم برای خودم می سوخت 
خیلی بد گریه و التماس می کردم 
اما به قول شما ،پاکی برام صورت نمی گرفت 
اما الان خیلی خوش حالم
می دونی چرا ؟
چون بعد اون همه سختی ،الان خدا رو یه جور دیگه می شناسم ،اصلا شناختم نسبت به خدا زمین تا آسمون فرق کرد ،الان حسم نسبت به خدا کلی فرق کرده 
چه طوری بگم...
اون پاک نشدن ها ،اون با مغز زمین خوردنا...
خیلی هم بد نبود 
به اندازه یه پیرمرد ۷۰ ساله چیزی یادم داد،بزرگم کرد ،رشدم داد،نگاهم به دنیا رو بهتر کرد،زندگی مو بهتر کرد ،حالم رو بهتر کرد.....
نمی دونم،اما الان که برمی گردم و نگاه می کنم
 شکست هامو دوست دارم
یه جور دیگه قدر پاکی مو می دونم،
هر ثانیه ای که به پاکیم فکر می کنم ،غرق لذت می شم 
چون یه زمانی ،چند ساعت پاک بودن ،بدون وسوسه بودن،برام حسرت بوده...

نقل قول: من انقد وسوسه ام که. هر لحظه احتمال لغزشم میره. واسه خمین باید اینجا حرف بزنم  [تصویر:  4chsmu1.gif]
خیلی هم کاره خوبی می کنین 53

نقل قول: الان میاید میگید چرا نمیرم اورژانس
نه نمی گیم ،اشتباه حدس زدین   Gigglesmile

نمیدونم...
فعلا که من حسِ خوب یا بهتری به این قضیه ندارم و فعلا از خدا شاکیم.
و حتی حس نمیکنم رشدی برام صورت گرفته باشه تو این زمینه..
فعلا دائم با مغز به قولِ شما تو زمینم...

امروزم که صورت به صورتِ لغزش نشستم فعلا..
خیلی فک میکنم شبم پاک صبح نمیشه
 سپاس شده توسط
سلام دخترا

امروز شنیدم که امکان داره خواستگار داشته باشم.

یه خورده نامطمئنم. طرف رو می شناسم البته و هم سن هم هستیم.

قراره با بابام صحبت کنن احتمالا 4 شنبه یا 5 شنبه بیان برای صحبت.

نه حس خوبی دارم و نه حس بد دارم.

می شه شما هم نظر بدید؟؟؟

سوال بپرسید جواب می دم.

یه خورده شوکه هستم.
 سپاس شده توسط
درست فک میکردم...
اصلا باورم نمیشه فقط ۲۶ دیقه گذشته از پست قبلیم اینجا..
مث جهنم بود.. ولی.. باز شکست..
اصا دیگه خجالت میکشم بیام تو گروه داشتم فک میکردم خدافظی کنم...

ولی گفتم به جاش روی ۳۵ روز ببندم....و بهش برسم به هر قیمتی..

ویلو/13تیر/0 روز

(1401 تير 13، 20:56)سارا-1 نوشته است: سلام دخترا

امروز شنیدم که امکان داره خواستگار داشته باشم.

یه خورده نامطمئنم. طرف رو می شناسم البته و هم سن هم هستیم.

قراره با بابام صحبت کنن احتمالا 4 شنبه یا 5 شنبه بیان برای صحبت.

نه حس خوبی دارم و نه حس بد دارم.

می شه شما هم نظر بدید؟؟؟

سوال بپرسید جواب می دم.

یه خورده شوکه هستم.

خب شرایط ابتداییش چطوره؟ میپسندیش؟
 سپاس شده توسط
ویلوجان
فدای سرت انشالله این دفعه موفق میشی
اصلا به رفتن از سایت فکر نکن
سایت خیلی کمک کننده اس♥︎


سلین/۵روز خوب
سلام دخترااا
شبتون بخیر باشه.
این روزا نسبت به قبل کارخاصی نمی کنم اما همش سرم شلوغه.. 
شبکه های اجتماعیمو بجز یه اینستا همههه رو حذف کردم؛ کتاب هام تموم شدن و وقت نیست برای کتابخونه رفتن؛ درس نمیخونم چون خونه شلوغه؛ ورزش هم خیلی کمتر.. ساعت خوابمم به هم ریخته. حتی کانون هم خیلی کمتر میام. نمیدونم دارم با 24 ساعتم چیکار می کنم. 22 
فقط منتظرم این هفته تموم بشه شاید هفته بعد بتونم منظم تر زندگی کنم.. 29


ویلو جانم بیا کانون، اورژانس هم نخواستی بیای بیا گروه و گروهم نخواستی پروفایل هممون هست.. 53258zu2qvp1d9v
.
.
.
 سپاس شده توسط
بچه ها سلام 
خب یه سوال دارم از همه 
کمکم میکنین تو حلش؟من زود وابسته میشم خیلی زود مخصوصا طرف تووسختی کمکم کنه 
از همه چیزم براش مایه میزارم 
ولی اون فرد بعدا خودشو بالا میگیره 
یه سوال باید چیکار کنم اینطور نشه؟
تو جریان دوست خودامونا دوستای صمیمی
 سپاس شده توسط
نقل قول:
نقل قول: الان خیلی بهترم.
رزا جان
خدا رو هزار مرتبه  شکر ، 
از یه امتحان دیگه هم سربلند بیرون اومدین، تبریییک  
ممنووون عزیزم. امیدوارم بازم شرمنده نشم

سارا جااان بیا از شرایطش بگو 53258zu2qvp1d9v الهی همسر خوبی نصیبت بشه

ویلو‌جااان خجالت نکش من فک کنم برای یه مدت طولانی سلطان اعلام لغزش بودم الانم زیاد فاصله نگرفتم ازش. میدونم حس بدیه ولی خب اینجا راحت باش. عزیزم باید این موضوع ریشه ای حل بشه. وقتی میرسیم به لحظات سخت وسوسه مقاومتمون سخت میشه. حالت عادی زمانت چقدر پره در طول روز؟

فاااطمه خانوم خوش برگشتی 302 کلا به نظرم معرفت گذاشتن واسه رفیق خوبه ولی حد و حدودش باید رعایت بشه. لطف مکرر میشه حق مسلم.
ز کوی میکده برگشته ام ز راه خطا/ مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
#حافظ❤

 سپاس شده توسط
سلام دخترا 
راستش اینقدر خستم که حتی جون تایپ کردنم ندارم Hanghead
این روزا هم جسمی هم روحی یکم تحت فشارم ولی دلیل نمیشه ناامید بشم لطفا برام دعا کنید(:
ناحلهـ/ 10 تیر 1400/ 3 روز خوب
 چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
Khansariha (2)
  
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 14 مهمان