امتیاز موضوع:
- 21 رأی - میانگین امتیازات: 4.1
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 12,616
تاریخ عضویت: بهم 1391
اعتبار:
3,013
جنسیت: آقـــا
سلام
صبح بخیر
بریم که یک روز پاک دیگه رو بسازیم.
فردا نوبت دارم برای بلاک عصبی.
پسفردا صبح هم برم برای چشمپزشکی. 7 ماه پیش که عینک جدید گرفتم، یک ماه بعد ویزیت مجدد رفتم و بعد هم گفت ۶ ماه بعد دوباره بیا. امیدوارم دیگه چشمام ضعیف نشده باشه. همین الان هم گاهی حس میکنم به راحتی مانیتور رو نمیتونم بخونم. نیمخیز میشم جلو. شاید فقط یه حسه یا خستگیه.
خب خب امیدوارم روز خوبی همهمون در پیش داشته باشیم.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明
سپاس شده توسط
ارسالها: 842
تاریخ عضویت: شهر 1399
اعتبار:
412
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 6,666
تاریخ عضویت: مرد 1399
اعتبار:
2,106
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,038
تاریخ عضویت: ارد 1396
اعتبار:
599
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 106
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
43
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 503
تاریخ عضویت: ارد 1391
اعتبار:
255
جنسیت: آقـــا
1399 بهمن 7، 18:39
ویرایش شده
نقل قول: داداش جان روح پدر عزیزت شاد. خدا بیامرزه.
ممنون آرمین عزیز
خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
آخرین بار/۸آذر/۶۰ روز خوب
آره اینه
سپاس شده توسط
ارسالها: 503
تاریخ عضویت: ارد 1391
اعتبار:
255
جنسیت: آقـــا
(1399 بهمن 7، 18:19)warrior. P نوشته است: سلام
واریو / 28دی /9 روز خوب
ماشاالله قهرمان فردا ۱۰ امین روزه
طعم شیرین ۱۰ روز اول همیشه یاد آدم میمونه
سپاس شده توسط
ارسالها: 3,251
تاریخ عضویت: آذر 1398
جنسیت: آقـــا
سلام و احترام
آقای
تقوا عضو جدید گروه هستن
براشون از خدا آرامش ، موفقیت و سلامتی خواستاریم
با تشکر
مدیریت گروه های ترک
سپاس شده توسط
ارسالها: 331
تاریخ عضویت: آبا 1393
اعتبار:
51
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,038
تاریخ عضویت: ارد 1396
اعتبار:
599
جنسیت: آقـــا
چند وقت پیش رفته بودم پیش یکی از استادامون حرف همین اینده نگری بود بهم گفت ببین زندگی مثل یه جاده میمونه تو هم مثل یه ماشین میمونی تو تاریکی شب هم باید حرکت کنی حالا سوال ممکن پیش بیاد چرا شب ؟؟ نکته اصلی ماجرا همینجاس خوب داداش من ما خدا که نیستیم بدونیم ته ماجرا چیه که بدونیم چه چالش هایی توی اون مسیر هست فقط دوتا چراغ داریم دیدمون هم خیلی خوب باشه چشم عقابم داشته باشیم بتونیم ۱۰ متر جلو ترو ببینیم به نظرم نباید زیاد حساس باشی روی اینکه حتما باید به موفقیت برسی یا حتما برد بدی توی زندگیت اصل زندگی اینه زندگی کنی زندگی خوبی داره بدی هم داره مهم اینه تو توی مسیری که میوفتی چطوری عمل کنی نتیجش اصلا مهم نیست بله ممکنه بشینی ساعت ها و شاید روزها روی دومینو زندگی وقت بزاری یه زمین لرزه بزنه نابودش کنه ولی نباید ناامید شد باید دوباره شروع کنی به زندگی این از این شاخه به اون شاخه پریدن هم به نظر من اصلا خوب نیست هم سرعتتو کم میکنه و هم انگیزه تو کم میکنه انرژیتو هم هدر میده یه تصمیمی بگیر با تمام عواقب خوب و بدش بسنج ببین چی میخوای از زندگیت چون اولویت های زندگی واسه هر کسی فرق داره واسه یکی پوله واسه یکی شهرت واسه یکی زندگی توی یه کشور پیشرفته همه اینا هست نمیشه از نسخه بقیه واسه خودت بزنی و اینکه هر تصمیمی گرفتی طبیعتا یه سری عواقب خوب داره یه سری عواقب بد به تموم اونا فکر کن به قول معروف آش با جاشه
سپاس شده توسط
ارسالها: 331
تاریخ عضویت: آبا 1393
اعتبار:
51
جنسیت: آقـــا
(1399 بهمن 7، 19:47)New fighter نوشته است: طبیعتا یه سری عواقب خوب داره یه سری عواقب بد به تموم اونا فکر کن به قول معروف آش با جاشه
خیلی متشکرم فوق العاده بود مخصوصا این بخش. تا حالا به این فکر نکرده بودم هر تصمیمی خوبی و بدی داره و من هیچوقت به بدیش فکر نمی کردم و نادیده می گرفتمش واقعا ممنونم ازت.
آره نمیخوام برنده باشم چون اصلا مسابقه ای وجود نداره تعریف من از موفقیت زندگیه اما هنوز بهش اون طور که باید و شاید نرسیدم لذت بردن از مسیری که باید بری ولی چطوری از مشکلات ناخوشایند مسیرتم لذت ببری؟ مثلا فلان درسو دوست نداری ؟ خب می تونی بزاریش کنار اما نمیشه باید انجام بدیش مثلا من اگه همین الآن درس رو بیخیال بشم (تصمیمی که بیش از 6 ساله دارم ) اما نمی تونم ناراحتی خانوادمو ببینم برای همین دارم ادامه اش می دم نمی گم همش بخاطر اوناست اما واقعا سعی در نمره خوب گرفتنم برای اوناست که خوشحالشون کنم واقعا تو این اوضاع به این امید نیاز دارن» اگه من بیخیال درس میشدم و 10 سال بعد فرضا به همه چی میرسیدم کی غصه می خورد« که ناراحت میشد 5 ترم دیگه بیشتر نمونده تا آخر راه اینا حرف الآنم نیست حرف 5 6 سال پیشه اینکه دارم سعی می کنم درسامو با نمره بالا پاس کنم بخاطر اوناست. ولی الآن اگه وضعیت تحصیلیمو ببینن (واقعا داره مثل بچه دبستانی ها میشه داستان: من از اونایی نیستم که پنهان کاری کنم تا حالا خیلی کم دروغ گفتم و از اونایی بودم که همیشه نمراتمو می گفتم پس لطفا نخندید اگه یه روزی دکترام رو هم بگیرم ریز نمراتمو بهشون میگم) اما طاقت ناراحتی شونو هم ندارم از اون طرف. حالا این ترم برم بهشون دروغ بگم؟ نمی دونم واقعا مسخره است و خنده داره که برای دانشجو همچین مسایلی پیش بیاد اما آخه یخورده حق بدین چون من از ترم اول اومدم حرفای استادمو بهشون گفتم انتظارشون رو واقعا بی خودی بردم بالا که معدل الف ها رو اپلای می کنن و فلان و ... . خدا بگم اون استادمو چیکار کنه البته خودش پارسال اپلای کرد حالا من چی جواب پدر و مادرمو امیدایی که بهشون دادمو بدم ؟ خدا منو ببخشه
سپاس شده توسط
ارسالها: 106
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
43
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,038
تاریخ عضویت: ارد 1396
اعتبار:
599
جنسیت: آقـــا
نقل قول: ه نمیخوام برنده باشم چون اصلا مسابقه ای وجود نداره تعریف من از موفقیت زندگیه اما هنوز بهش اون طور که باید و شاید نرسیدم لذت بردن از مسیری که باید بری ولی چطوری از مشکلات ناخوشایند مسیرتم لذت ببری؟
نه منظورم از برنده بودن موفقیت بود
میدونی کلا توی زندگی یه سری معماهایی هستن که باید حل کردشون در نگاه اول خیلی سخت به نظر میاد ولی وقتی بهشون نگاه میکنی میبینی همچین بدم نیستن فقط کافیه دیدتو عوض کنی نسبت به ماجرا بزار با همین داستان درس بریم جلو من یه درسی داشتم واحد عملی داشت استادشم خیلی بد نمره میداد خیلی هم درس مزخرفی بود ولی چاره ای نداشتم باید پاسش میکردم منتهی یه خوبی داشت باعث شد جدی تر بگیرم این درسو شاید از خیلی از دانشجو های دیگه فعال تر هم بودم ببین اصلا راحت نبودا بخوای بهترین باشی ولی خوب میخواستم اخر ترم حرفی داشته باش واسه گفتن اگرچه نمره خوبی رد نکرد واسم با وجود اینکه تمام مراحلو به خوبی رفتم جلو ولی اصلا پشیمون نیستم میدونی چراچون باعث شد علم خودم بره بالا تر هرچند هیچ جای اینده شغلی به کارم نمیاد ولی خوب بدم نیست حداقل میدونم همچین چیزی هست با کلی دانشجو اشنا شدم و از لحاظ اجتماعی الان خیلیا بیشتر منو میشناسن اینجاش واسه من لذت بخش بود وقتی به یه نتیجه ای میرسی توی یه کارعملی یا پروژه یا وقتی به بقیه کمک میکنی بهت کمک میکنه که اسون تر پیش ببری کارا را این چیزی بود که من متوجهش شدم توی این ترم با خلاقیت به خرج بدی ببینی چطوری میشه هم درسه را بخونی هم لذت ببری مثلا ما یه امتحان داشتیم متون2 من کلا دو فصل خونده بودم میدونستم دیگه اصلا نمیخونم با چند نفر هماهنگ کردیم روز امتحان جمع شدیم دورهم هرکسی دو فصل خونده بود بالاترین نمره امتحانا هم گرفتیم انقدر خندیدیم سر این امتحان سر هیچ امتحانی انقدر نخندیده بودیم در کل بستگی داره چطوری نگاه کنی به ماجرا و چقدر خلاقیت به خرج بدی
نقل قول: اما نمی تونم ناراحتی خانوادمو ببینم برای همین دارم ادامه اش می دم نمی گم همش بخاطر اوناست اما واقعا سعی در نمره خوب گرفتنم برای اوناست که خوشحالشون کنم واقعا تو این اوضاع به این امید نیاز دارن» اگه من بیخیال درس میشدم و 10 سال بعد فرضا به همه چی میرسیدم کی غصه می خورد« که ناراحت میشد 5 ترم دیگه بیشتر نمونده تا آخر راه اینا حرف الآنم نیست حرف 5 6 سال پیشه اینکه دارم سعی می کنم درسامو با نمره بالا پاس کنم بخاطر اوناست.
در نگاه اول اصلا خوب به نظر نمیاد اینی که گفتی ولی خوب میشه خوب هم بهش نگاه کرد همین که الان میدونی به خاطر اونا درس خوندی و اینکه کاری را با میل خودت انجام ندی چه حسی داره این خودش یه نقطه مثبته اما ببین همه زندگی قرار نیست گل و بلبل باشه سختی هم داره به نظر من اینه خانواده ادم هیچ موقع از درس نخوندن بچه شون ناراحت نمیشن از اینکه هیچ برنامه ای نداشته باشه ناراحت میشن و نا امید میشن البته این باز بستگی داره به نوع خانواده که کدوم الگو تربیتی واسه بچش داشته باشه خیلی از خانواده ها هستن اصلا درس خوندنه واسشون مهم نیست مهم اینه تو میخوای از این درس خوندن به چی برسی ؟میخوای روزمه خوب داشته باشی واسه اپلای یا میخوای از لحاظ اجتماعی بری یه پله بالا تر یا چی؟ درس خوندن خودش یه ابزاره مثل این میمونه بری ابزار فروشی یه چکش بخری حالا میتونی یا اون نجاری یاد بگیری یا نه میتونی بری باهاش بزنی تو سر یه نفر ناکارش کنی
نقل قول: ولی الآن اگه وضعیت تحصیلیمو ببینن (واقعا داره مثل بچه دبستانی ها میشه داستان: من از اونایی نیستم که پنهان کاری کنم تا حالا خیلی کم دروغ گفتم و از اونایی بودم که همیشه نمراتمو می گفتم پس لطفا نخندید اگه یه روزی دکترام رو هم بگیرم ریز نمراتمو بهشون میگم) اما طاقت ناراحتی شونو هم ندارم از اون طرف. حالا این ترم برم بهشون دروغ بگم؟ نمی دونم واقعا مسخره است و خنده داره که برای دانشجو همچین مسایلی پیش بیاد اما آخه یخورده حق بدین چون من از ترم اول اومدم حرفای استادمو بهشون گفتم انتظارشون رو واقعا بی خودی بردم بالا که معدل الف ها رو اپلای می کنن و فلان و ... . خدا بگم اون استادمو چیکار کنه البته خودش پارسال اپلای کرد حالا من چی جواب پدر و مادرمو امیدایی که بهشون دادمو بدم ؟ خدا منو ببخشه
اتفاقا خیلی هم بد نیست گزارش بدی به خانوادت ادم مگه کیو داره که بتونه بهش بگه استادم چیو گفت به غیر از دوست و رفیق و خانواده ؟به نظرم دروغ نگفتی تا اوانجایی که میدونم وقتی توی یه دانشگاه خوب نمره های خوبی داشته باشی خودش یه گزینه س واسه تقویت روزمه ولی خوب اون استادتم شک نکن مقاله ای چیزی داشته مه اعتبارش بالا بوده اگه از این طریق اقدام کرده و رفته
یه بزرگی میگفت اگه یه روزی به این نتیجه رسیده خودت خودتو بخشیدی بدون خدا هم میبخشه
سپاس شده توسط
ارسالها: 6,666
تاریخ عضویت: مرد 1399
اعتبار:
2,106
جنسیت: آقـــا
سپاس شده توسط
موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان