1399 مهر 11، 20:31
1399 مهر 11، 20:32
(1399 مهر 11، 20:26)تقوا نوشته است: سلام ممنونم ازت آرمین جان که اینقدر آقا و با عشقیتقوا جان زنده باشی داداش عزیز. محبت داری.
کنار گروه و بچه ها هستی و به فکرشونی باور کن ما هم با تمام وجود ازت ممنونیم
امیدوارم ده برابر تلاش و وقتی که برای کانون و بچه ها میزاری توی زندگی خدا بهت برگردونه که بنظر من قطعا همین طوریه از هر دستی بدی از همون دست پس می گیری
.
.
.
داداش پستت واسه گردهمایی خیلی سنگین بود. تو گردهمایی صحبتهامون در حد کاراکتری هست. اینها به اندازه صفحه و کتاب بود.
خب به نظر من باید وقتت رو تقسیم کنی. هم برای درس هم برای کار عملی.
اما اولویت باید کار عملی باشه.
خدا رو شکر که به نظر روحیهات خیلی خوبه و کلی از پستت انرژي گرفتم.
1399 مهر 11، 20:34
(1399 مهر 11، 20:28)Alireza98 نوشته است: درووود داداش ندیدم
مث برادرم دوست دارم
خوبم و خوب دارم پیش میرم
البته یکی دو روزیه یه جای دعوت مصاحبه شدم خیلی هم شانس قبولیم نیس و هزینه رفت و آمد ش بالان دودلم کرده و حالا تو این استرسا دندون دردم یادش اومده
فدای تو داداش.
خوبه آدم شانسهاش رو امتحان کنه. از هیچی نگذر.
چه بد که دندون اذیت میکنه.
خدا رو شکر که خوبی.
1399 مهر 11، 20:36
(1399 مهر 11، 20:27)حامدحامد نوشته است: خ.ا از روی عادت خیلی وحشتناکتر از خ.ا از روی هوسه و فکر کنم نشان دهنده واقعی اعتیاد هست.
(1399 مهر 11، 20:29)حامدحامد نوشته است: گاهی انسان میل ج ن س ی در اون زمان اذیتش نمیکنه ولی از روی عادت، میره سروقت خ.ا
(1399 مهر 11، 20:31)حامدحامد نوشته است: در واقع به خ.ا بهعنوان سرگرمی نگاه میکنه. هر زمان بیکار میشه و وقت خالی و فراغت داره، میره سروقتش.
دقیقا.
چیزی که از روی عادته یعنی حتی میلی هم ممکنه نسبت بهش وجود نداشته باشه اما آدم میره سمتش.
این اوج درگیری با خ.ا یا پورن هست.
یعنی اون قدر زیادهروی کردیم که به این حد رسیدیم.
1399 مهر 11، 20:39
همگی عشقین
حدانگهدارتون باشه
1399 مهر 11، 20:39
این عادت عموما همراه باهاش یک الگو هست.
مثلا من وقتی بیکارم سراغ عادتم میرم.
وقتی تنها هستم.
وقتی در اتاق بسته باشه.
وقتی با کسی بحث کنم.
فکر میکنی حامد جان الگوی تو چیه؟
1399 مهر 11، 20:43
ویرایش شده
اشتغال ذهنی فراوان با موضوعات متعدد خارج از توانم.
هر وقت به یه چنین جایی رسیدم، برای اینکه ذهنم خالی بشه، عادت من خودنمایی میکرد.
انگار از زمین سر باز میکرد.
میفهمید که باز من روانم داغون شده و نیاز به استراحت داره.
میگفت بیا و این عادت قدیمی به عنوان راهکار.
1399 مهر 11، 20:44
(1399 مهر 11، 20:39)آرمین نوشته است: وقتی میگیم عادت
این عادت عموما همراه باهاش یک الگو هست.
مثلا من وقتی بیکارم سراغ عادتم میرم.
وقتی تنها هستم.
وقتی در اتاق بسته باشه.
وقتی با کسی بحث کنم.
فکر میکنی حامد جان الگوی تو چیه؟
یه جور همه اینا. همچنین موارد دیگه هم میشه به اینها اضافه کرد. مثلاً وقتی غمگین و غصهدارم یا استرس دارم. ولی عمده اونها وقتی که فراغت زیاد دارم هست.
1399 مهر 11، 20:46
1399 مهر 11، 20:48
مورد بالا که ذکر کردی هم ممکنه آدم رو سوق بده سمت خ.ا ولی برای من الگو نیست. هرکسی الگوش با دیگری فرق میکنه.
1399 مهر 11، 20:48
(1399 مهر 11، 20:44)حامدحامد نوشته است:(1399 مهر 11، 20:39)آرمین نوشته است: وقتی میگیم عادت
این عادت عموما همراه باهاش یک الگو هست.
مثلا من وقتی بیکارم سراغ عادتم میرم.
وقتی تنها هستم.
وقتی در اتاق بسته باشه.
وقتی با کسی بحث کنم.
فکر میکنی حامد جان الگوی تو چیه؟
یه جور همه اینا. همچنین موارد دیگه هم میشه به اینها اضافه کرد. مثلاً وقتی غمگین و غصهدارم یا استرس دارم. ولی عمده اونها وقتی که فراغت زیاد دارم هست.
اینها میتونه یه سرمنشا داشته باشه و بقیه از اون سرچشمه بگیرن.
حالا این سرمنشا چیه باید خودت پیداش کنی.
مثلا میتونه همین فراغت زیاد سرمنشا باشه.
حالا تو این فراغت زیاد، قطعا تنها میشی. در محیط خلوت و دربسته هم قرار میگیری. بالاخره تو این تنهایی، فکرهای الکی هم به سرت میاد و غصهدار میشی.
راهکار میشه اینکه برای فراغت فکری کنی.
این رو مثال گفتم.
سرمنشا میتونه چیز دیگری باشه.